وقتی دود از کله ی خونه ها بلندمیشه ؛یعنی زندگی جریان داره...یعنی اجاق خانه ها....اگر هم نشه؛لابد لوله کشیه گاز شهری نمودن ویا این که شوفاژ و...دارن :|
... وسط جنگل ؟!گاز شهری و....بعید می دونم!!!
(چرا چرا ؛الان وسط جنگل با وسط وسطهای شهر مو نمی زنه...باور نمیکنین!؟برین دوست لات...متوجه میشین )
لابد هیزم ها رو زغالش کردن و چونان بدون دود می سوزد -پنجره ها هم ازاین جهت بازهستند که؛زغال سرشونو نگیره ...خوبه حواسشون هست.
-مثل روزی که دایی قبل رفتن حموم تشت زغال رو گذاشته بود تاحموم گرم شه...
آقاجان حواسش بود؛رفت داییه بی هوش شده رو از زیر دوش آورد بیرون....
√ترس ،کودکی بزرگی نمیشناسه :هست که هست!!تمامی ترس های کودکانه...
+خوداجانی ؛تی رحم و مروت ره؛ شکر.الهی شکر.
کلبه هاتان دایم گلستان بادا...
اجوووو من هچییی نمیزنممم خیالتون راحتت و هیچ خطری هم تهدیدمون نخواهد کرد
در ضمن اجوو به گمانم از شعله آتیش بترسند نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی ؛که هیچی نمی زنید
آخ گفتی؛ چقدر مزه داره شعله های آتش را نگریستن
هااا...یقین میترسن
آجوو کنار همین خونه ادم آتیش روشن کنه و دورش بشینه و به زیبایی هایی طبیعت نگاه کنه و خدا رو همیشه و همه جا شکر گذار باشههههههههههههههه
اجو حس و حال خوبیه هاااا نه؟
اجوو پیچاا شال که نمیاد نه ؟
آخ گفتی جانه زای


اونم که منتفی هست.چون پیچا شال ها بسی باهوش هستند
طبیعت برفی...شب و سکوت و...اصوات پیچا شال...
عالیه.عالی
بااین عطر وادکلنی که میزنی؛مگر این که خل باشه ؛که نیاد