وزیدنِ کرشمه ی بادُ..باقی ماجرا

 ....

...

  می گوید مولیان بخوان 

بد جوری دلم گرفته است 

تیله های غلتانِ هزار حباب 

ریزه ریزه های راز آلود آب 

دنیای دنباله دارِ نور 

وزیدنِ کرشمه ی باد 

وبوی خوشِ بوسه،شکر،نوزاد.

امان از آن همه هوا....

(تصویر# نرسیده به آذر95:درجوارِ نارون عزیز)

[به یاد آر

سینه ریزِ نزدیک ستارگان دریا را 

گلوی خوشبویِ نامزدِعلف 

عقدِ ارزان آب،

خزهای خواب آلود...

سوسن ها،سنجدها،باران های بی سبب....]

.....

آن روز غروب 

من از نورِخالص آسمان بودم

هی آوازت داده بودم بیا 

یک دَم انگاربرگشتی،

نگاهم کردی 

حس غریب 

در بادِ نابَلَد پَر پَر می زد

جز من کسی تُرا ندیده بود 

تو بوی آهوی خفته در پناهِ 

صخره ی خسته می دادی

تو درپسِ جامه های عزا دارانِ آینه

پنهان بودی

تو بویِ پروانه در سایه سارِیاس می دادی....

........سید علی صالی ......

....

+تصویر سوم؛ارسالی ز مردشریف است(تماشای طلوعش ز شرق و غروبش متعلق به غرب؛شوق اکبراست. یک رایحه خوش است.عشق است.عشق ازلی است... چه دانم؟...آشناست...هوای سفری آشناست...)درمیانه های اتوبان انزلی است. البته حدود سه هفته پیش!،……

(آرشیو سه ماهه دوم سال جاری.(سرزمین پدری)..پروانه آبی اطلسی عزیزِدل...نشسته بر گلبوته هویج!)

+تصویر اول؛ خب .بعد چهل و چند روز...دیشب رفتیم خونه ی آقاجان! هرچند، نشد کل محوطه رو گزنماییم...ولیکن وزیدن آن کرشمه ی باد حال وهوای آن همه را از برای مان به ارمغان آورد...می بینید!؟ابرهای پوشنی هنوز مشغول نقره پاشی وارش ببوده هستن!،…

+ادیب و انسان شناس آلمانی (گوته) می گوید؛آنکه باورت دارد،یک قدم جلوتر از کسی است؛که دوستت دارد...

+پرسید ؛به گفتاربیصدا چقدر حساسیت داری!؟وگفتاربیصدا یعنی با  لب خاموش سخن گفتن!؟به نگاهی پاسخ گو بودن!؟گوش شنوا!؟واین یعنی هنر عشق ازلی...ومحاط بر محیط!؟ولش کن !بی خیال پاسخ!!：))

+طیبه بانو؟ایمیل تونو چک کنید لطفا()