<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

وقت خوش!*

....

....(تصویر جا مونده از پسته که اضافه شد:)

همین شاخه و غنچه های نورسته بابرگچه های تو تصویر ؛ عطر آلوچه ی هاى  دَلار زده اى رو،،،که توى هاون سفالى کوبیده شده رو داره...(دل تون نخود)

 ....

.....

....درخت انار

.... درخت پرتقال

....

....آلوچه امیری

....

....

راز درون پرده چه داند فلک خموش/ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست...

√*حضرت حافظ.

+برف درختهای پرتقال - لیمو شیرین -انارترش وشیرین-آلوچه امیری...خورد وخاکشیر نمود.

یعنی او تورش انار داری کی امان سیا تورشی پختیمم رحم نوکود:|

نظرات 6 + ارسال نظر
وکیل الشعرا سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 21:01 http://iran-literature.blogfa.com/

ممنون از حضورتون بانو مفتخر کردید ما را

اختیار دارید...
سپاس از حضور شما

کبری دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت 22:14 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

آجو نازم شبتون بخیر
از صمیم قلبم فردای خوبی رو براتون آرزومندم ان شا ء الله که به لطف خداوند درکنار خانواده بزرگوارتان همیشه به خوبی و خوشی زندگی کنید هزاران بار آمین و خداوند به شما و عزیزانتان عمرطولانی تو ام با سلامتی عطاء بفرماید
هزاران بار آمین

شب شماهم بخیر ونیک
ممنونم.خیلی ممنونم.می عزیز لاکو
ایضا شما و خانوادهذمحترم تون

کبری دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت 22:05 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اوووو...د ا ع ش شدی
این همه قلب از کجا



کبری دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت 21:25 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

20 سال پیش خیلی هستش
خداوند به اجیتونم عمر طولانی عطاء بفرماید

بلی.خودش عمری هست
ممنونمممم

کبری دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت 20:40 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

الهی خداوند به آقاجانتان سلامتی عطاء بفرماید هزاران بار آمین
تو روستا درخت های انبوده ما هم شکست ( البته ما خودمون نرفتیم ) دختر عموی مادری که روستا هستند با مادری تماس گرفتند و گفتند
جون آدمی سالم باشه ( این چیزا رو میشه از نوع کاشت

ممنونم خیلی ممنونم
آخی.. خیلی از درختهای همساده شکست...خیلی.
تصویر سوم ؛ بیست سال پیش کاشته شده...اجی دونه ی پرتقال رو کاشت...به اذن خدا سبز شدو...
راضی هستیم به رضای خودش

کبری دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت 19:51 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

ای واااااااای چه کرد با درختاتوووووون

چه کرد با دل م ن
یادمه آن زمانها آقاجان و دایی جان ها میرفتن درختها رو می تکوندن؛یعنی چوب های بزرگی داشتند باضرباتی که به تنه ی درختها میزدن...برفها میریخت...
الان آقاجان توان اینجور کارها رو نداره...مابقی هم شهر نشین شدیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد