"اما نه آفتاب است و نه ماه
عصرگاهی غمگین است#شمس_لنگرودی
چو آفتاب می
از مشرق پیاله برآید
ز باغ عارض ساقی
هزار لاله بر آید
نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل
چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید
حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمهای ز بیانش به صد رساله برآید
ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت
که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید
به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود
خیال باشد کاین کار بی حواله برآید
گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزارساله برآید
نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ
ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید
حرف زیاده.
مثلا اینکه
دبیر علوم
چقدر تو روحیه ی دادایِ من تاثیر گذاشت.ایضا زبان و ریاضی و...مدید و معاون نیز هم.
ولی از میان مجموع دبیران
حساب دبیر دینی،جدا شد.
ادامه مطلب ...دل من
انار هزار دانه ای است
با توان سرخ عشقی
در هر دانه
وقتی تو،
به من نگاه می کنی
یکی از دانه ها سرخ تر می شود. . .