<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

لعنت بر تو جهنم . . .

 

 همیشه شبیه یکدیگرند از دور،

دستِ راست 

سمتِ میدانِ نمره یک

ایستگاهِ فعله ها،

ردیف به ردیف

همه شبیه یکدیگرند از نزدیک:

خسته،خیلی خسته

مأیوس ، خیلى مأیوس 

ومنتظر

تا پایانِ زندگی....منتظر!


چه دور ،چه نزدیک

همه چشم به راهِ کسی

معماری،مهندسی شاید:

برق آفتابِ تشنه باشد آقا

عیبی ندارد،

بی نان و بی قاتق باشد آقا

عیبی ندارد،

بی سایه، بی استراحت باشد آقا

عیبی ندارد.


روزی چهار تومان وُ

پنج ریالِ رایج:

ما،ما،ما....آقا!

ببین چقدر دست هایم بزرگ اند 

سنگین اند،صخره اند

پُرِ پینه اند آقا!


ایستادم،نگاه کردم،دیدم

یک نفرشان هنوز

لبِ جدول نشسته است،

ناگهان برمی گردد

با همان صورتِ آفتاب خورده برمی گردد

خندان می پرسد:بابام...على پناه...تویی؟!


پدرم بود

همیشهء خدا

یک آب نباتِ ترشِ شورِ خیلی شیرین

تویِ جیبِ پیراهن اش بود.


حالا بعد از هزار سال تمام

آمده ام کنارِ مزارِ تو نشسته ام:

بابا،پدر،آقا...منم علی پناه،

پسرِ تو،

شاعرِ خستگی ناپذیرِ مردمی

که هنوز هم شبیه یکدیگرند از دور،

که هنوز هم شبیه یکدیگرند از نزدیک.


*شعر و عنوان از ؛"سید علی صالحی"


،،،،،،،،،یادداشت  تازه ای  از  سید علی  صالحی،،،،،،،،،،


ای بی خبران ، کرونا ویروس عادلی نیست


کارگرِ سر در گریبانی  که  نانِ خانوارش  به سرپنجه مجروح  او  وابسته است، در پاسخ به خوش پندارِ ناصحِ بی خبر می گوید:<<خودت در خانه بمان>>،تو داری ،پس بقاء پیشکش ،من که ندارم باید به جنگ کرونا بروم،وگرنه رویای نان به کابوس مَنان بدل می شود.

آن ها که می گویند در خانه بمانید، مردمانِ معرفت و دردشناسانِ ناچارند.جز این چه کنند که چراغ کمتری از این جامعه رو به خاموشی!

اما از سویی ،ستمبران هم سکه زر ضرب نمی زنند!

همه گرسنه می شویم، خاصه کودکان بی دفاع.خانوارها بسیارند بی ذخیره زندگی.

نان آورشان قادر به ماندن در خانه نیست.

لعنت بر تو جهنم مظلوم کُش! در خانه بمانند. . . 

می میرند،در خانه نمانند....هم می میرند.و این مردمان بسیارند:تهدید ،تاریکی،تحریم!

پرپر شدن در بی پناهی. . .آن هم مقابل چشم هم!

سفره خالی،هیچ لقمه ای از تعبیر صبر برنمی گیرد.هیچ تصوری از تدبیر و تعلل ندارد،نان می خواهد.

این  ویروس، این بمب مهیب، هیروشیمایِ درون انسان را هدف گرفته است.یک عده هم می گویند ویروس عادلی است.فرقی میان فقیر و غنی  قائل نیست!

آخر ای  بی خبر،اینطور نیست.فقرا به هزاران دلیل ،صف مقدم کشتارند.هولوکاست کرونا.......بیشترین شکار خود را در کوره روشن <<نابرخورداران>>جست و جو  می کند.

من از همه اهل آیین که به نذر آش و قیمه باور دارند،تقاضا میکنم هر وهله با هر بهانه و آرمان و تصور و خواستنی،مواد شوینده،صابون و .....نذر کنند.

سراسر این سرزمین هدف گرفته شده،مهیای جراحت است،به یاری مردم بروید.اگر چه دست های دیگران آلوده به هزار خلاف و تازیانه و اختلاس و مکافات است،اما دست های مردم ،دست های نیالوده مردم فقیر،نیاز به برائت دارند.برائت از چرک و جراحتی که مولود ستم تاریخ است.کرونای عدالت کُش،خدنگ خود را سمتِ سنگر برهنه بی چیزان گرفته است.اهل دارایی بدانند که آنها نیز با وجودِ جلیقه نجات،درمعرض این تهاجم اند.همه با هم غرق خواهیم شد مگر به حکمت همدلی پناه ببریم.شیشه پنجره های مرکب مدرن خود را کیپ بالا کشیده،تخته گاز از میدان فعله ها می گریزی.اما آنها شانه به شانه چشم به راهِ رزقِ رنج اند.

آنها به تو  و به ویروس پوزخند می زنند.نگذارید گرسنگیِ کرونائیسم همه گیر شود. . . که از خودِ کرونا مخوف تر است!

قرن هاست که بی خان و مان ها،از شما اهل مکنت می ترسیدند،حالا نوبت شما صاحبان ثروت است که باید از دست های نشسته درماندگان بترسید.این پایان دویدن بی محابا در تاریکی جهان ناپذیر است.


#5 فروردین ماه 1399_سید علی صالحی


نظرات 1 + ارسال نظر
آران چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 00:18 http://hghight-zandage.mihanblog.com/

زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویشتن جز گردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر ؟ ای یاقوت بی قیمت !
که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم ؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

فاضل نظری

درود بر شما آران عزیز

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.