<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

قلبم واسه توئه؛برای تو بمیرم و....

 هیچ شاعری توانِ تکلمِ مرا ندارد

خاصه اگر نامِ تو در ترانه ...تمام شود.

تو تمامی،کاملی،کلماتِ منی...که از منی!


دوستت دارم !

بگویم مثل چه مثلا؟!

مثل تشنه بی راه 

که ترنم آب را،

کمی قدیمی تر مثلا....

مثل ماهِ می خوش

 که بَدرِ تمام باران را...

-خاصه حوالى صبح!

...،بهتر است به راه شمال.

می دانی چرا این همه من شاعرم؟!

من اصلا هرگز شاعر نبوده ام 

فقط یک وقت هایی می بینم دارد از آسمان 

چیزهایی می بارد آرام 

که باید گوشه  قلبِ خسته ام پنهان شان 

کنم.

من در همین فرصت هاست 

که از ازدحامِ دردها فرار می کنم

می روم  رو به جایی دور 

دست های مادرم را می بوسم

بعد زنگ می زنم به تو:

بیا 

هوا محشر است 

هوا دختر است 

هوا دریاست 

ومن 

فقط تو را دوست می دارم

که این همه 

همه را دوست می دارم...


سید علی صالحی 


*سلام .

ممنون ؛ازحضور عزیز و شریفِ همه ی دوستانِ جانم؛بسیارها،ممنون و سپاسگزارم.❤

**تصویر؛ساحل رضوانشهرِ(هدیه عروس بزرگه ؛به خواهرشوهرشِ) که گفتم با هم این هدیه رو تماشاکنیم .❤

***بابت تاخیر در پاسخ نویسی و تایید کامنت ها..؛از یکایک دوستان جانم؛ عذرخواهی میکنم.برما ببخشایید عزیزان جانم❤

#عنوان ؛از میانِ ترانه ى "دنیای بعد تو" سونِ.

خوب؛نمیشه از تماشاى غروب دل کند؛ به نظرم تکه های این ترانه به این پست و تصویر میآد و میشه؛غروب رو به زبان های مختلف فریاد زد؛اشکم اگه هست،اشکِ شوقِ ؛شوقِ تماشایِ مغریب سرِ- شانِ سرِ- ئیواره❤

نظرات 6 + ارسال نظر
روشن چهارشنبه 13 تیر 1397 ساعت 09:13 http://roshann.blogsky.com

خوب خدا رو شکر که هستی و خوبی:)

فدای شما بشم؛بلامیسر

بهامین دوشنبه 11 تیر 1397 ساعت 14:38

چه تصویر زیبایی
غروب همیشه تماشاییه.


باران جانم ،الان خوبی؟؟
خیلی دلتنگ و نگرانت بودم

ممنون از لطف تون؛بهامین بانوى بلامیسر
"غروب همیشه تماشاییه"

جان تان سلامت ؛جان دل باران
الحمدالله خیلی بهترم.ممنون از احوالپرسی تون
فدای دل مهربون تون،منوببخشید .خیلی خیلی عذر میخام
دوستتون دارم؛بهامین بانوى عزیزم

beny20 دوشنبه 11 تیر 1397 ساعت 14:13 http://beny20.blogsky.com

غروب ... نمیدونم چرا دلگیره !
ببین حتی اسمش هم انگار ناراحته :/
غروب به معنای ضعف خورشید ..
غروبِ پاییز ، غروبِ گریون ، غروبِ شادمان ،
دیدی الان غروب شادمان زیاد جالب نشد

و گروه سون ! آهنگ های خوب زیاد‌ دارن ،
که از این آلبوم ، مثل یه مرد ، رو خیلی خوشم اومد ،
و از قبلی ها دوستت دارم رو عالی‌خوندن √

این غروب ،غروب نوشتن تون؛
منو یاد ترانه ی ،
چشمایِ منتظر به پیچ جاده
دلهره های دل پاک و ساده
پنجره ی بازو غروب پاییز
نم نم بارون تو خیابون خیس...

شیخ؟قیژ جاده اس که
غروبا رو شادمان میکنه


وگروه سون!
هر دو آهنگ پیشنهادی تونو ؛دوست دارم.
والبته ،دوست دارم رو ؛عاااالى خوندن

اسماعیل بابایی دوشنبه 11 تیر 1397 ساعت 10:50 http://www.fala.blogsky.com

خیلی قشنگه این شعر؛ چه حس و حال خوبی داره.
تصویر هم زیباست؛ ئیواره ی قشنگیه.

خوشحالم که ؛قشنگ دیدین و ....
من اشعار جناب صالحی رو ؛بسیارها دوست دارم.وقتی هم میخونم؛حالمم خوب میشه
بله،ئیواره ی قشنگی رو برام فرستاد؛دستش درد نکنه

شیمی جا زور زور سپاس ؛له حضورتان... قه زات له گیانم

کیهان دوشنبه 11 تیر 1397 ساعت 10:42 http://mkihan.blogfa.com

خوشحالم که مشکلی نیست و خوشحالم که همه چی روبراهه
راستش از حالا تا پایان شهریور امیرو مادرش فعنا رفتن پیش امیر حیسن خان و من چند روزی تنهام و کمی کارام راست و ریست بشه شاید رفتم البته شاید! چون با این وضعیت نرخ ارز و ... هزینه دو برابر شد و ما هم گنجشک روزی ....
خوب شاید هم نرفتم البته زود دلتنگ می شم
شیمی فدا عزیز خاخور همینجور گفتم شاید درست گفته باشم شاید هم جمله را اشتباه گفته بشام در هر صورت می خواستم بگم فدای خواهر عزیزم

شیمی لطف قوربان ؛ بلامیسر
آخی،جاشون سبزِ سبز؛امیر کیهان برارم
منو هم ،از نبودنِ امیرتیردادو نازنین بانو دلتنگ کردین
به قول ما رشتی ها؛تى سرِ فیدا=فدای سرتون،هرچقدر باشه ،..جمع جور کنید و برید درکنار شون خوش باشید...
نه که تنها بمونی و دلتنگی بکنیداااا.
منم مثال شما ،خیلی زود دلتنگ میشم.واسه همین دایی جان میگن؛فلانی میخاد بره مسافرت،دوس داره با یه اتوبوس فک و فامیل بره،..وگرنه میدون گیل رو رد نکردهه ،مسافرت کنسلِ

جان خاخور
تی قوربان بلامیسر
خودا ننمایه ،امره زنده سلامت بمانی ؛عزیز برارم
+این همینجور گفتم تون رو که خوندم،بسییی خندیدم
ترجمه گیلکی اش میشه؛هاتو ایچی مره بوگوتم
خودت درستی بلامیسر؛بله درست گفتین...البته که خدا نکنه و بمونی برای ما ،ای سربه هوایِ خاخور

Reza دوشنبه 11 تیر 1397 ساعت 09:12 http://rezacplus.blogsky.com

یه زمانی موقع غروب میرفتم بالای پشت بوم خونه مون و تماشا میکردم شاید بیست دقیقه شاید هم بیشتر! انگار آدم هیپنوتیزم میشه وقتی اون صحنه رو میبینه. (حرف از بیست سال پیش است الان اون خونه که یکی از خونه های قدیمی دوره قاجاری بود رو تخریب کردند).

آره بخدا؛ انگار آدم هیپنوتیزم شده و ،...
اینجا ؛پشت بوم خونه ها شیروانیِ.
ولی تجربه ی تماشای غروب،از بالا پوشت بوم رو داشتم.که اگه شش سال بزارین رو بیست سال پیش تون ؛.و چه غروب هایی

چه حیف ،که اون خونه رو تخریب کردن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد