ای خِرد را زندگیّ جان زتو
بندگیّ عقل و جان فرمان زتو
.
.
.
دیوانه عشق او
هرجا که خردمندی
دردی کش درد او هرجا که طلبکاری
_عطار
دیگه اینکه؛
گفت خردمند این جهان
چو درختی است؛رسته بر او شاخ و برگ و میوه الوان
ولیکن؛خرمند اگر چه عاقل بود از مشورت مستغنی نباشد.
لاکن؛
عقل با عقل دگر دوتا شود
نور افزون گشت و ره پیدا شود...
خلاصه اینکه؛
تولدت مبارک:)