<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

سیما زاکون!

...

...اول -

نگوطفلی دل سپرده.

..بگ گرند مویسقی تصویر-تو ذهنتون داشته باشین ؛)    

امروز بهارجون باعث بانیه پلی شدن خاطره ای تو ذهنم شدن اونم با این جمله شون; ؛ جمله ی کلیشه ای ------>(اینقدر بچه ی مردم رو اغفال نکن).انکارنمی کنیم :|

  جریان ازاین قراربود که؛همساده ما -اکبرآقا-شوهر سیماخانم-قبل رفتن به ماموریت-می اومدن دم در خونه ما - به پدر جان ومامان جان سفارش خانم وبچه ها شونو میکردن...

وخدا وکیلی پدرجان ومامان جان -عین دخترخودشون باسیماخانم رفتارمی کردن ومیکنند و اینو سیما خانم بعد تجربه کردن!!وگوش نکردن به اندرزهای مامان جان می فهمیدن :|

ازتجربه ی سیما خانم و اینکه -خانم...شما راست میگفتی -....من اشتباه کردم و.....میگذریم.

میریم ماقبل تجربه اش که ایشون بهمراه پسربچه ی سه ساله نیمه اش اومدن  دم در منزل ما....تق تق و...اوه سیما خانم شمایین!؟؟سیماخانم بالهجه ی شرق گیلانی  سلام واحوال پرسی و....گفتن زاکون ده مرکوشترت -بچه ها دیگه دارن منو میکشن....کی میشه باباشون بیاد من یه نفس راحت بکشم!! پسر بزرگه رفته دبستان!!

امیرعلی پیش تون بمونه-من برم  ....زود برگردم. 

مامان جان بهشون گفتن؛اونجا نرو....برو فلان جا!..

گفت؛ول کن خانم....

ودرو بست.


ازپله های دوب لکس پایین اومدم-امیرعلی رفته بود روی پشتی ازرپشتی به اپن...مامان گفتن یکم حواست بهش باشه تا سیما برگرده.

دستشو گرفتم آوردمش پایین-گفتم بزرگ شدیا امیر محمد!! -دست شو گذاشت پشت لبش گفت؛چه فایده!!هنوز شیبیل ندارم که!!

خب!! اینجا لپ های باد کرده ی اون نماینده ی مجلس رو که وقتی ازش سوال میپرسن-قبل اینکه پاسخ لازم رو نطق کنن-لای تفکر چونش می نماید تو ذهن تون داشته باشین!!(یادتون نیومد!؟)      چه بد!!!:(

بله میگفتم؛ بعد منهدم شدن لپها. گفتم می خوای برات شیبیل بکشم!؟

باخوشحالی غیرقابل وصفی گفت ؛آره خاله so.. :)

با خاله اش پله ها رو دوتا یکی کنان طی کرد و رسیدن به اطاق.

رفت نشست رو تخت؛که خاله اش جیغ زد -اونجا نع!!!بشین روصندلی.

آخه خالش بدش می اومد و میاد؛عطر کسی ب چسبه به ملحفه و رختخواب.روتختی روبالشی...باقی بند بساط.ومعتقده رختواب عین مسواک شخصیه.واین بچه ها باید یاد بگیرن.اما امان از اون بچه ای که -یه روز خودشو دزدکی  زیر لحاف قایم کرده بود...دوراز جونش عین جنازه!!بعد کلی گشتن -لحاف رو کنار زد گفت-من اینجام! چقد اینجا خوبه!!اسم تایید تون چیه!!

صابونه!!

-بیرون-پدرسوخته ابدی!!!

بگذریم.

نشست رو صندلی-خاله اش با مداد بل مامانش شروع کرد ؛یک شیبیل -اونم درخور پشت لب مبارکش -کشیدن!!

بماند که گاهی از شدت خنده ی بی صدا -دستش میلرزید و از کادر خارج می شد...ولی نتیجه اش عالی شد. 

و وقتی خودشو  تو آینه دید؛جیغغغغ زد -آخ جون!!

شروع کرد به بپر بپر کردن:)

اون روز تا برگشتن مامانش -کلی نقاشی کشیدیم کلی حرف زدیم و کلی خندیدیم....

تا این که؛زنگ در بصدا در اومد...بعد صحبت های مامانش با مامانم رفتیم پایین...

تا سیما خانم چشش به امیرعلی افتاد آنچنان جیغی زد -ترسیده بود طفلی  ؛)

گفت؛آخه چرا بچه ی مردم رو اغفال میکنی (بلند بلند خندید:)

√چند روز بعد سیما خانم  -همراه سوغاتی ها دم در منزل مون گفت؛هنوز علامت شیبیلش مونده-ماتم گرفته اگه حموم برم پاک بشه چه کنم!؟:))

باباش که دیده بودتش-یهو زد زیرخنده -واسه ما عادی شده -انگار واسه باباش عادی نمیشه!!

√اسمش امیرعلی هست-من صداش می کردم امیرمحمد-خیلی خودمونی ترش -ممل بزرگ شدیا!!(چرا ممل!؟نمی دونم -ولی یه بچه ی ریز میزه ی سیا سوخته -بعد کلی بیماری های فراوان تو ذهن تون باشه-بحمدالله الان واسه خودش مردی شده  -حدود هفده سالش هست:)

هیچ اعتراضی نمی کرد!اسمشو اشتباه می کردم!!!چرا؟ ندانم.

+چقدر چوپان بهش حسد میکرد!!مرد گنده.الانم به دادا ی من...|:

بهار بهار بهار (غریبانه)مراقب خودتو نی نیه تو دلت باش

+ما به "بچه ها" میگیم=زاکان-شرق گیلانی میشه=زاکون.

 

نظرات 19 + ارسال نظر
کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 12:10 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خخخ چون دختری از عمه وسطی ندارم بذار بخوره

قراره مگه تو دتر داشته باشی!؟ گفتیم عمجان دتر بزاربخوره!؟ای سند دل

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 10:51 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجو جاخالی میدم اگر هم خشک بشه

فدای شمااااااااااا

آفریننن..جاخالی بده بزار بخوره به عمه دتر وسطیت
زنده بمانی عزیزم

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 00:26 http://daryamkdj222.persianblog.ir/



ساچمه شکاری سر گنبدی خب خدا رو شکرر پس خطری تهدیدم نمی کنهههه

اجی جونم دوست بزرگواری یه آهنگ برام لطف کردند فرستادند خیلی قشنگ
من خوشم اومد
مهدی مدرس آهنگ معراج


ولی خب!!احتیاط کردن بد نیستا-یهو دیدی نمش خشک شد
ممنون از شما و دوست بزرگوارتون

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 00:08 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

این نشان دهنده لطف و بزرگواری شما و صد البته صبر و حوصله بی اندازه شما
نچ نچ نچ هرگز
تفنگ بی فشنگ رو عشق

ممنون از لطفت :-*:-*
واینکه قلبا هم دوست دارم
نترس فشنگش ساچمس...ساچمه هم نم کشیدس

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 23:52 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

آدم با شمااااا هم صحبت نوشتاری میشه گاهی کلی سوال براش پیش میاددد گاهی می پرسم گاهیم هیچ نمی پرسم اگر دقت کرده باشید
حالا خوبه پرسش الکی نباشه

ولی خوب؛من دوست دارم که میپرسی..جدا عرض میکنم.بچه های پر پرسش رو دوست دارم.یعنی کیف میکنم
پرسش الکی هم عشققق است
طعنه میزنی مش حسیننن تفنگ با گلوله

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 23:40 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

کی خوشتیپ میشه ؟
کیو جایگزین می کنید؟


مش کبرایه پر پرسش شدی تو

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 23:36 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجوو ولی شکر خدا هزاران مرتبه شکرررررر
کمرم دیگه درد نمی کنه
نمی دونم چراا
خدا رو هزاران مرتبه شکرر

الهی شکر.الهی شکر.خدایا شکرت
انشااله هیچ وقتتتت درد نگیره
خدایا شکرت

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 23:31 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

دسمال یزدی با کلاه شاپوو
من فکر کردم هشت ترک مردانه رو می گید
جلو صورتم رو نمی گیره
ینعی کچل کنم هواا سرده

هشت ترک مردونه هم دوست دارم
آره مگه بده خوشتیپ میشه-اگه هم نکنی من جایگزین میکنم

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 23:24 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

آجوو کراوت رو شما برام ببنیدیاااااااااا
کفش پاشنه دارر ( هشت ترک چیه اجووو )
موهامم خوشم نمیااد جمع کنمم
تو خونه همیشه باز و مادریم سر همین بیشتر اوقاات می گن آرزووووو موهات رو جمع کن خوشم نمیااد
مخصوصا موقع صرف غذاا

من دسمال گردن میبندم
خیلی کمر میزانی داری هشت ترک زنونه منظورم بود
اوه...راست میگن خب!!جمع کن بزار صورتت دیده بشه
اصن موهاتو ماشین چار بزن

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 23:07 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

وقت شناسم اجووو نیم ساعت زودترم میام سر قرارر
فقط آدرس بدیدد
بستگی به جنبه داره اجوو که اونم هزار ماشا ء الله داره
تو کار دامن نیستم فقط شلوارر

آفرین کت شلوار بپوش کت ش کوتاه باشه..شلوارش راسته. به انضمام کفش هشت ترک
کراوات داری!؟
موهاتم جمع کن..

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 22:54 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجوو کشت و کشتار نمیشه ( شاید همه بلند شن بندری بیااااااان )
چرا ذهنتون رفت سمت اغتشاااش؟!
ما که اهل اغتشاش نیستیممممممممممم
ترور چیه اجوو شاید بهتون تشویقی بده دور ایون در چند روز منم یه عنوان محافظتون البته از پشت پرده میام بهتون یه سری میزنمم
نگران نباشید خودمم هواتون رو دارم

محافظ کبی!؟قرارمون یادت نره--دیر نکنی منتظرم
هیجان زیاد -اختشاش میاره دیگه
اوه...دور لاجون در چند روز موافقیم
ملسییی که هوامو داری
فردا کله ی سحر برو پاس پورتت رو هم اوکی کن؛شاید ماموریت رفتیم
کت دامن داری!؟؟دامنش خمره ای باشه

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 22:33 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

همون تسبیحی که رنگش میشه گفت سبز خیلی خیلی کم رنگ دقیق حالا نمی دونم چه رنگیه ( برق خاموش می کنیم نور میده )

اجوو کمی همت کنید می تونیددد حقتون رو از هموننننناا بگیریدااا
با گریه که چیزی درست نمیشه اجوو مرد عمل باشید اماشا ء الله شما می تونید من شک ندارم
اجوووو همه رو هم به وجد می اوردید

ک شل گازی اره

آره...زیر لحاف انقده فاز داره تسبی زدن -چراغهاش هم روشن میشه.سبزخیلی خیلی کم رنگ فسفری
راس میگه..باید برم پاسگاه!!ولی نه!!اول باید برم جایی مشورت کنم
آره من میتونم کلک
فک کن!!بزنن تی وی میوی رو بشکن..اختشاشش بشه...اوه... استدیوم به وجد اومده...
ک شل گازی
یعنی بنظرت منو با ماجین ترول نمیکننن یقین محبوب ومعروف میشم دیه

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 22:17 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

مادر بابام یکی ازهمون تسبیح هااا رو داره فردا میرم ازش می گیرم برای فرداشب
شما باید گوینده می شدید آجووو حقتون رو خوردن

یس یس لپش رو قشنگ نشون میده

داره؟؟الهی... ازشون اجازه بگیرین عوض من یه دور برین.... :)
آرهههه..پفیوز ها حقمو خوردنننن وگرنه ما کنار آقای عامل کشتی بانوان گزارش میکردیم..میشدیم هیجان انگیز ترین مجری گزارش گر ایران
اوه..شل گازی

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 21:57 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

تسبیح گرفتم دستم اجووو
کشتی گیر چیه اجوووووووووووووووووو
کاریکاتورش جالب تره

آفرین..حتما شب نما باشه.
کبراع با دوبنده قرمز
میره رو تشک
با هیکلی کاملا ورزید...
حالا یه بارانداز..حریف چغر بد بدن....میره که فیتیله پیچش کنه!!!
اوه!داور اشاره میکنه زیر دو خم کبی!؟با ضربه فنی...تمام.تمام.خسسسته نباشی دلاور.
کاریکاتور!؟ ندیدم

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 21:45 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

نعوذ بالله ( فقط همین رو کم داشتیم )
جواب انتظار رو گرفتم

استغفارنما کبی جون
توباید کشتی گیر میشدی
بله..در انتظار آزمایش های الهی.... لپش دیدی!؟

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 21:32 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

به گمانم در استخر سینوو لاهیجاننن
منتظرم اجووو

لاجون استخر ملخلت ندانه
انتظار...

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 21:07 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

منظورم این هست در کدام حوزه استان گیلان همون اصلاح طلب
مجلس آره حوض داره ( چند تا کوسه هم توش حضور دارند و فوق العاده هم خطرناک )

استان گیلان نه بزار برم چک کنم میام بهت میگم در کدام حوض شنا میکنن...
اوه!!کوسخ ماهیییی

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 20:41 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

در کدام حوزه؟ متفکر

حوزه!؟دیگه چیه!؟؟
مگه مجلس حوض داره

کبری دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 18:06 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خاطره آقا محمد رو برام تعریف کرده بودید
کدوم نماینده ؟ متفکر

آرههه
همونی که لپ هاشو پف ناک میکنه؛گمونم اص لاح طلب باشن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد