<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

سلام،سلام،سلام...

......

.....,

سلام!

سلام برشما ،بیدار ماندگان و  خفتگان دیشب.شبی  که از هزار ماه ،از هزار سال و هزار قرن برترببوده است،سلام.

سلام،

سلام ،سلام ،سلام،……

سلام به دیشب و صبح صادقش.... 

 


√طبق رسوم هرساله؛دیشب خونه ی آقاجان  شلوغ پلوغ بود. یعنی افطاری به انضمام شام و میوه و..تا ساعت 24.

فلضا طبق هماهنگی های لازم وملزم... جهت کمک به مامان جان و خاله جان کوچیکه ؛ ده ونیم صبح ؛همراه عروس بزرگه راهی ولایت شدیم. البته شب قبل هماهنگ کرده بودیم...که تماس میگیریم با دایی جان کوچیکه! که ایشون هماهنگ کنن با راننده شون وماهارو بفرستن ولایت. القصه تماس گرفتیم و دایی جان.که  ده ونیم صبح دیروز آقا رضا دم در بودن و بعد گذاشتن وسیله ها تو صندوق ماشین ،راهی منزل داداش بزرگه شدیم...که همراه عروس بزرگه و آقای برادرزاده راهی ولایت ...که ازمسیر پر کامیون ها و ترلی ها گذرنمودیم و چند تا از مسافرین طبق معمول جهت پرسیدن آدرس ؛که خودتون واقفیددیگه!؟اکثرا چه مدل آدرس میپرسن!،…… (که البته ما و.ایادی ما از مسافرین مؤدب و... بسیار بسیار سپاسگذاریم)

که گفتیم؛یادمه ،همیشه پدرجان تاکید می کردن؛ بچه ها ؟!؟یادتون باشه! .که وقتی وارد هر شهر و دیاری  شدین به شهروندان و آداب و رسوم آن دیاراحترام بگذارید..که رفتارهای پسندیده در مکانهای عمومی و استفاده از  وسایل نقلیه عمومی و آداب رانندگی...که یکی از همان تاکیدها ؛هنگام رانندگی برای اموری چون پرسیدن آدرس (سروتنه تونو بیرون نفرستید))یا گفت گوی موازات اتومبیلی قرار نگیرید!.،،،وخیلی تاکید های دیگه...داشتند!...

که آقا رضا گفتند؛ می دونید که ؟ جان خاخور زا ؛چهل سال راننده راه و ترابری بودم!بله بله.  همه ی شهر های ای ران رو رفتم. بله. وخیلی از شهر ها  رو چندین و چندباره رفتم!.بله. تو تمام این چهل سال جز محبت و احترام؛ از شهروندان آن دیارها ندیدم. هر زمانم نیاز به پرسیدن آدرس بود کامیون یا با هروسیله ای که قرار بود با ها ش میرفتم... جای مناسبی پارک میکردم!که مزاحم رفت آمد دیگران نباشه.بله. ازکامیون پیاده میشدم میرفتم از مغازه داری از رهگذری وازکسبه ای ...آدرس میپرسیدم.بله.همیشه مؤدبانه با صبر و حوصله بهم آدرس می رسوندن.بله. بله....

.....

......

ولیکن بگذریم؛ از مابقی گفت گو و برسیم به منزل آقاجان؛که سلام و احوال پرسی و عطر وبوی خورشت های  سپیده دم..بارگذاشته شده ی مامان جان،…(فسنجان-شیرین خورشت-غوره مسما)…که رفتیم آلاچیق رو مرتب کردیم  و شرشر بارون شروع شدو به نم نم بارون کشیده شد وعطربوی برگهاو  گل های بارون زده بلند شدن و ارش شروع شد و  بعد از ظهر خیلی سرد طور شدو چراغ نفتی روشن کردیم و...به مامان کمک کردیم و (عدس کوکو درست کردیم) مرد شریف از انزلی اومد و بعد تر چوپان همراه خانومش نون و...اومد..همراه عروسها سفره چیدیم و طبق سالهای قبل مهمانان آقاجان رسیدن ومارو فرستادن که هدایت شون کنیم و...که مهمانان مستقر شدن و ما رو همراه یک سینی افطار راهیه آلاچیق نمودن...

حالا شر شر ضرب آب آهنگ بارون به سقف آلاچیق و عطر بوی چراغ نفتی و تو ذهن تون داشته باشید؛تا مهمان آلاچیق نشین برسن...

البته سوالات یکی پس از دیگری آقای برادر زاده رو هم لحاظ کنید ؛که مثلا اومدن من نترسم.که یکی از گردوهای  سبز محکم خورد به شیروانی...که نصف جگرشدیم... (آیکن عرضی نیست)

که بعد افطار ونماز و کپ وگفت؛سفره شام چیدن و مارو صدا زدن وکه من شام خودمو بسته بندی کردم..که بیارم خونه...که یک ربع مانده به ساعت بیست و چهار دیگه گفتیم؛حرکت!؟که البته قبلش همه ی وسیله ها منتقل شده بودن تو یشمی...که خداحافظی و استارت یشمی و....که جاده ی  خیس طور و خوش قیژ و ویژ...باقی قضایا(؛)


نظرات 3 + ارسال نظر
باران دوشنبه 29 خرداد 1396 ساعت 03:06 http://www.continue94.blogfa.com

به به چه صفایی
صفای خونه ی آقاجان و اهالی همیشه پایدار بمانه ان شاالله
این آقای کوچولو چقدر شیرینه خنده ش

ان شاءالله.الهی آمین...
ممنونمممم؛باران عزیزم

ارغوان یکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت 19:30

دوست داشتم من هم بودم
برای کمک و ای رو اونجا گذاشتن و اون رو بردن اونجا و سالاد تزیین کردن و کشیدن برنج و ....
قبول باشه ازتون

الهی ننه قربون گل دختر ارغوان عزیز دلش بشه
چه خوب بود که می بودین و خواهر تونم همراه شما میبرد و می چید و منم کیف میکردم و تو دلم یه قند دون قند آب میشد که دخترهام دس کمال شون حرف نداره...که کارشون درسته...
ان شاء الله...
ممنونممم

آره دوست!!
کم یاب شده این روزها متاسفانه
من که بجز مستر دوستی تو دنیای واقعی ندارم!

بله.دوست!!
به لطف خداوند کریم ما از محضر دوستان چه در دنیای واقعی و دراین دنیای درندشت مجازی دوستانی داریم بهتر از آب روان....ماه. عرق بیدمشک.خدایا شکرت
ان شاء الله سالهای سال در کنار دوست تون شاد زی نمایید...
سلامت باشید و باشند دوست عزیزم ؛سین بانوی معطر احوال م

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد