<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

بله؛ زندگی ، زی ب ا س ت...

 ****

****

**** گمانم این پست باترانه غروب جناب سیاوش خان قمیشی خیلی مچ باشه:)

*****اینجا نیاز به معرفى نداره (قبلا راجبش گفتم و عکس گذاشتم)،..اینجا پرازحس شوروفریادتو حصارسینه اس...

***

***

***

***راه  ادامه  دارد..گفتن ؛ما با شما آمدیم ،شما هم همراه ما باش.

****روز معمارو معمارى گذشت،ومن یادم بود.جاداره ازطراح ومعمارآن رستوران ،که بانویی زخراسان هستن و به اتفاق همسرایتالیایی شون ،چنین دوست داشتنی و صمیمی ای بنایی رو احداث کردنتشکروقدردانی کنیم.شما یادتون هست؟دنی؟یه آقایی بود؟اسب چوبی و ،..درست میکرد؟،..خانم گفتن؛ همسرمن تماما کار سازه های اینجا رو انجام دادن،تا لب مرزفلان جا رفتن،که نراد جنس مرغوب بیارن و،..پرسیدم ؛شما سفارش میگیرین؟من ازاین صندلی هاتون خیلی خوش اومد،یعنی خیلی راحت بودن،فیکس و راحت.گفت ،بله،سفارش میگیریم،بعد منو بردن چای خونه،بعد تنورخونه،بعدآشپزخونه،بعدفروشگاه،بعدکارگاه ابزاررررر ،که روح وروانم معلق شد،بعد گفن،بیا بریم توی اطاق خواب،یه چیزی ببینید،رفتیم و یه درجعبه ای رو باز کردن و،..یک عاااالمه جوجه تازه متولدشده،کنارتخت خواب شون،باورکنین .بعدیه سری کتابایی که بالاسرتخت بودن وچندتا ازاون بشقابای تابلوطور به دیوار ای اطاق شون،..کلا چیدمان اطاقه خیلییی دوست داشتنی وخودمونی وبی زرق وبرق بود،حتی روتختی شونم صورتی کثیف نازنازی بود،که یه سمتش ،دست نخورده بود.سمت چپ تخت.ما به جوجه میگیم"گیشکا"جوجه ی خیلی جوجه"کیشکازای" بعد گفتن،اینارو دیروز گداشتم ،..یهوبا خوشحالی گفتن،عههه پاقدم تون چقدرخوب بود،که چندتای دیگه سراز تخم درآوردن،...

****

این غروب ازمیون اون نرده های پل گرفته شده.یعنی پشت سد.که غروب نقشین شده ،روی آب...

سوال پرسیدن خوبِ.آدم بابعضی سوالات ،بعضی واژه ها،..به چیزای خوبی میرسه،اما گاهی ،از یک سوال،یک کلمه،یک واژه،آنچنان رنج عاطفی  نوش جان میکنه که،..تا ابدویک،باهاش می مونه.تاابدویک... اخیرا،بابت همین جورمسائل وازیک سوال به یک واقعیت حزن آوررسیدن و رنج عاطفی بیشمار،...برام دورورسیصد ضربه شلاق بود.

.....

.....پشت سر اون دوتا؛ نمک دون وفلفل دونِ شکرخند رو عرض میکنم،..بله پنجره روبرو(:

....,یه همچین غروبی رو میتونید به نظاره بنشینید:)

.....گفتم؛کیف کردم،اینقدر که طراحی سقف تون زیبا،وصدالبته برش های بی نقص ومیزان هست.لبخند زدن و تشکرکردن،گفتم،گمون نکنم رشت جایی به این زیبایی و دلچسبی داشته باشه،..گفتن،بله،الان اینجا الان متعلق به رشتِ،که تهران چنین جایی رو نداره ،دوتایی خندیدیم:))

صاحب رستوران " زندگی زیباست"یه خانم شصت وچندساله ای هستن،که بسیارها صمیمی و خودمونی ودوست داشتنی.که من از آشنایی وگفتگو با ایشان بسی بسیارها خوشحال شدم.واینو به خودشونم گفتم.وگفتن؛بعد شما نمی خواستی ازماشین پیاده شی:))

درست گفتن،یعنی خودشون آمدن دم ماشین و گفتن؛شما چرا توماشینی؟گفتم ،کتونیم گلیِ.گفتن،اینجا هممون گلی ایم.گفتم ،دوست ندارم ،رد راه رفتم کف رستوان بمونه،گفتن،فدای سرتون،پیاده شین ،من راهنمایی تون میکنم،کف کتونی تون تمیز بشه،..گفتم،آخه میخواییم بریم،گفتن،تاسفارشات حاظربشه،طول میکشه،حیفِ اینجا آمدین و زندگی زیباست رو نبینین، ودر ماشین وباز کردن ومنوآوردن پایین.(قبلا عرض کردم،رستوران رفتن ودوست ندارم)گفتن،آخه کجای کتونیت گِلیِ؟؟چیزی نگفتم.چون به اون صورت گلیِ گلی نبود،ولی خیس بود،چون رفته بودم باغ،..که گفتن ،برو روی اون پادری،حالا روی اون یکی،وبعد پادری سوم،..خاطرت جمع شد؟خندیدم وتشکرکردم و وارد رستوران شدم و

موسیقی ایتالیایی پخش شد:)))

دیگه چیزی یادم نمیاد،

حتی چیزی از غذای اینجا یادم نمیاد،ولی کلیییی چیزآی خوشمزه ازاین خانم استاد یاد گرفتم.چیزخوشمزه،منظور دانستنی های خوشمزه اس،که سوال پرسیدم،ایشون خوشمزه پاسخ گفتن،..مثال یکاستاد دوست داشتنی و خوش صحبتِ پرحوصله ی عزیز.ومن یاداون استادمعماریِ بود؟گفتم به چوپان گفت،بیا دفترم باهم گفتگوکنیم؟شما یادتون هست؟چوپان رفت دفترش چندساعت گپ وگفت داشت:)

راستیتش اینجا رو خیلی دوست دارم،زمانی هم گفتن،اسم اینجا " زندگی زیباست"یاداستاد امیرکیهان بودم. که ماقبلش یادِ ارغوان و صبیره و تی تی و مهندس مهران و آقای مترسنج وسین بانومنصورخان مهناز و مفتی اعظم و خان جان وآقای حامد وسیب گلاب وباران وکبی و،...یکایک عزیزانی که طی این چندسال ،دردنیای مجازی باهاشون آشنا شدم،...واله بانو،مامان سپیده،مامان مهشید،جناب وکیل،مثال لبخندماه،مثال بهاربانو،مثال صحرا بانو،آقای محمدرضا،وچندتن از لینک شده هایی که حتی یک بارهم کامنت وگفتگو نکردیم...وعموفرید مفتی اعظم.یه یکبارتصویرشونو دیده بودم.

این خانم همراه سه تاخانم روستایی ،مشغول چرخوندن این رستوران هستن،که اصلانم دوست ندارن ،اینجا شلوغ بشه،یعنی تبلیغی صورت بگیره،مشتری های خاص خودشوداره،فعالان محیط زیست،شعرا،معماران و مهندسین و،جمعی از اساتید،...ازسراسرکشور:)

 مامان جان معتقدن،من خوآزارم.راست میگن،چون کنج کاویم باعث میشه سوال بپرسم،وازشنیدن پاسخ،بسیارها رنج عاطفی ،...

+++++

+++++

+++++

++دوتصویر ازنت برداشته شده، ر س ت و ر ان"زندگی زیباست".براى استاد امیرکیهان سپهر عزیز وگرامی

اینجاچای خونه اش جدا هست،همین طورناهارو شام ،..(خودشون گفتن)هرکدام سازه ای جداگانه.

+++

+++

این هم  آدرس  دو تصویرآخر.

نظرات 12 + ارسال نظر
طیبه شنبه 8 اردیبهشت 1397 ساعت 14:53 http://almasezendegi.mihanblog.com

عزیزم
من خیلی خوشحالم که به ماهم معرفیش کردی
در اولین فرصت که بیاییم اونطرف تشریفمان را می بریم به همون رستوران
فعلا نیکان در اردوی پنج شنبه پاش دچار ضرب دیدگی شد و آتل گرفتیم ولی چون دوست نداشتم عمومی بشه و هم اتاقی هام غصه بخورن خونه هستم و تو وبلاگم چیزی در این خصوص ننوشتم.همکارام فکر می کنند به خاطر عود بیماری خودم اداره نمیرم که البته بیماریم به شدت عود کرده و سه شنبه به تهران نزد دکترم خواهم رفت

ان شاءالله،...
من خیلی ناراحت شدم .خدایا خودت مراقب مامان تی تی صبورو قانعم باش
خدایا مامان تی تی رو به خود ارحم الراحمینت میسپارم

لبخند ماه پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1397 ساعت 15:18 http://Www.niloofaraaneh.blogsky.com

عکسها و توصیفات و نوشته ها عالی...
ای کاش بشود و این زندگی زیباست را از نزدیک دید

ممنون باران جان

جان تان سلامت عزیز دلم
ان شاءالله امتحانات بچه های گل تون تموم شد،اسباب سفربیخطر و گیلان گردی و ..تشریف ببرین" زندگی زیباست"...ایشلا کرشمه جان رو هم بیارین،..

با خوندن این پست چقدر فهمیدم دلتنگم برای انسان
به قول معروف انسانم آرزوست
پاک لطیف بی پیش و پس

ایشان ازجنس خودتان هستن،سین بانوی معطراحوالم

سانسورچی چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 16:35

نه عزیز

چرا ؟اینجوریِ و اذیت تون میکنه؟

سانسورچی چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 16:18

الان این دو تا تصویر اخر مال کجاس دقیقا؟
چقد قشنگه...میخاااااااااااام

منم باخودتون ببریننننن
براتون آدرس گذاشتم

صبیره چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 15:20

خیلی هم از نوشته ها هم از عکس های زیبا لذت بردم

قربان لطف ومرحمت شما؛صبیره بانوى گلم

خانم پزشک چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 14:34 http://kanoomdoctor. blogsky.com

واییی باران چه کردی!!!!!
این پست فوق العادست باران خانم ؛ وبلاگت فوق العادست من هیچ وبی رو اینطوری دنبال نمیکنم ؛ یعنی فرصتشو ندارم ؛ تو 24 ساعت شبانه روز کلا 4 ساعت میخوابم که اونم نمیخوابم بیهوش میشم تقریبا ، ولی بازم وبتو میخونم خیلی عالیه خیلی ..

خیلی خیلی مچکروممنون وسپاسگزارم؛خانم پزشک عزیز دلمممم
مرسی،که توی همون چهارساعت برای ما وقت میزارید ...
شیمی قدم قوربان=قربون قدم شما

سانسورچی چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 13:08

آدم اذیت میشه نوشته ها رو توش بخونه...تنگه....کوچیکه

جسارتا شما با گوشی تشریف میارین؟

سانسورچی چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 12:41

قالبت اذیتم میکنه

ای قالب پفیوز
شما ببخشید،من ازتون عذرمیخام

کیهان چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 11:01 http://mkihan.blogfa.com

حیف که یک تصویر کلی از سازه وجود نداره! اما بنظرم شکلی از پست مدرنیسم مگتب ایتالیا باید باشه که به نوعی تطبیقی با شرایط آب و هوایی شمال ایران طراحی گردیده است . اینجاست که انسان شناسی و شناخت فرهنگها و جغرافیای محل می تواند به آرچیتکت کمک فراوان نماید.
کتابی (جزوه ای) مرحوم پروفسور روح الامینی داره به اسم "اگر در دیده مجنون نشینی" همانطور که می دانی ایشان انسان شناس فرهنگی هستند و این کتابچه در مورد معماری سنتی شهرهای کویری ایران خصوصن یزد است.
من اغلب سعی می کردم در سر کلاسهای ایشان حاظر بشم با چه مرارتی و چه لذتها که نبردم از هم صحبتی با این دانشمند شیرین سخن.حیف که بنظرم کسی در ایران قدر این دانشمندان بزرگ را نمی داند.
ایشان در فرانسه استاد دانشگاه سربن بودند ولی به ایران آمد و خدمت کرد.
وقتی مرحوم دکتر طبیبی فوت شد ایشان فرمودند که دکتر طبیبی را مرداندند!!
بنظرم .....
بگذریم

حقیقتش من آنقدر محواین سازه شدم،یادم رفت تصویرکلی بگیرم،وقتی هم یادم آمد،نورکافی نداشتم،اگرمسیرم به آن طرف ها خورد،حتما برشما تصویر کلی خواهم گرفت.

فقط از سقف، سازه ای دایره ای و شیب شیروانی رو درنظرداشته باشید ،سازه دایره ای ،که دورتادورش پنجره داردو سقفی بدان شمایل ،...وی یوی رود جاری،..تماشای چهارفصل مناظرکمرکش کوه،..روستاییان مشغول زندگانی و....زندگی زیباست

باشما راجب قدرناشناسی صدرصد موافقم.
نه استادلطفا نگذریم ،.. چرا که دانستن وآگاهی برای ما بینهایت دوست داشتنی است
وممنون از شما استاد دانای پرحوصله؛کیهان برار عزیز

کیهان چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 10:50 http://mkihan.blogfa.com

خوب راسیاتش من چوپان را نیم شناسم و فکر می کنم برادر شما باشد پس انسان شریفی ست و حق داره با خواهر عزیزش که بسیار هم مهربان و باهوشه شوخی کنه.و البته انسانهای با هوش در جامعه همیشه با مشکل مواجهه می شن.
مطمینم که هم شما و هم چوپان خیلی خوب می دانید که کار اساتید انسان شناسی تطبیق یک گونه با سایر گونه های انسانی حتی اگر باشد از نظر شکل فیزیکی ست نه رفتاری.که البته این فیزیکال آنتروپولوژی ست
باز هم که ما اظهار فضل کردیم
کافیه کسی اسم انسان شناسی بیاره آنوقت من دیگه از خود بی خود می شم اینقدر به این علم نازنین علاقمندم.
راستی شما پستهای سالهای گذشته منو خواندید؟منظورم خاطرات و داستان خاطره ها و خاطرات من ....
اگر بخونی فکر می کنم حسابی خواهی خندید

بله،چوپان برادرم هستند و بجهت اذیت کردن های خیلی زیاد من چونین شوخی ای داشتن،
وممنون میشم راجب انسانهای باهوشی که درجامعه با مشکل مواجهه میشن برای ما صحبت بفرمایید

اختیار دارید ما همیشه شنوای اظهارات شیوای شما هستیم

باور بفرمایید منم خیلی علاقه مندم
علاقه مند به مطالعات این علم نازنین .

نه متاسفانه،نخواندم
ان شاءالله فرصت پیش بیاد بخوانم

کیهان چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 09:58 http://mkihan.blogfa.com

مرسی از اینکه به اسم از ما یاد کردی
بنظر باید جایی بسیار زیبا و دوست داشتنی باشه و البته سازه مهم است اما آنچه از سازه مهمتر است رفتار و منش انسانهایی ست که در آنجا از مهمانان پذیرایی می کنند.
والبته اغلب مردم شمال مردمانی بسیار زود جوش و دوست داشتنی هستند
شادی تان همیشگی
و البته بیشتر انزلی برای دارای حالتی خاص است و یک نستالژی عمیق ......
مرسی که هستی
راستی یه چی زی بگم امیدوارم که از دستم دلخور نشی!
واقعیت این است که من بسیاری از نوشته هات را متوجه نمی شم یعنی دقیقن نمی دونم منظورت چی بوده البته بنظرم اشکال از من باشه که مقداری ذهن ساده ای دارم و از پیچیدگی نوشتاری سر در گم می شم
البته این نوشته ات راحت بود اما قبلی ها را.....خوب مشکل از من است
راستی بوف کور صادق هدایت را سه بار خواندم آخر سر هم نفهمیدم چی داره می گه می بینی تو را خدا اینی که هی بهش می گی کیهان برار عزیز چقدر در درک بسیاری مطالب ناتوانه

باوربفرمایید اون زمانی که خانم حضورنداشتن، دوست داشتم از شما راجب این سازه بپرسم،خصوصا که سازه چوبی بود،باوربفرمایید به عمرم در و پنجره به اون زیبایی واینقدر چفت هم ندیدم،یعنی جوری بود دوست داشتم درو هی بازوبسته کنموالبته اینو به خودِ خانم هم گفتم که خندیدن
این بانوی خراسانی بسیار خوش اخلاق دوست داشتنی و رفتارو منش انسانهایی از جنس انسانهایی مثال خودشما هستن
خیلی خوبِ که ،به سوالات آدم درست پاسخ گفته بشه.منظورم اینه که در گفتن علم ودانشش خصاصت نورزه.
مرسی از شما که هستین و حضور دارین

نه نه،اصلآ وابدا دلخورنشدم،چون واقعیت محضِ::
من ذهنم پیچ واپیچِ،همین طور گفتگو کردنم.مثال ،درسال آقاجان هستیم و مهمانانی حظور دارن،..صحبت سمتی میرو که اگر ساده صحبت کنیم،همه می فهمن،...لذا مثل همین نوشته ها گفتگو میکنیم،
شما هربند و پاراگراف سوال برانگیزی براتون پیش آمد،بفرمایید من خودم براتون ترجمه میکنم و به قولی لپ کلا رو خدمت تون عرض میکنم.
اختیار دارید استاد،خیلی هم کیهان برار عزیزو دانایی هستین
ومن یه چیزی بگم؟چوپان اینا میگن،فکرمیکنیم ،حتی اساتید انسان شناس و جانورشناس،..ناتوان می مونن،که تو انسانی؟جانوری؟گودزیلایی؟
خاطرتون جمع باشه،مشکل ازشما نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد