<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

صدا همون صدا بود؛صدای شاخه ها و ریشه بود...

 

 درد من حصار برکه نیست...،

درد من؛زیستن با ماهیانی ست که ،

فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است ...



"صمد بهرنگی"

****

****ى آشنایِ  ساده و صمیمیِ همه بچه ها❤

از صبح تا حالا ،بهاربهار ،تورج خان شعبانخانی،با اون ریتم و ملودی توی سرم پلی شد :)) 

   

****

مامان جان برای وجین شالیزار رفتن سرزمین پدری.

البته ،زمانی که آمده بودن ،بایک بغل سیرآمدن؛گفتن،بیکاری بشین درست کن،واسه سیرترشی.یه مقدار هم بزار کشت مجدد اواسط مهرماه .

مامان جان رفتن ،همراه کارگرها،علف های هرز شالیزار رو تمیز کنن...

گفته بودم؟اونجا پدرجان سوئیت درست کردن؟باوجود مسافت  19کیلومتری از رشت تا شالیزار ،همونجا اسکان داشته باشن و...

القصه مامان  از آنجا تماس گرفتن،گاو مش زهرا زاییده.مش زهرا کیه؟زن امیرخانِ.امیرخان کیه؟پسرِ محترم خانومِ.محترم خانم کیه؟دختر ارباب ولایت،خودش و فرزندانش دوست و رفیق گرمابه گلستان  مامان جان.

داشتم میگفتم؛ که گفتن،زهرا برامون زی خرشه=آغوز آورده.شما برو برای دختر زهرا یه چیزی بگیر.چی مثلا؟پارچه.برو همون بزازی ای که ازش گلپرخریدی.اینجا شکلات و ...هست.میخوام برا دخترش چیزی بگیرم.چشم مامان جان؛میرم میخرم.

*آقای امیر کیهان؟راجب حسد ورزی پرسیده بودین؟صادقانه عرض میکنم ؛من فقط روى  پدرجان حساسم،مامان جان موردی نداره:))

که رفتم مغازه و ..سلام و احوال پرسی..که گفتم؛ پارچه بلوزی،برای حدود بیست سال میخواستم،...که معرفی کردن و انتخاب شدو مترزدن و بریدن وکلی تارف کردن مهمون باشیدو تشکر و حساب شدو  خداحافظی.

قبل خروج از مغازه دوباره رفتم پیش شون؛گفتم؛ من آمده بودم ازشما چهار بسته گلپرگرفتم.هرزمان دلم خواست،درشیشه رو باز میکنم و صورتم فرو میکنم توی شیشه،...دستتون درد نکنه،عجب گلپرایی هستن.نمی دونم؟چراخانومِ  سرخ شد و غش غش خندید و گفت؛نوش جان تان گلپرا برای ییلاق های خلخال هست.خوشحالم راضی بودین و دوباره غش غش خندید،چرا؟ندانم :))

امی گاوبزا=گاومون زاییده.

گاوی که تاسه روز از زایمانش گذشته باشه؛  شیر آن گاو؛ زی خرشه یا  آغوز هست.مثال؟تصویر سوم.که گاو رو می دوشن،شیر رو می جوشونن،مثل تصویر سوم که شد.بین دروهمسایه تقسیم میکنن.همسایه ها هم برای میمنت،...نقل و شکلات و نبات و نمک و پارچه و شال و روسری و چادی ،...همراه ظرف میبرن درخونه صاحب گاو.

****

شعله زرد دسپخت خاله جان بزرگِ است.(عروس بزرگه رفت برام آورد)یعنی از وقتی که علی بدنیا آمده میپزن...

*بله،گاو مش زهرا زایید ،اما تو نزاییدی؛یک جور کنایه ی زشتی هست  که ،بعضی از مادرشوهرا به عروس هاشان...

*عنوان هم مشخصِ دیگه،ازهمون ترانه اس.