<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

(___)

....

....

بخرام  بالله تا صبا بیخ صنوبر بر کند 

برقع بر افکن تا بهشت از حور زیور برکند

زان روی خال دلستان برکش  نقاب  پرنیان 

تا پیش رویت آسمان  آن خال اختر برکند 

خلقی چو من بر روی تو آشفته همچون موی تو 

پای آن نهد در کوی تو کاول دل از سر برکند 

زان عارض فرخنده خو نه رنگ دارد گل نه بو 

انگشت غیرت را بگو  تا چشم عبهر  برکند 

ما خار غم  در پای جان در کویت ای گلرخ روان 

وان گه که را پروای آن کز پای نشتر برکند 

ماه است رویت یا ملک قند است لعلت یا نمک 

بنمای پیکر تا فلک مهر از,دو پیکر برکند 

باری به ناز و دلبری گر سوی صحرا بگذری 

واله شود کبک دری طاووس شهپر برکند 

سعدی  چو شد هندوی  تو هل تا پرستد روی تو 

کاو خیمه زد پهلوی تو  فردای محشر برکند

√*اردی بهشت ماه ؛وقتی چهره چرخاندین سمت افلاک...با چونان تصویر لحاظ شده روبرو شدین،…یه چوب دستی بردارین و دو ضربه ملایم (عین وقتی که دو دوست بهم میرسن بعد درآغوش کشیدن  دو ضربه یک وجب آنطرف طر کتف می کوبند) بکوبید؛همان وقت است که دود خوشرنگی...به رنگ همان سنبله ها (بله.بعضی وقتها دوست عزیز آدم تکیه بده به دیوار گچی و...اهن اهن...سرفه و باقی ماجرا؛اما دیدن ذره های معلق که با دوضربه نمایان میشن خیلی عجیج مجیدی هست...تو روز روشن  نور آفتاب ؛ شب م که  پرژکتور LED با لامپ پاور 3 وات.. لازمه دیگه..ولی به نظرم اصن وسیله مسیله برد دار نگیرین یا فلت..خدای نکرده قطعه لازم شدین..پیدا نیست که!!پرتاب سه امتیازی سطل آشغال..پس چی میگیرین؟پرژکتور اسپشیال 400 وات که ترانس و لامپ گازی بخوره و نورشم خیلی باهاله)

 آن وقت که ؛صبای عزیزم...بیخ صنوبربر میکند....همانی که جناب سعدی علیه رحمه بفرمودن

نسیم دربه در بی قانون و شریعت الهی هم ایضا ؛

بیخ سنبله های صنوبر را برمیکند

و شامه مبارک تان را میان زمین وآسمان

و  معلق احوال تان می نماید...منتهی نه با دوتا ضربه  ؛سون تا ضربه ملایم...جهت سکندی خوردن  سماء :-P

....,

....

بگذریم؛

عذرمی خوام که غلت املاء ی مان زیاد است ؛ولیکن از دیدگان روشن  تان که به اغماض می نگرند سپاسگزارم 

نظرات 7 + ارسال نظر
ارغوان پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 ساعت 23:54

به روی چشم! خدا قسمت کنه حتما تصویر این درخچه خوشکل رو برات می ذارم. چرا نذارم
و در مورد یاس بله همون مدل دو رنگش منظورم بود. اینجا هم هست اما متفاوته انگار یکجوری کوتوله ست! نمی دونم چرا هر وقت دیدمش حس کوتوله گی رو کردم! حسه دیگه!
انگار بلند و نرم و رونده نیست. اما مدل ایرانیش رنگ و روش روشنتر و آزاده تر و نرمتر و رونده تر و پر پیچ و خم تره
انگار یک جور تعصب نژادی دارم

چشم تون بی بلا چشم ها تون روشن مچکرم.خیلی مچکرم
فرمودین کوتوله؛منویاده سمندون...خصوصا رادیو قورت داده بود(چقدرمن دوست داشتم و دارم اون سریالو)
قربونه دختر متعصب م بشم که داره بین نژادهای مختلف زندگی میکنه(سریال شمال 60یادتونه!؟ )
هااا..پرپیچ و خم تر...

ارغوان پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 ساعت 23:10

این میوه صنوبره یا ربطی به صنوبر نداره؟

اینجا درختی هست که میوه های مشابه اما با خوشه کوتاهتر و رو به بالا (یعنی خوشه که به طرف پایین هست، خوب؟ این به طرف بالاست ولی همون شکل خوشه ایی) داره که ترشه. این درخت و ثمره سماق هست. از این درختچه سماق خیلی همه جا هست. اما تا حالا هر وقت رفتم سراغش و مقداری چیدم و اوردم خانه، اونقدر که پر از حشرات انواع و اقسام بوده، منصرف شدم برای سماق گیری
آره ننه جون. اونجا هم دارین از این درخچه های خوشکل سماق؟
می خوام اگه خدا خواست باز برم دزدی حلال و یکی از درخچه های کوچولو و نونهالش رو از ریشه در بیارم و بیارم خونه. از تو پارک ها، نه خونه مردم

این سنبله صنوبره..میوه!نیست..ایناخشک بشن عین قاصدک راه می افتن..گویا نر و ماده هستن...
عهه..چه خوب من اینقدر سماق دوست دارم
نه عزیز دل م اینجا من ندیدم و نشنیدم سماق داشته باشن..شنیدم از اردبیل میارن...
لطفا خواهشا برای من هم تصویر شو بزارید...
ننه قربونت

minla پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 ساعت 17:59

آخ جون مرسی

اگه اون عکس رو بگیرید که شاهکارهه !
بیام کمک

(منظورم همون سنبله صنوبرخانم بود)

قربانت شوم
ان شاء الله بتونم با همین دور بین ها بگیرم...
بزاربا حمیدی هماهنگ کنم...(تشریف بیارین)
(عه؟من فکرم صنوبر آقا هست که عطرش گرم و تلخ)

minla پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 ساعت 14:57

اوووووه نمیدونستم این بانو اینقدر صاحب کمالات هستن
دفعه بعد اگه دیدمشون مراتب احترام رو همونطور که گفتین بجا میارم حتمن

نمیشد عکس اون دود سرخی رنگ و بوش رو هم اینجا بزارین ؟

کدام بانو؟ (نگرفتم قضیه رو)
صنوبر بیست تا بیست و پنج متر قد میکشه...یه چوب دستی کم کمش سه متری لازمید...من تنها رفته بودم سمت باغ! الان چند ساله اون درخت رو قطع کردن...امسال اگر مابقی درختها چونان سنبله ای نمایان نمودن...یقینا باخالا پسر حمیدی میروم.(دس تنها نمیشه که ؛هم ضربه بزنم هم عکس بگیرم...کسری از ثانیه باد دود رو توفضا پراکنده میکنه...گمونم دوربین میکروکمرمن لازم باشم)

خاله ریزه چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت 09:00 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

باران جوووووووووونم یه اعترافی بکنم من وقتی میخونمت همش یاد این کتابهای نثر فارسی میفتم .. خیلییییییییییی خوب و دلنشینه. آفرین به این طبع لطیف

جان دل باران جانتان بی بلا خاله جان ریزه عزیز دل م
اوه..بانو خاله جان ریزه ام...با اجازه جناب "میم" تان...سه ماچیه برشته ؛اول پیشانی بهتر ز ماه تابان تان:-*دوم جوله سمت راست :-*سوم جوله سمت چپ:-* دو ضربه به آنطرف طره کتف مبارک...اوه اوه چه بو برنگی بلند شده بانو
انگاری ردایه کشمیر صورتی یواش با بته جغه های بلوبلک ش... به بوته ریاحین در شرفت شکوفه گیر نموده :..عزیز دل انگیزم عاشق:
ماشاء الله ماشاء الله...
فدای خاله ی دل نشین و ریزه ام بشوم

hatef سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 21:48 http://hatefblog.in

http://haftaflakblue.blogsky.com/

:)

هاتف سه‌شنبه 10 اسفند 1395 ساعت 21:23 http://hatefblog.in

ممنونم از اینکه حضور پیدا کردید
والا من فقط سلیقمو نوشتم نه چیز دیگه ای
به هر حال منت گذاشتید اومدید ممنونم

درود و سپاس برشما
جسارتا منم بی تارف نظرمو نوشتم.
اختیاردارید ؛ان شاء الله هیچ وقت زیر بارمنت احدو الناسی نباشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد