غروب عید

 

" بنام خداوند رحمت گر مهربان"

سوگند به خورشید و تابندگی اش

سوگند به ماه چون پی خورشید رود

سوگند به روز چون زمین را روشن گرداند

سوگند به شب چون پرده برآن پوشد

سوگند به آسمان و آن کس که آن را برافراشت

سوگند به زمین و آن کس که آن را گسترد

سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد

سپس پلیدکاری و پرهیزکاری اش را به آن الهام کرد

که هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگارشد...

"سوره شمس"

_____

اینجا طبقه بالا ،یعنی اطاقک چوبیِ.

همه طبقه پایین ،دارن فوتبال تماشا میکنن؛ بله "ایران و مراکش" پس قاعدتا امروز  غروب جمه اس؛ یعنی غروب عید و فقط من این بالا هسدم .بادخنکی از سمت استخر روانه اطاقک میشه .البته که معطرِ ،چون عصر امروز خانم ها شالیزار ها رو وجین زدن.

بوی تنه ی  ظریف شالی ها و گل ولای  های بهم ریخته برنجزار ،مخلوط عطربوی علفایی شده که؛صبح عید ...چوپان دوراستخر ریخته ...که ساقه هاش توی آفتاب سرظهر رو به خشکی .. وصدالبته بوته یاس.یا همون پیچ نمی دونم چی چی دوله ی زیر همین پنجره ی اطاقک هست؛ ادقام شده.باد و نسیم و صبا نیست که؛باقلوا و قطابِ.البته من کاک رو به هردوتاش ترجیج میدم.که یعنی باد و نسیم و صبا نیست که؛کاکِ کاکِ❤

_____

من با هزار چشم تشنه از بی تابیِ تماشا

بدهکار آسمانی شب پر ستاره ام

خدای را به قول شاملو....خدای را

خدای را ای نیامده از راز رفتنم

پس کی آن دقیقه ی موعود

مرا به دعوت دریا خواهد برد؟

اینجا در پیچِ پیراهن آسمان، سِتر از ستاره و

کفن از نرگس و نیلوفری دارم.

ودر بادهای رو به شمال و 

بر بام گریه ها بنگر...

*مغریب سرِاول شوال؛پیدا کردن ماهِ آسمون .داسِ مه نو؛آن سوی ابرها...یعنی تصویر اول و سوم ؛ توى ابرا ی تصویر دوم  بود.خدایا شکرت.

جاى شما در کنارِ ماهِ یک روزه؛سبزِ سبز...❤

**مغریب سر=دم غروب.

+نمی دونم ؟چرااا؟بجای پست  عصر عید ؟غروب عید ؟منتشر شد؟منظورم اینکه که،تصاویر عصر عید موجودِ؛)