.....
چند شبانه روزی هست که؛احوامان را نکو نمودن؛ترکیب عطرشون عالیه:-*
بیرون ؛بادوبارونه؛یعنی پنج ونیم که بیدارشدم ؛سروصداشون میومد_سازِدلانه میباره و مى وزه...شیر برنج ها مونم هیچ وقت وا رفته نمیشن:|
....
....اینا جزء اون دسته از عجیج مجیدی های ؛خوشحال نمودنمان است :-P /اسفندماه 94-یکی شون کرم خورده بود!
دلم نیومد تو سطل زباله بره؛ازین جهت ؛با چوب بستنی یه چاله ی نیمه عمیق تو گلدون حفاری کردم و....
بعد یه مدت ؛همه ی دونه ها سبز شد...بعد کم کم زرد شدن....ونهایتا ایشون انشالله که موندنی میشن :-*
عنوان *؛عزیزهای بزرگوار...منظورمه.مثله برگه های زردآلو که خیلی برام عجیحی ومجیدی هستن :-P
یاد می گیریم.
بله. از اشتباه نباید ترسید
زنده باد امید
چقدر مهربون! چقدر خوش فکر!
همون رو هم کاشتی و جونه زد. ان شاءالله انجیرهاش رو خشک کنی یک روز
فداتون بشم ،ارغوان بانوی عزیزم:-*


انشاالله...
فقط یه اشتباهی کردم ؛اگه تو ظرفی خیسش میکردم ،بعد می کاشتمش مابقی جونه ها پایدارمی موندن :(