<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

 

درد فرق سر- مال کسائیکه که برای خودشون تاجِ سر می سازن؛بعد بی تاج و

سر که میشن؛تازه وقت درد کشیدن شونِ...

#دیالوگ_عمه بلقیس




بلاخره طلسم شکسته شد و

سریال شهرزادُ تماشا کردم.

آذر رو دوست داشتم.همچنین دیالوگ های آذر و

فرهادُ.

نطق پایانیِ شیرینُ دوست(کاراکتر منطقیِ شهرزادُ دوست داشتم-خصوصا آنجا که بیخ گوش فرهاد! خابوند) نداشتم .

هنوز و همچنان/بزرگ آقا* مثال هزار دستان آدمُ به مرحله ی ذهله ترک می رسانه.

کاراکتر هاشم آقا؛

به نظرم-همه ی کارکترا خوب بودند-الا-حمیرایی  که ندونم چرا؟  رو اعصاب بود..

 

و دیگر اینکه؛ چرا منو منع تماشای این سریال می کردند؟

می دونید؟من فکر میکنم.شهرزاد توی  تفکر و تکلم اش شاقول داشت/یعنی  گفتارها و کَردوکارهاش-توی ذهنم رژه میرن و..‌بهشون  فکر می کنم...توی ذهنم،سقفی تجسم میشه که -مهراب تراز لیزی(دوست کَناف کارِ چوپان) روشن کرده بود _که ببینم؟طرز کارش چطوریه؟ )


واما 

در انتهای شب

در انتهای شب

عروس بزرگه پرسید چطور بود؟

لبخند زدم.گفت بگو دیگه؟

 تو دلم گفتم-به قول آقای  خاکپور :  "بهر حال در انتهای شب" را دوست دارم.مجدد یاد آوری می کنم" در انتهای شب" را دوست دارم."

بعد به اش گفتم؛ به احتمال زیاد چند دور دیگر تماشایش کنم.


بشنویم؟