حکایت مادر پسر شجاع و پدر ایکیو سان و ... که سر و ته همشون مبهم موند... مجموعه شکرستون خودمون مصداقیه بر تفاوت جنس بومی و وارداتی:)
والا همونا الگو شدن که الان وضع جامعه همینِ دیگه.یعنی مهم نی؟...فقط امار مهمه که؛امسال فلان و بیسار عدد نوزاد متولدشدن! یادمه چوپان مرخصی اومده بود؛حالش خوب نبود،...بعد تعریف کرد،زنگ زدن ۱۱۰ توی کوچه ی فلان ،خانمی زمان بدنیا امدن بچه شه... تا چند روز این طفلی بالامیآورد
میگما این برگه تو پیجتون که همشون رمز میخواد میشه منم داشته باشم رمزتونو ؟؟ یا کاملا خصوصیه؟
عزیزم آن برگها برای گفتگوی خصوصیِ.مابین من و ارغوان دخترم،که ساکن کانادا هستن.چون اینجا تیک خصوصی نداره ،ازاین جهت چونان تدبیری اندیشیدیم،... سمت پیوندها لینگ ایشان هست ایشان هم برای من درست کردن شما هم اگه دوست داشتید؛ برگه رمزی داشته باشید،با کمال میل برایتان درست میکنم
یادش بخیر! البته من این تصویر رو یادم نمی آد اون موقع دیده باشم!
چقدر خوب بود؛آن زمانها ها.درکنار برارها کارتن تماشاکردن. البته همین ها باعث میشدن،چوپان مشق هاش را ننویسه.که سریال ناوار را کوفت مان کنه بله،یادش بخیر!
این تصویرِ عمه ی محترم شیپور چیِ آمده بهش آموزش شیپوری دیکته کنه!(قسمت روباه خوبی باش) البته ؛ما همراه چوپان هنوز هم کارتن تماشا میکنیم(:
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
خوشحالم که درد رو میفهمیم (همدرد بودن گرچه تلخه اما "هم" همراهیش امیدوار کنندس. امیدمان به دوستانی چون شماست
امید تون به خدا که هست؛باز هم و باز هم و بازم؛ امیدِ امیدِ امیدهاتون باشه...
حکایت مادر پسر شجاع و پدر ایکیو سان و ... که سر و ته همشون مبهم موند...
مجموعه شکرستون خودمون مصداقیه بر تفاوت جنس بومی و وارداتی:)
والا همونا الگو شدن که الان وضع جامعه همینِ دیگه.یعنی مهم نی؟...فقط امار مهمه که؛امسال فلان و بیسار عدد نوزاد متولدشدن!
یادمه چوپان مرخصی اومده بود؛حالش خوب نبود،...بعد تعریف کرد،زنگ زدن ۱۱۰ توی کوچه ی فلان ،خانمی زمان بدنیا امدن بچه شه...
تا چند روز این طفلی بالامیآورد
لعنت به هرچی...
باران جانم اونقدرم کوچولو نه ها 20 سالمه ، یادم نمیاد اینو دیدباشم
20هزار آرزو های خوووب برای شما؛خانم پزشک عزیز
درضمن؛جان تان سلامت
عزیزم چه خاطراتی داشتیم ما با این کارتن
البته فکر می کردم سانسور شده باشه!!
می بینی؟سین بانو جان؟
خاطرات کودکیِ مان هم عین کالاهای چینیِ
سلام باران جانم ، حالت چشوره؟
امم من سنم نمیرسه به این انیمیشن ، ولی بعدا دانلود میکنم ببینم.چیه
سلام عزیزم،جان تان سلامت عزیزم
خوبم.خوب؛ الهی شکر.ممنون از احوالپرسی شما
عزیزم
فدای خودتو وسن و سالِ هوژولوموژو لوتون
چرا عمه جان رو نشونمون ندادن؟
به گمانم الگوی ؛خیلى مناسبی بود
چقدرر برنامه های قبل خوب بود
یادش بخیررررر
دقیقااااا
ویادش بخیررررر
منم دلم واسه بچگی تنگ شد :)
راهش اینه که؛کارتن تماشا کنیم:)
میگما این برگه تو پیجتون که همشون رمز میخواد میشه منم داشته باشم رمزتونو ؟؟ یا کاملا خصوصیه؟
عزیزم
آن برگها برای گفتگوی خصوصیِ.مابین من و ارغوان دخترم،که ساکن کانادا هستن.چون اینجا تیک خصوصی نداره ،ازاین جهت چونان تدبیری اندیشیدیم،...
سمت پیوندها لینگ ایشان هست
ایشان هم برای من درست کردن
شما هم اگه دوست داشتید؛ برگه رمزی داشته باشید،با کمال میل برایتان درست میکنم
سلااااام باران جانم خوبین خوشین؟ سلامتین؟؟ زاکان عزیز خوبن؟؟؟؟
این تصویرتون خیلی خیلیییی نوستالژیک بود. یادش بخیر واقعا
سلاااااام خاله جان ریزه ی عزیز دلمممم
جان تان سلامت عزیزم
الحمدالله،شکرخدا خوبیم.زاکان هم خوبن.اشن ددی هم خوب هیسه
نوستالژی می دوستیم شما را نیز هم
یادش بخیر،...
تا جایی که ما یادمونه شیپورچی عمه ای نداشت !!
این قسمت فکر کنم جزو منشوری هاست
چره ،چره،ستاهیجور؛ عمجان داشتنابووون
ولی عمجان مردی نداشت
بدا مو بوشوم می یکتایِ ثانثورچیِ بزنم و بیام
یادش بخیر!
البته من این تصویر رو یادم نمی آد اون موقع دیده باشم!
چقدر خوب بود؛آن زمانها ها.درکنار برارها کارتن تماشاکردن.
البته همین ها باعث میشدن،چوپان مشق هاش را ننویسه.که سریال ناوار را کوفت مان کنه
بله،یادش بخیر!
این تصویرِ عمه ی محترم شیپور چیِ
آمده بهش آموزش شیپوری دیکته کنه!(قسمت روباه خوبی باش)
البته ؛ما همراه چوپان هنوز هم کارتن تماشا میکنیم(: