واورس واورس به معنای پرسان پرسانِ...
مثلا،شمره واورس وارس بوکوده،یعنی جویای حال و احوال تون شده...
واورس.به معنای بپرسِ
واورسه.به معنای پرسیده .
واورسید:بپرسید.
وانهء ورس=نپرس.
وانهء ورسهء=نپرسیده .
وانهء ورسهء گب!
به معنای حرف و اظهار نظر نپرسیده اس.
به نظرم کاملا طبیعیِ که آدم بابت اظهار نظری خودش و سرزنش کنه.
چرا؟خو آدمیِ دیگه عزیزمن.یهو از دهنش در میره.
صد البته.
خصوصاااا وقتی نظر آدمو نخواستن.نپرسیده نظر بگی....سرزنش جواب نمیده.تنبی بدنی باید دس بکار شه.
مثلا همین هاشم آقای همساده.
به اکرم خانم نونوا گفت،یه ریزه مراقب پسرنوجوون تون باشید.
اکرم خانمی که خانوادگی،خونه ی پریسا خانم و هاشم آقا در رفت آمد بود...
هرچه تو ذهنش بوده و نبوده.به هاشم آقاگفت/:
هاشم آقا معذرت خواهی کرد.گفت،ببخشید اکرم خانم.من اشتباه کردم.غلط کردم.
پریساخانوم تعریف کرد،
هاشم وقتی اومد خونه.یه راست رفت تو آشپزخونه و
قاشق گذاشت روی اجاق و
چسباند پشت دستش و
گفت،ببین پریسا؟!آه.آه. پشت دستمُ داغ کردم...که منبعد، وانورسهء گب نزنم.
این از این.
پیش اومده ما خودمونو بابت اظهار نظری .رفتن به جایی،یا عملی.شماطت و سرزنش کنیم.واین امر .امر طبیعی محصوب میشه.چرا؟چون مام آدمیم و آدمی جایزالخطاست*_*
ولی خب،میلان کوندرا میگه:
"اما نمی توانیم خود را به خاطر یک احساس سرزنش کنیم.
کاملا ساده است:چون ما ابدا هیچ کنترلی روی احساساتمان ندرایم!"
خوب دیگه.
این ام از این.
مامان تلفن کرد احوال بپرسه.
می گم خوب نیستم.
میگه کجات درد میکنه؟
میگم دل ام شور میزنه.میل به غذا ندارم.و احساس میکنم. دارم دور میشم و
دلتنگم!!!
انگشت های دستم درد میکنه.سرمم همین طور.دهن امم خشک میشه.سردمم هست.
پرسید از کجا؟دور میشی؟
گفتم،انگار از وطنم.
گفت،بسم الله الرحمن الرحیم.دِ پاک دیوانا بئوستی.=دیگه بلکل دیوانه شدی.
*******************************************************************
.
.
"خلاف آنچه عقل می گوید،در لحظاتی که آدم دچار ناامیدی یا نگرانی می شود،نیاز به اعصابی آگاه و هوشیار دارد."
#کوری
پ.ن؛
من یک معذرت خواهی به شما بدهکارم.باید اعتراف کنم که امشب زیادی سر زنده ام.به شراب و این طور چیزها نگاهی انداخته ام.
#یوجین_اونیل
پ.ن؛
بله دوست عزیز.اینجانب به شعرهای کودک و نوجوان بسیار علاقه مندم.و اعتراف می کنم.که امروز با خواندن چند شعر،خصوصا" دامن دامن فروردین" شنگول و نوروزی شدم.لاکن صد سال به این سالها،نوروز تون پیروز.عید تون مبارک؛))
پ،ن؛ موزه میراث روستایی گیلان_روستای سراوان.
پ.ن؛خوشحال ام و شاکرم که ،سوگند کوچولو؛ اونقدر خانم شده که،به مامان گُلش کمک میکنه
عشق او باز اندر آوردم به بند
کوشش بسیار نامد سودمند
عشق دریایی کرانه ناپدید
کی توان کردن شنا ای هوشمند؟
"رابعه بلخی"
پ.ن؛
در این آشفته بازار شاد.بحمدالله مدارس عشایر ماسال پابرجاست.
" چه کسی می فهمد در دل م رازی هست
می سپارم آن را
به خیال و. . . "
#گسیختگی.
ادامه مطلب ...
دلم دَف است نیستانا
نگاه صوفی ناخوانا
جهان پریشی مولانا
دهان پریشی مولانا
تو خانقاه منی،بامن
بچرخ یا حق و یا هو کن!
در مقاله ای تحت عنوان "نحوه کمک به رشد کنج کاوی در کودکان" خوانده بودیم که:
ادامه مطلب ...
چشم:
پنجره ی روح،
مرکز زیبایی چهره،
نقطه ای که زیبایی فرد در آنجا متمرکز شده است؛اما در عین حال یک وسیله ی بینایی است که باید توسط یک مایع مخصوص نمکی دائما شسته و مرطوب نگه داشته شود.
بنابر این نگاه،بزرگترین شگفتی ست که انسان دارای آن است.
#میلان _کوندرا
پ،ن؛
پ.ن؛
بعضی از بچه ها،وقتی از حموم درمیان.مژه هاشون مث سبزه ی بارون خورده اس.
نیلی چشاشون ام مث غروب ارغوانیِ. که اگه.خوب تر که نگاه کنی.یعنی زل بزنی .طول بدی.رگه های سرخی محو میشه.یعنی شفاف و درخشان میشن.یعنی شب پر ستاره اس*_*
نیمه مانگ،محصول ایران،اتریش،فرانسه،ساخته ۲۰۰۶ میلادی،به کارگردانی بهمن قبادی است
بازیگران؛هدیه تهرانی،گلشیفته فراهانی،حسن پورشیرازی،...
موسیقی؛حسین علی زاده.
تصویری از فیلم سینمایی" زمانی برای مستی اسب ها"اولین فیلم بلند سینمایی بهمن قبادی.
من هم آرزومندم
آرزومندِ هر آنچه بهترینم
هر آنچه برای شماست
از بوده بود،از هست
از بوده است:
خوبی ها،شادمانی ها،یاوری ها. . .
ادامه مطلب ...آدم های موفق همیشه دو چیز بر لب دارند:
لبخند و سکوت!
لبخند حلال بسیاری از مشکلات است و
سکوت روشی است برای دوری از مشکلات بیشتر...
ادامه مطلب ...همرفیق با کارگردانی شهاب حسینی و
اجرای این بازیگر معروف،هر هفته پنج شنبه شب ها در شبکه خانگی پخش می شود و...ما بسی بسیار به این برنامه علاقه مند شدیم.
ادامه مطلب ...شب به موقع رسید
سپیده به موقع زد
خروس به موقع خواند
من بی موقع
خوابیدم. . .
#عباس _کیارستمی
ادامه مطلب ..."روز آن است که خوبان همه در رقص آیند
ما ببندیم دکان ها همه بی کار شویم..."
'مولوى'
دیروز.دم غروبی به سرم زد یه سر برم پیش لیلا.
باهاش تماس گرفتم.
گفت بیرون ام.نیم ساعت دیگه می رسم.
به اش گفتم یواش یواش میام تا برسی.
بین راه .چشمم به جمال قرص ماه روشن شد.لبخندم گرفت.بهش گفتم.چه حیف که ازت دورم.انگاری<--اینجوری شد.
خنده ام گرفت.بله.به لطف ماسک می شه خندید...که یهو لیلا تماس گرفت و
گفت؛"کورا هیسای گه؟!"کجا هستی که؟!
گفتم نزدیکتم...
پ.ن؛
خدایا مرسی لیلا رو شرق گیلانی آفریدی.
" تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها،ز ابرها،بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها. . ."
پ.ن؛در پست قبل،حرف از کاس کُلی شد.وآنچه که در ویدیو مشاهده می کنید،ماهی" کاس کُلی "پر طرفدار نام دارد.