.....
.....دستهای دادا :-*
....قبلا راجب اون نهال کوچولو پست گذاشتم؛داشتم دنبال گردو میگشتم ؛لای برگهای گردو یافتمش...
..اونم یه درخت پرتقاله که؛اجی مثل تصویر اول ؛هسته اش روپاچیده؛ واون هسته به اذن الله سبزو...خدایاشکرت
القصه ؛اجی وقتی پرتقال پوست میگرن؛دونه هایا هسته ی پرتقالهارو نیمی توی گلدون نیمی توی باغچه؛نیمی هم می پاچن ؛توی حیاط مابین دیگر درختها؛ولیکن اون روز که من همراه آقای برادر زاده دورنهال کوچولو رو سنگ چیدیم؛بعد تر اجی گفتن چه زمانی هسته هارو ریخته بودن...وایضا گفتند چه سالی هسته ی تصویر دومی رو کاشتن که الان درخت حدود پنج سالی میشه که بارمیده....
√یکی از مزایای پوست گرفتن پرتقال (یه به قول دوستمون minla بانو ؛قرتی کردن پرتقال؛) اینه که؛هسته هاش رو مدیریت میکنیم؛الان هسته های تصویر سوم؛منتظرن که؛به بستر مناسب شون برسن؛..انشالله به اذن الله سبز بشن و عزیزان استفاده کنند و....
√ سه اصل عنوان ویعنی هایش ؛کاشت (یعنی عبرت از گذشته)داشت؛(یعنی غنیمت شمردن حال)برداشت؛(یعنی امیدوار بودن به آینده...)
زنده باشن دایی شاعرتون.
ممنون بابت توضیح. پس دیگه همیشه مبهم ها رو می پرسم. قبول؟
بلکه روشن بشم کم کم با روشنایی شما
سلامت باشید؛برای دل خودشون فقط.






فدای لپ قرمزتون بشم




اختیاردارید ؛ارغوان بانو جانم؛شما هرچه بپرسین ما جهت ابهام زدایی در خدمت تان هستیم
لطف دارین شما؛
ممنون برای آدرس وصال:

"شده این کار که گوییم ز عیب دگران
ازچه غفلت بنمودیم ز معیوبی خویش"
ارتباط دایی کوچیکه و شعر و وصال چیست؟
وصال تخلص شون هست؛یعنی شعرو تصویر وصال ازخودشونه
به به! عجب پستی و هسته ایی و پرتقالی!
"سه اصل عنوان ویعنی هایش ؛کاشت (یعنی عبرت از گذشته)داشت؛(یعنی غنیمت شمردن حال)برداشت؛(یعنی امیدوار بودن به آینده...)"
فداتون بشم



پس؛زنده باد امید...