<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

پستی که شاید حذف شود...

 ~~~~

~~~~~

 تقدیراسب رم کرده ای است که نمی شود بهش دهنه زد....(  سال بلوا_صفحه 232عباس معروفی)


گفت ؛نمی دونم برات پیش اومده که ازت سوال های بیجهت بپرسن ...یعنی سر صحبت رو گرم بگیرین و به قول معروف پسرخاله شن..(چیزی نگفتم؛یعنی چه سوال نابجایی)اینجور آدما شناسه مشخصی دارن...ومن طبق آموزشهای چر-یکی(آیکن ارواح ملایعقوب) زود میفهمم...واثه همینه که مزاحمی نداشتم..(سرجنباندم ؛که یعنی موافقم)ولی ازوجنات فلانی بعید بود!نبود؟(سرجنباندم ؛که یعنی چه عرض کنم؟آدمی ست دیگر..بایدجانب احتیاط روهمیشه خدا داشته باشی ....) من آدما رو خیلی خوب میشناسم..ایشون خیلی کاردرستن.(اوهم.واقعا...) ولی من همونی ام که هستم !نیستم؟(جفت چشامو براش مچاله کردم؛یعنی خاطرت جمع.تو رو خوب می شناسم) تا اینکه همسرم رفت ازش خرید بکنه(ناخداگاه لبخندم کشدار شد) کوفت.درد.مرض.زهر مار(هارهار...) نخند(بعد باهم خندیدیم ..یعنی هرسه تا مون)وقتی برگشت میدونی چی  گفت؟ ()با لحنی دلخورانه گفت ؛برگشته بهم میگه ؛خودا شیمی خانمه شمره  بداره .

(چرانصف  این پست پرید!؟دارم دوباره مینویسم)

  گفتم؛ یک دور "حسادت" جناب مصدق رو باخودت مرور کن! وخوانش کرد؛ مگر آن خوشه گندم..مگر سنبل ..مگر نسرین..گفتم تو دلت بخون...که وقتی رسید؛ که کوه خشم من () بلند گفت ؛با() باهم خندیدیم...

گفتم یادته لوح وتقدیر نامه ونمونه شدن شون!؟که زمان گرفتن شون..چی بهش گفتن؟؟آره.گفته بودن؛سکه ها پیش خودتون باشه..تقدیرنامه ها رو با احترام ؛تقدیم خانومت میکنی...

گفتم؛دیدم ...زمانی رو که داشتی قاب شونو پاک می کردی...به معنا و مفهوم واژه هاش...فکرمی کردی...

به قول پدربزرگ خدابیامرزم؛ قیمت ندارن.یعنی تویی که قیمت نداری...که قیمت سکه مشخصه.

جفت چشاشو برام مچاله کرد.میدونم اهل غرور وتکبرنیست...خوب میشناسمش...

گفتم؛سعدی علیه رحمه گفته؛زن خوش منش دل نشان تر که خوب/که آمیزگاری بپوشد عیوب....یادته ازت پرسیده بود:ستارالعیوب ؛یعنی چی؟؟()وسعدی علیه رحمه درباب هفتم در همان عالم تربیت فرموده؛چومستور باشد زن خوب روی...به دیدار او دربهشت است شوی!..بهت نگفته؛بهشت وجهنم نداره؛باهمیم() باهم منهدیم شدیم ؛گفتم.برو..برو غذای روی اجاق همزدن لازمه ها...که بلندشد و نرسیده به اجاق گفتم؛یادم باشه به همسرت بگم؛ متعجب برگشت...چی رو بگی؟بگم؛ازامام جعفر صادق منقولستکه؛زن ناسازگار را با چوب مسواک می توانید بزنید (بالحن شیخ گون بخونید) دوباره... غش غش  خندیدن های هفت سالگی. ..

√یا امام صادق ع .... داشتیم ؟……

نظرات 8 + ارسال نظر
کیهان دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت 08:34 http://mkihan.blogfa.com

چه توهینی بزرگتر از این که خانمی را با چوب مسواک بزنی.....
راستش من که گاهی حرفهای این بزرگواران برام غیر قابل فهمه
البت که ما (من)شاید علقم نمی رسه

اتفاقاخیلی میرسه. که اگه واقعا نمی رسید سرتونو می گرفتین بالا و میگفتین ( البته که ما...)
معمولا آدمایی که <--سرشون پایینه...نمی خوان کسی حرف چشم و دل شونو بخونهالبته من شما رو متهم به کتک کاری و دست بزن و...نمی کنم.اون کتک کاری ها تون برای دورانی بود و گذشت....(اتفاقا خیلی هم خوب ومفیدبود) این که فرمودین(گاهی) حرفهای بزرگواران برام غیر قابل فهمه...منظورمه. یعنی اگه زمانهایی که مشغله فکری ..ندارین قشنگ لپ کلام رو میگیرین
منم جهت گفتم؛چرا که توی جا مسواکی شون جنس مسواک شونG.U.m 411باتلر...
که انتهای دسه اش یه نوک تیزی داره بزنتش...که اوشنم گرفت
بکذریم....
براتون آرزوی سلامتی همراه عزیزان تون ....وشادزی نمودن مینمایم

Sabi gol شنبه 18 آذر 1396 ساعت 20:37

.....

مرسی عزیزم. ولی واقعا بعضی وقتا از خستگی هیچی نمیفهمم

فدای شما...
منم همینطورم؛هیچی نمیفهمم.تازه سوال هم میپرسن..وقتی پاسخ شومیشنون میگن؛چرا چرت وپرت میگی

غاده شنبه 18 آذر 1396 ساعت 13:56 http://http:/sharjijonoob.blogfa.com

ما که گیج می بودیم گیج تر هم شدیم ......

اختیار دارید ...غاده بانو جان:

پگاه پرواز جمعه 17 آذر 1396 ساعت 08:55 http://twilight1371.mihanblog.com

چه جااااالب بسیار عالیییییییهههههه خسته نباشی باراجان عزیز

جان تان بی بلا ..فداتون بشم؛شما خیلی به ما لطف دارین عزیز دلم

طیبه پنج‌شنبه 16 آذر 1396 ساعت 21:10 http://almasezendegi.mihanblog.com

چوب مسواک ،چوب بوده خب
چوب که درد نداشته باشه
ولی به خانوم بفهمونه که ازش راضی نیستیم
و چون دوستش داریم با ضربه چوب که ازاردهنده نباسه نشونش بدیم
در زمان خودش ،خوب بوده و روشنفکری محسوب میشده برای اعراب مخصوصا

مسواک دسته چوبی
میدونید!؟مامانم منو با چوب انار ..همون ترکه انار -آلوچه کتک زدن...خیلی هم درد داره .
دلیل کتک زدن شون این بود که؛من آستین ها مو خیس می کردم.ازاین قایق ها درست می کردیم می زاشتیم تو تشت آب...بعد آستین که خیس میشد....
البته صد درصد حق با ایشون بود؛چون پشت بندش سرما میخوردم و تب لرزو.(نمی دونم چرا پاییز و زمستون ور آب بازی رو متوقف نمی کردم...)...همه رو زابراه میکردم....
هاااا...چون دوسش داریم با ضربه چوب که آزاردهنده نباشه...
اومدیم و خانم حالا حالا نگرف...اونوقت دسه اون مسواکه میشکنه که...تکلیف دندونای مسواک نزده چی میشه؟مسواک زدن و واکس زدن؛هردوتاش مهمه
بله.امام ما بسی روشن ذهن ببوده اند
مرسی از توضیح شیوا و لحن کلام تون...طیبه بانوی عزیز دلم:

طیبه پنج‌شنبه 16 آذر 1396 ساعت 19:52 http://almasezendegi.mihanblog.com

بعله شوخی شوخی
با امام صادق هم شوخی
چرا که نه
امام از خودمونه خب

لایک
خدامیدونه چقدرررررمن به این کامنت تون خندیدم
امام از خودمونه خب.....
خیلی هم خوش اخلاقه خب
راجب مسواک توضیح برفرمایید لطفا

Sabi gol پنج‌شنبه 16 آذر 1396 ساعت 18:28


امیدوارم حذف نشه تا بتونم چند بار دیگه هم بخونمش و درکش کنم

عزیزمید

شما درکتون خیلی بالاست...خیلییییی
+نصفش پریده بود....دلیل پریدن بعضی از تصاویر و پست ها چی میتونه باشه!؟؟؟

طیبه پنج‌شنبه 16 آذر 1396 ساعت 18:16 http://almasezendegi.mihanblog.com

باران جونم خب ترجمه کن چی گفته؟؟
حذف نکن پست رو....ترجمه کن

جان دل باران:
کجاش ترجمه لازمه!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد