"گلو خشک شده"؛ به آن معناست که درختی بر اثر سرما و خشک سالی ،…… تنه ی نازنینش چروکیده و چاک چاک خورده و زخیم شودو ...شاخه های جوانش خشک و تردُشکننده شوند...
وقتی گلوی آدم خشک بشه...لب های آدم تَرَک بر میداره...مثل لب های روزه داران ...مثل لب های شیرخواری که...
اما خشک سرما خیلی شکنجه گراست...
که وقتی باشدت سوز و گز گز سرمای جان سوزش....خودش را محکم به لب لوچه میکوبد...لب ها ترک خوده.. سپس ها ز ترکها خون جاری ..که انگاری سوزپفیوز با پشت دستش؛محکم خابونده به توک مچه و....خونی مالی اش نموده...
خلاصه اینکه؛ دردا که بپختیم در این سوز نهانی/وان را خبر از آتش ما نیست که خام است...
*یک پست آرشیوی بجهت یادآوری گلوخشک شده.خس خس گلوی خشک .یعنی همان بلایی که بر سر لب ها...
توک مچه=لب لوچه.
این اصطلاح (گلوخشک شده)رو مابرای شیرخوارها بکارمیبریم.که وقتی مامانش توی برنجزارمشغول نشاء-وجین-دروی محصول است...میگن؛بوشو اونه مارجان دوخان=برو مامانشو صدا بزن.زاک گلوخشک بسته=گلوی بچه خشک شده.
....
....حیاط خونه ی آقاجان
تو قامت بلند تمنایی ای درخت
همواره خفته است در آغوشت آسمان
بالایی ای درخت
دستت پر از ستاره وچشمت پراز بهار
زیبایی ای درخت
وقتی باد ها
در برگ های درهم تو لانه می کنند
وقتی که بادها
گیسوی سبز فام تو را شانه می کنند
غوغایی ای درخت
وقتی که چنگ وحشی باران گشوده است
در بزم سرد او
خنیاگر غمگین خوش آوایی ای درخت!
در زیر پای تو
اینجا شب است و شب زدگانی که چشمشان
صبحی ندیده است
تو روز را کجا
خورشید را کجا
در دشت دیده غرق تماشایی ای درخت!
چون با هزاررشته تو با جان خاکیان
پیوند می کنی
پروا مکن ز رعد
پروا مکن ز برق که بر جایی ای درخت
سر برکش ای رمیده که همچو امید ها
با مایی ای یگانه وتنهایی ای درخت...
*سیاوش کسرائى *
√آغوزدار=درخت گردو.
√می دیل خیلی شمره تاسیان بوسته=دلم خیلی براتون تنگ شده.می جان لاکو=دخترعزیزم.ارغوان بانو
متاسفم. نمیخاستم باعث رنجش خاطر بشم.
بله متاسفانه در ر نج شما شریکیم.
حمایتها از درختان و فضای سبز هم مث طرحهای آموزشی کشور شده. کنکور و دانش کاه آزاد و پیام نور و همه و همه با شعار ترویج علم، فقط و فقط دنبال کاسبی و جیب خودشونن. الان اگه خدای نکرده تصادف کنین و چرخ ماشین گل یا شاخه درختی رو در بلوار خراب کنه ماشینتو توقیف میکنن تا عوارض اسیب به گیاهان رو نپردازی ازاد نمیشی! هزینه ای که میگیرن باور نکردنیه! فقط یجور کاسبی به اسم درختها!!...
ناراحت نباشید ..شما مارو قبلا خندونده بودین.این رنجش خاطر...مالیات اون خنده اس.


دوست خوب هم اونیه که ؛هم.بخندونه وهم بگریونه.
دقیقااااا....هرآنچه فرمودین صد درصد درسته.
صد حیف و صد افسوس که دستمان کوتاه وخرما بر....
چرا رنج عاطفی؟!!
شما فرمودین والده هرگیاهی که دارای ریشه و تنه و ساقه و شاخه ها ببوده هست .هستم.




شکوفه گاه شکفته ست و گاه خوشه
درخت گاه برهنه هست و گاه پوشیده
فضا کدام والده ای از تنه ی زخمی فرزند خود رنج عاطفی نمی برد!؟کدام والده ای از شاخسار پربرگچه ی بریده شده اش رنج عاطفی نمی برد!؟
آقای مترسنج !؟از پس این همه آذیت وآزاری که برسر درختان آورده اند و شما بهتراز من واقفید....شمابفرمایید چرا که نه!؟؟
دوسال پیش کناره های اتوبان چنار کاشتن...ردیف به ردیف...کنار هم...
چند وقت پیش دیدیم با بولدزر ...ازبیخ وبن کندن و خردو خاکشیر کردن..
جاش کانال زدن و لوله بتنی کاشتن...اصن انگار نه انگار هجده کیلومتر درخت رونیست ونابود کردن...
آخ.درختهای جنگل رو که....
میدونید!؟بلانصبت یک سری احمق رفتن جای بعضی هارو گرفتن...بامدرک دکتر ومهندسی کیلویی شون...فقط بفکر جیب خودشونن و...
یارو نمیدونه اسپانیا با سین یاصاده...اونجا ویلاگرفته...
یادمون باشه..بچه بچه اس.هیچ فرقی با بچه ی یک مادر دیگه نداره.هرآنچه من برای درختهای باغ خودمون میپسندم...برای درختان باغ خانم همساده نیز هم..
البته مامانمم همین جور هستن...ولی به من میگن خودآزار
Madar Bara مادر درختها!
مادر باران مادر درختها(
اینم یک جور رنج عاطفى ....)
(مرسی از تشخیص تون)وممنون ازشما جنابِ مترسنجِ ذی شعور عزیز
دست های ما
کوتاه بود
و خرماها
بر نخیل
ما دست های خود را بریدیم
و به سوی خرماها
پرتاب کردیم
خرما
فراوان
بر زمین ریخت
ولی ما دیگر
دست
نداشتیم.
....



درود وسپاس
مثل همیشه زیبا
قربان لطف ومرحمت شما

فدات شم که همه جوره خوبی
ایه الکرسی از همه اون هایی که من نوشتم بهترتره.....
ممنونم عجیج مجیجم
دوستت دارم
خدانکنههههههه
زندهدسلامت بمانی عزیزم






آیة تلکرسی حرف نداره...
عجیج مجیجم شمایین
خیلی مخلص تونیم
ژلوفن کی بودی توووووو؟؟؟؟؟
برای من سیتالوپرامی.....دپاکینی ...نه از آن خوب تری....توپیراماتی تو
دارم به عورض داروهایی که نوشتین فکرمیکنم...
من آیة الکرسی رو خیلی دوست میدارم. یکی از نجواها های نازای من همینه.به یادتون هستم...وبراتون می خونم...مامان طیبه ی گلم
باران جانم اون آهنگ رو خیلی دوس دارم.خیلی
تو دومین نفری هستی که در واقع به من تقدیمش کردی.
ممنون.ممنون.ممنون
بوس.بوس.بوس
جانم...جان دل باران.




تقدیم با احترام ومهرودوستی



الهی تندرست سلامت بالاسر گل پسرنیکان و خونه زندگی تون بمونیدددد
دلتنگی یک شب هایی را
هیچ خیابانی گردن نمیگیرد
تاریکی یک شب هایی را
هیچ مهتابی روشن نمی کند
گردو غبار یک شب هایی را
هیچ بارانی شستشو نمیدهد
و تمام این شب هارا
نبودن تورقم میزند
#علی_سلطانی
ممنون از حضور تون

اخ دوس داریم اذیتتون کنیم
به دل می نشینید
از این به بعد همیشه......منتظر اذیت ها و شیطنت های ما باشید
والا من یه دوستی دارم؛..(ازخودم دوازده سال بزرگتره)..خیلی اهل دله. یعنی اینقدر مثل شما دوست داشتنی هستتتتت.که نگو
البته ؛من ایشونو خیلی خیلی اذیت میکنم.
لازم به تذکره ؛ایشون ازاون مدل سردردهایی که شما واقفید رو دارا میباشن..ولیکن ما رو ژلوفن می نامند؛چون بعد سربه سرگذاشتن ها...کلی احوال شون خوب میشه
حالا اینجا(دنیای مجازی)قضیه برعکس شده..من باید منتظر اذیت هاو...شما باشم ...:))
آغا...خیلی ممنون بابت اذیت ها و شیطنت های شما.بسیار بسیارممنون.
چرا آیکن لپ کشیدن اختراع نشده!؟؟
الهی بگردم همان برای گلوی درختان خشکیده هم برای گلوی خشکیده بچه ای که مادرش در برنجزار مشغول نشا وجین است
و چه شعر زیبایی از جناب سیاوش کسرایی.احسنت
شیمی فدا...الهی زنده سلامت بمانی وشاد






دقیقا.خیلی عالیه..
+سلام .سلام به روى بهتراز ماهتون:-*
اولا،،،،چرا منو اذیت میکنین؟؟چرا ؟چرا مامان طیبه ىِ عسلِ اردی بهشتی
واقعا چقدر زیبا و به جا این همه جزییات رو در مورد درخت تو این شعر آوردن
دقیقا ؛ارغوان بانو جان