<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

ماجراییست که درحافظه ی دنیا نیست*...

....

.....نزدیک به دو دهه باب شده روی شلتوک ها رو نایلن میکشن...

.....قبلانها شلتوک هارو می پاچیدن تو خزانه ها؛بعد کلاغ ها و زاغ ها گنجشککان ودیگر پرندگان...درحال پرواز ؛یهو ازاون بالا بستر طلایی تماشا میکردن و...شیرجه وسط خزانه.

این جهت ؛اکثر توم بجیارها که همان خزانه های شلتوک ببوده اند؛مترسک داشتن.

که شامال حال توم بیجارآقاجان مان میشد...

چه مترسکی!

آقا!

کت وشلوارپوش؛هوم!

هرسال خان عمو جهت عید دیدنی از پایتخت که می آمدن ؛متذکر میشدن؛زن داداش!؟یادم بنداز ازتو ساک یه دست لباس واسه مترسک آوردم!!

خان عمو!؟برم ساک تونو بیارم!؟برو!

هوم!...

بلوز شیری رنگ +کت شلوارقهوه ای؛چه عطر بویی!!لباساتون بوی طیران میکنن...غش غش میخندین :)

طیران نه ؛طهران!خب حالا.دوباره غش غش میخندین :)

سرتوم بیجارآدم دستش یخ میکرد؛اردی بهشت وبادهای بازیگوشش...

اجی میپرسید؛داری چیکاری میکنی!؟دارم دستامو گرم میکنم؛می دسه گرم تاودان درم..پفی میزدن زیرخنده.

چقدر کیف داشت ؛سنگ بپرانی به کلاچ وکشکرتها...که چه بشود؟که اینقدر رو شونه های طفلی کارخرابی نکنن...

چرا باور بعضی چیزا برای بعضی ها سخته!؟چرا باورنمی کردن؟!تبسم های شکرینش باعث قهقهه های ماجان بود!؟


      

+تصویر رو چوپان فرستاده؛ازکجاآوردو...ندانم.فقط میدونم ازسر حسد ورزی فرستاده؛واذیت کردنم(دارم براش)-به دادایِ منم حسودى میکرد. یه روز باهم دس به یقه شدن که دادای من؛محکم خابوند بیخ گوش چوپان و گفت؛عبدی!!

دوتا شصت ثانیه ؛چوپان خیره شد بهش؛هیچ نگفت.هنگیده بود طفلی:-P

زعفرانی_مهران مدیری)*

+ گیلک هستم ولی متاسفانه نشاء شالی بلد نیستم. یعنی نزاشتن که بلد شم. یعنی وقتی شالی کاری شروع میشه ؛سموم کاربردی مزارع...،باعث قاطی پاتی شدن آنزیم هام میشه. خاستم بگم؛موقع ثبت تصاویر بهاره ؛روسری نخی میشه ماسکم ؛دوشابم دم دستم...تا ارتحال نکنم:-P

نظرات 1 + ارسال نظر
غریبانه چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت 08:10

تو باغمون یه جوی اب داشت اینقدر پر اب که مامانم همیشه میگفت تو اب نرید که اب شمارو میبره ....الان خشکسالیه واب نداره متاسفانه
یاد وقتی افتادم که پیازچه ها و تره هارو اب میدادیم

الهی اون جوی پر آب بشه وایضا مابقیه جوی های خشک دیگه
و چه کیفی داشت؛دسته پیاز چه و تره به آب دادن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد