<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

برداشت محصول(96)

.....

......

......

.....

...... 

.....

....

......

.....

.....

آه....

روستای آدمی 

روستای بزرگ تر از قصه های بومی 

قصه های بومی زمین...

* زنده یادشیون فومنی *

.....

......

.......

...... 

....

..... 

خدایا شکرت...


نظرات 13 + ارسال نظر
کیهان شنبه 27 مرداد 1397 ساعت 07:57 http://mkihan.blogfa.com

درود بر خاخور عزیز تر از جان
مرسی برای همه چی
داس را از دست یه درونده(درو کننده) گرفتم سالها پیش.بعد از اینکه بیش از نیم ساعت به شیوه درو کردنش نگاه کردم..
بله با خواهش.لطفن داس را بدید کمی درو کنم شاید کمکی کرده باشم و شما کمی خستگی در کنید.
مواظب باش دست خودت را نبری!
مواظبم.
و با همان ضربه اول که به ساقه ها زدم نصف انگشت کوچکه بین داس و ساقه ها ماند!× نگاهی کردم استخوانش پیدا!
اا به روی خودم نیاوردم آخه آن همه سفارش کرده بود که دستت را نبری!! و من با ضربه اول بریدم.
با دستمالی بستمش . و همچنان نیم اساعتی .. کمتر یا بیشتردرو کردم خسته بود و زیر سایه بانی به خواب رفته بود دلم نیامد بیدارش کنم. حتا یه خوشه هم بچینی کمکی ست به درونده..بعدن که نگاه کردم مقدار متنابهی درو شده بود!
و او متوجه نبود که انگشت کوچکم نیاز به حد اقل هفت تا بخیه دارد.و سعی کردم که متوجه زخم نشود. و رفتم..
الان که نگاهش می کنم جای بخیه ها هنوز پیداست .بهد از شاید 25 سال یا بیشتر و می دانم که درو در ظل آفتاب و با کمر خمیده چقدر سخته.دیگر فرصتی پیش نیامد از آن سال تا کنون که درو کنم شاید باقی مانده انگشت کوچکه را هم کوچکتر کنم
غرور چیز مقدسی ست اگر بجا بکار برده شود
مرسی خاخور که خاطره ای را به یادم آوردی

سلام و درود بر شما امیربرارِ عزیزتراز جان و دیلِ خاخور
شیمی جان بی بلا بلامیسر

یا خدا
یعنی هرآنچه توی نیم ساعت دیدین،با همان قدرت داس و ساقه و انگشت کوچکه وضربه اول
این شیوه ی نگاه کردن و آموختن تان درست بود،
منتهی درحین نگاه کردن؟با ایشان؟یعنی با همان درو کننده؟گپ و گفت نکردید؟مثلا ازایشان راجب ابزارکارش بپرسید؟یا خودتان زمان گرفتن داس؟مکثی کنیدو توجه به تیغه داس داشته باشید؟
قطعا شما فرقِ تیغه ی آهنی و فولادی را خوب میدانیدو تشخیص میدهید.ولی ایشان هم بایستی به آن تذکر"مواظب باش دست خودت را نبری"اکتفا نمی کردن...
البته به گمانم شما ایشان را حول کردین.چرا؟برای اینکه اینجا وقتی می خواهند دروگر انتخاب کنند،اول به هیبت و دستش نگاه میکنند .که فرد درو کننده مثال دونده ی پر قدرت باشد.یعنی هرچه قدرت و مشت فرد بیشتر و بزرگتر،دروی بیشتر،..مثال؟یادتان هست؟درمشت مبارک شما؟چند بوته برنج؟ جا می گرفت؟
خوب..اینجا ساقه رو نمی شمارن،بوته برنج رو میشمارن،مثال؟میگن،امیر کیهان میتونه شش بوته توی مشتش نگه داره.درو گرِ ماهریِ.که قطعا همین طور است، که با آن دست بریده ،نیم ساعت درظل آفتاب و آن نگاه به مساحتِ مقدار درو...خود سند معتبری است،..
ومن با تعظیم از شما ممنون و سپاسگزارم


+یک سوال؟آیا این اتفاق؟درگیلان زمین رخ داد؟راستش کنج کاو شدم ؟بدانم ایشان گیلک بودن؟یا گالش؟تالش؟که معمولا گالش ها و تالش ها درو گران ماهرتری هستن

مهرداد شنبه 27 مرداد 1397 ساعت 00:04 http://glaryzhan.mihanblog.com/

خدا برکت بده به محصولتون.
خطه سرسبز شمال ایران خصوصا گیلان رو خیلی دوست دارم.
دیار میرزا کوچک جنگلی.

درود و سپاس
مرسی ،ممنون،مچکر؛ازلطفی که به گیلان زمین دارین ...،

Maryam.k جمعه 26 مرداد 1397 ساعت 15:03

دلم شالیزارم میخاد ...یاد آهنگ شالیزار افتادم ...این فضا فقط داریوش میطلبه

شیمی دیل قوربان بلامیسرررر
با هردو آهنگ موافقم

وجدان پنج‌شنبه 25 مرداد 1397 ساعت 23:15 http://parsehdarkhalseh.blogfa.com

هیییی
لپ اونو تشیدی؟
خعلی خلابتالی بالون!
نمیل بالون
نه داس ندیل
بیا بیا
دیل نتن!

آلههه
دوس داشتم،تشیدم
اونو داس بگیلم؟پس.
دوناه داله اخه
لپش سُرخ شده بوداینا
داسُ باید ازشما بِدیلم

وجدان پنج‌شنبه 25 مرداد 1397 ساعت 22:39 http://parsehdarkhalseh.blogfa.com

دفتی حالت خوف نیست ندران سدم
نملده باسی؟
بالون!
با اا ل ل ل و ن ن !!
دواب بده
دواب بده
خلابتال ملدنی نباسی!

میام گازت میگرمآآ دوفته باشم اینا
نخیر نملدم،یعنی خواستم بمیرم،
این دوستم اومد منو ببله
منظورم داداچ ازراعیل ایناس
لبخند زد
منم لپ شو مثال باسلق تِشیدم؛خاله وجدان ژون
اونم خنده اش درفت،قاه قاه،..
می دونی چی دوفت؟
ازدسِ تو بالونِ ملدنی
بلو به خلابتالی هات بلس
حالا بیام؟

بهامین پنج‌شنبه 25 مرداد 1397 ساعت 16:51 http://notbookman.blogsky.com

خداقوت باران جانم
زندگی موج میزنه ازهمه تصویر ها

جان تان سلامت عزیز دلم
خیلی ممنون و مچکرم

خانم توت فرنگی دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت 15:51 http://gandom1370.blogsky.com/

واییییییییییی چرا ؟ انشاالله دعاگو هستم برا دلت

مرسی عزیزم خیلی مرسی

فرانک دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت 10:08 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

ببخشید پس عنوانت را عوض مینمایم.....
از این به بعد شما را گیل بانو، زاده طوفان مینامیم

ماخیلیییییی دوستتون داریم
اوکی...
گیل بانو مخلص تونه...

مهرداد یکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت 20:11 http://glaryzhan.mihanblog.com/

خدای من
چه قدر زیبا
خوش به حالتون

خدایا شکرت.
خیلی ببخشید.خیلی...

صبیره یکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت 06:52 http://mynb.blogsky.com

سلام عزیزم
خدا قوت به همه...
انشاالله هر ساله محصول بیشتر و پر برکت تر هم بشه...
الهی آمین...
و عکسها مثل همیشه زیبا هستن‌.... احسنت
دوستتون داریم بخاطر به تصویر کشیدن زیبایی های اطرافتان...

سلام به روی بهتر از,ماهتون
ممنون عزیز جان م ...
فدای شما صبیره بانوی عزیز دل م بشم...
خیلی مرسی.خیلی مچکر.خیلی مممنون...
خیلی مخلیصم

خانم توت فرنگی شنبه 21 مرداد 1396 ساعت 12:21 http://gandom1370.blogsky.com/

سلام باران جانم خوبی؟دلمان تنگ شده برات

سلام به روی بهتر از ماهت جونت بی بلا عزیز دلم
دروغ چرا!؟نه.خوب نیستم
فدای دل مهربونت؛عزیز دل م

نیلگون جمعه 20 مرداد 1396 ساعت 09:40 http://berangezendegi.blogsky.com

سلام و صد سلام بروی ماه کامل مادر باران جانمان
به به چه تصاویر زیبایی....چه خانه های دوست داشتنی و چه محصولاتی خداوند برکت روز افزون دهاد
خداوند مادرباران عزیز و خانواده دوست داشتنی اش را محفوظ بدارد
با فرانک جان بسی موافقیم که از چهره ماه کامل خودتان نیز پرده برداری کنید و ما دلشاد و کیفور گردیم از دیدن روی ماه کاملتان

سلام و صد علیکم سلام به روی بهتر از ماهه نیلگون دخت م
(جان تان بی بلا عزیز دل م)
ممنون و سپاسگزاریم...نیلگون عزیز
....ایضا شما و عزیزان تان را
اوه....خجالت ناک مان ننمایید... ما کجا و روی ماه کامل کجا...یاد تعبیر زیبای جناب خیام نیشابوری فتاده شدیم ؛
هر صورت دلکش که تورا روی نمود
خواهد فلکش ز دور چشم تو ربود
رو دل به کسی نه که در اطوار وجود
بودست همیشه با تو و خواهد بود
ولیکن ؛اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت...
ولاکن ؛
شمس و قمر آمد
سمع وبصر آمد
و آن سیم بر آمد
و آن کان زرم آمد
یعنی نورانیت شمس تبریزی و یکسانی در وجود...یعنی باطل از دوست نمی پذیرد و حق را حتی از دشمنش انکار نمی کند...یعنی چشمانش فروهشته است و دیدارش شیرین...یعنی دانش نمی آموزد مگر برای دانستن و دانایی فرا نمی گیرد مگر برای عمل... یعنی با دنیا خواهان زیرکترین و با آخرت جویان پارساترین ؛رفتارو سلوک می نماید....یعنی وابدین سمعع ؛سمیعه را...
اصن زیبایی مرد وقار اوست ...
ببخشید ما گذافه گوییم...
بابت پاسخ بی ربطم عذر می خوام)
نیلگون دخت عزیزم

فرانک جمعه 20 مرداد 1396 ساعت 02:15 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

خدا زیاد تر کنه محصولات رو....
عکس خودتم بزار لذت ببریم بانوی شمالی

بسیارممنون و سپاسگزارم...
اجازه خانم!؟جسارتا خدمت تون عرض کنم که ؛به گیلانی ها شمالی نمیگن. اگه شرق گیلان باشن میگن ؛بانوی شرق گیلانی اگه غرب...که بانوی غرب گیلانی...ما رشتی و روستا مونم حومه رشت هست و زبان و لهجه مونم ؛گیلکی رشتی حومه ای هست؛یعنی گیلک هستیم و؛گیل بانو-گیل دختر -گیل مار-گیل خاخور-گیل مرد خاخور
اصن ما اهل دوست داشتنیم.... دوستتان داریم مامان فرانک بانو جان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.