<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

(...)

 ~~~~

~~~~~

عطر گلهای ؛مریم و میخک و نرگس ...بااحترام تقدیم شما دوستان عزیز()

(باتشکر از مش قاسم گل فروش و بانوی چشم زیتونی اش)

عصر دیروز(دی ماه نودشش.دوم ژانویه) ناغافل نت قطع شد.بعدنم نم بارون گرفت .یه ده دقیقه بعد .نم نم بارون تبدیل به رگبارهای خوش سروصدا شد..که شیروانی ها و ناودونی ها رقص وسماع گون شدن و همنوا میخوندن؛مرده بودیم زنده شدیم ...گریه بدیم خنده شدیم...دولت عشق آمدو ما ..دولت پاینده شدیم..

تابش جان یافت دلم....وا شدو بشکافت دلم....اطلس نو بافت دلم....دشمن این ژنده شدم....

.

.

همین .

~~~~~    

    

سید علی صالحی؛

هی هوشیاری ات بشکند ای عشق 

که این همه مرا 

الفبایِ نخورد مستانِ خسته آموخته اى....


√بله؛وارش با بارون فرق میکنه ؛...وارش

+روم؛آیه هاى ٤٨/٤٩/٥٠)

+√ مومنون؛رَبُّ السّّمواتِ السّّبعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ (86)


نظرات 10 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 14 دی 1396 ساعت 15:38 http://spantman.blogsky.com

به به چه بارونی اومده احتمالا مازندران باید باشه
خله آب و هوا خوبه

مازندران زیبایی های خاص خودشو داره(انکارنمی کنیم)
اینجا گیلان است
شهرباران های نقره ای
بله.خیلی آب وهوا عالیه..که چند روزه عینهو اول بهار

طیبه پنج‌شنبه 14 دی 1396 ساعت 15:25 http://almasezendegi.mihanblog.com

کجایی عزیزم

الان میام مامان طیبه جون

کوله پشتی پنج‌شنبه 14 دی 1396 ساعت 11:22

چه عکس قشنگی بارانم

سلام کوله جان پشتی آناناس مریمی پرتقالی ام
مریم گل ناز منه

مصطفی ای کلک2 چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت 13:58

زنده باشی

سلامت باشید

طیبه چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت 13:48 http://almasezendegi.mihanblog.com

محبوب آسمانی من"گل"
تشکر از باران عزیزم
مرسی بارانم
ممنونم خیلی زیباست

فدای شما
عزیز بانوی تی تی جان م

Sabi gol چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت 12:50

وای خدا چه گلهای زیبایی
نرگسای توی باغچه مون تازه غنچه هاش باز شده
فقط یدونه گل داده..‌
تقدیم به شما عزیز دلم

من ازشما بابت ایمیل و تصاویر صبح صادق تون بسیااااارها سپاسگذارم.
خیلی خوشحال شدم
خیلی به دلم نشست "فقط یدونه گل نرگس":-*
تااازه اون فلفل سبز توی تصویر قشنگ کی بود!؟؟؟
+عزیزدوست داشتنی ام؛صبیره بانوی گل دختر ماه تابانم:-*

کیهان چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت 11:36 http://mkihan.blogfa.com

خوب من دهه چهلی هستم الان نزدیک به نیم قرن از زندگی ام گذشته
چنانچه نگاهی به پستهای گذشته داشته باشی بنظرم بخوبی متوجه خواهی شد.

ماشاء الله...ماشاء الله....دهه چهلی
سوسن جون رفیق فابریکم دهه چهلی هستن
مامان مونم دهه چهلی هستن
خان دایی مونم دهه چهلی هستن
لیلا بانو "وبلاگ پردیس" دهه چهلی
البته رفقای خوب دهه سی مثل پدرجانم و چند تن از دوستان شون هم داریم
ایضا دهه پنجاهی ها
زنده سلامت بمانید و بمانند...
خدایا حافظ ونگهدار عزیزان مون در هر دهه ای باش....آمین
.
.
.

راستیتش ؛ ازلحن نوشتاری شما،حدس زده بودم که دهه چهلی باشین
منتهی بین حدس وگمانم مردد بودم...ازاین جهت سوالم رو شاخه بال دار پرسیدم...یعنی سه سوالی!
پستهای شما خوب و عالی هستن .خوب و میزان.یعنی نشان از نور و معرفت استادکیهان درش بسیارها دیده می شود....
اجازه!؟ما بریم پای تخته سیا

beny20 چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت 09:36 http://beny20.blogsky.com

دیروز اینجا هم در حد پنج دقه بارۆن زد
مردم جوری خوشحال شده بودن که بیا و ببین :)
.
.
بوس های خردادی یعنی :)
بوسه هایی که از ته دل و سرعتی هستن
سرعتی یعنی :
توی مدت زمان کمی تمومه صورتشو ببوسی
مدت زمان کمی یعنی :
در حد چند ثانیه فرد مورد نظر بوسیده میشه
فرد مورد نظر یعنی ....

ان شاء الله دل مردمان خوب ولایت شما و دیگر ولایت ها...خوش وخرم باد.آمین
.
.
سه سال پیش؛ما داشتیم ناهار می خوردیم .ساعت دور ور سه و خورده ای.... به قاشق سوم نکشیده...صدای جیغ و فریاد و فغان...از ساختمون روبرویی شنیده میشد
همه ی اهالی کوچه (کوچه ما اکثرا نوه دارن...یه آپارتمان سه سال سبزشد ه) با عصا با واکر اومدن توی کوچه.که همه فکر کرده بودیم ..خدای نکرده چه اتفاق ناگواری افتاده ....که آقا رضا دس به عصا همه ی همساده ها توجیح کردن ...
منتهی ساعت فریادها و فغان ها تغییر کردو همساده ها واقعااااااا...کلافه شدن
باور بفرمایید؛ همین آقا رضا ی مرحوم:یعنی قبل فوت کردن ..حال شون بهم خورد و دخترخانم شون هرچقدر رررفریاد وکمک خواستن ...همه همساده ها فکرکردن قضیه فریاد و فغان اون همساده اس.....که بعد دخترخانم شون رفت خسروخان رو خبر کردو...
که آقا رضا مرحوم شدن و همساده ها ؛بزرگترهای صاحب فریادو فغان و...رو خبرکردن و...عقل هاشون رو ...رو هم.ریختن و....وعامل مخل آسایش مردمان کوچه رو توجیح کردن ...که قرارنیست شما درمدت زمان کم در حد چند ثانیه فرد مورد نظر رو می بوسی ..دهن ما رو سرویس کنی که!!!
ولاکن فرد مورد نظر چمدان به دست به منزل پدری خود مراجعه نمود و ...به دادگاه بجهت همین بوس های چند ثانیه ای از ته دل ارزحال نوشت ...
دادگاه هم بر علیه بوس سرعتی حکم صادر نمود و از فرد مورد نظردفاع و...باقی قضایا

.
.
فرد مورد نظر مدام میگفتن؛جلال احمق!!


سپیده مامان درسا چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت 09:31

عاشق هوای ابری و بارونم

عزیزم
واووو...هوای ابری و بارونی

ارغوان یکشنبه 26 دی 1395 ساعت 00:42

مادر جان، می خواندم که:
«وارش» با باران فرقی ندارد. فرقش در احساسی است که زمان تماشای‌شان داریم. بارانی که بر درخت خودمان و بر زمین خودمان می‌بارد، بار احساسی و معنایی بیشتری دارد. این حرف را به وطن‌پرستی و این چیزها ربط ندهید. این خود زندگی است و ارتباط ما با زمان و مکانی که در آن‌ هستیم. در همین تهران وقتی دو، سه دقیقه‌ای باران ببارد، همه خدا را شکر می‌کنند، اما باران در جاهای دیگری که به‌اندازه ما محتاجش نیستند، یعنی هوای بد. «وارش» بارانی است که در زادگاه شخصیت اصلی می‌بارد، با باران اروپایی فرق دارد.

جان دلم
عزیز خوشگلم
مراقب خودتو نوه هام باش ایضا زامای ما
ازسرانگشت گویایتان سپاس؛ارغوان بانو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد