ازمیان هاتویی های اویتامن...

 

پشت پنجره ی آشپزخونه هستم.

 روی اجاق گاز ،قرمه سبزی داره ریز جوش می زنه  وبه عبارتی جا-می افته ....

میخام برگهای بید زیرک رو توی نسیم تماشاکنم...که انگاری خودم  دارم باهاشون تاب می خورم....

اونجا _اون بالا_سقف  پارکینگِ ...اوشان اون بالا  چکاردارن؟خوب..،مسیر تردد شون هست وحیاط خلوط شون و ...والان رفته  واسه ى شکار،اونم شکارگنجشککان طفل معصوم.شکار بچه ملوچک و شمشربال وبچه یاکریم و ...خلاصه هرچه دم دستش باشه میخوره /:

ما به گربه می گیم؛پیچا.پیچازای یعنی بچه گربه.میلیجه یعنی گنجشک.حاج حاجی یعنی پرستوی شمشربال:)

*****

یه سر به خورشت می زنیم و زیرشو خاموش میکنیم.اجی به خاموش کردن میگه؛دُکشانن.

دوکشان یعنی خاموش کن.دوکشاد یعنی خاموش کرد.وِگ ران یعنی روشن کن؛شیمی اوجاق دایم وِرگادِ؛اجاق تون دایم روشن باشه:)

برقانِ دوکشان؛لوسترو لامپ و مهتابی و هرچی دم دستِ رو خاموش کن...

"می خواهم به جایی دور خیره شوم 

می خواهم سیگاری بگیرانم

می خواهم یک لحظه به این این لحظه بیندیشم....!"

*خوب....مثل اینکه صدای زنگ  تلفن میاد....

بریم ببینیم کیه؟

-الو؟

*الووو؟

-سلام علیکم!بفرمایید؟:)

*سلام خانم !خسته نباشید.

- سلامت باشید!بفرمایید؟:)

*یه لحظه، این خانم نجف زادهِ صدا بزنین.

-عذرمی خوام،اینجا منزل مونه و شما اشتباه گرفتید!:)

*عوووو،وه.یک دنیا معذرت می خام .ببخشید.این مزاحمت منو خیلی خیلی ببخشید خانم.

- خواهش میکنم.خدا پشت پناه تون.

*ممنون تون .خدا حافظ ،خدا حافظ شما

خداحافظ شما!

*خوب...این ازاین  مکالمه و....

 ای بابا_ دوباره  تلفن.....

الو؟

سلام

سلام 

خوبی؟

بله، امروز خوبم شکر خدا،شما خوبین؟ پدرجان خوبن؟نمی خوایین؟بیایین؟رشت؟

خوبیم،نه هنوز،کلی اینجا کارداریم و

 سوئیت و باید مرتب کنیم و

فرش بشورم و

گونی شلتوک هاروببرن کارخونه شالی کوبی و

باغ و تمیز کنیم،...میخوام یه کمی سیربکاریم....

ازخاله جان چه خبر؟

انگار پشت خطی دارم،بعدا بهت زنگ میزنم...

باشه،خداحافط

خداحافظ.

-----

هوم!بریم سمت پنجره و هوای تازه بخورم....

*****

می بینید؟ایشون درغیاب ما شکارشونو زدن و خوردن و داشتن چُرت میزدن...که گفتم؛پیس؟پیس؟ 

با همچین فیگوری!! سرشونو بلند کردن !!که مثلا چی؟کلافه ام کردی؟واای از دست تو ؟نمی خوام ببیمنت؟خسته ام؟:))

آخه سابقه ی سربه سرش گذاشتن رو دارم:))

خوب منو میشناسه:)))

دوست داشتم نردبون میزاشتم و

می رسیدم بهش و

 لپ شو می کشیدم:)))

ولی خوب...همین دورا دور بصورت نمایدن، دودستی لپ شو می کشیم ومیگم،ساحت خواب پیژآ ژان :))

``پیژا ژان`` یعنی` پیچا جان`=گربه جان.جزء کلمه و جمله ی اختراعی خودمه؛))

****

****

چهار عدد بِه`` کامیاران ``رو قطعه قطعه کردم و همراه چند لیوان شکر ،حدود هشت ساعت ،روی شعله ی نرمال گذاشتم....

نتیجه کارهم ،مشخصه که؟  مربای بِه شاهکاری شده ؟:)

البته جنس بِه هم خوووب بود.بله.به اصهفان معروف ترِ ....ولی به کامیاران   تُرشِ لبِ؛یعنی  ترش مزه اس.ترش و شیرینِ:)

شیمی جا سبز سبز؛..... ❤