درود بر فرهیخته خاخور اول راجع به مهرا ن و سروش که البته اینها اسم واقعی هستند هر دو دارای PHd مدر ک هستند از دانشگاهی های معتبر خارج((البته نه اینکه خارج ....بی خیال) دوم اینکه آقا سروش کمی تا قسمتی یعنی همان حدود هشتاد نود کیلو را راحت داره و مهران هم ده دوازده تا کمتر و دیگر اینکه:این بشر کله پاچه را چنان می پزد که هیچ گونه بویی ندارد و چنان قشنگ سرو می کند که انگار هفت جدش کله پز بودن در مورد حضور در طبیعت من هر فته را حد اقل نصف روز یعنی از بعد از ظهر تا بعد از نیمه شبا را مستمر هستم و ماهی هم حد اقل دو تا سه شبانه روز را به مناطق کوهستانی جهت کو هپیمایی می رم و با توجه به اینکه فاصله ما به نزدیک ترین منطقه کوهستانی حد اقل چهار ساعت رانندگی ست بنا بر این گاهی نا چار می شیم کوهای دور دست تر مثل اشترانکوه یا الوند در همدان یا البرز و یا زرد کوه ...دنا و کیبر کو و ........بریم که بدیهی ست زمان بیشتری طلب می کنه و در این ایام خانم با وجود همه نگرانی هایی که دارد هیچ به روی ما نیم آورد. البته گاهی از سر دلسوزی می گه مواظب خودتان باشید....همین دیگر چی بود؟ اگر بخوای حاظرم عکس دستپختهای مهران را برات بفرستم از آبگوشت گرفته تا ماهی کباب شده تا "مفتهه"نوعی خوراک با تیکه های بزرگ گوشت ران گوسفند با انواع ادویه و اشربه ای که در آن می ریزد و..... آهان بزار خوراک یک روزمان را برات بگم: 1-همینکه رسیدیم به محل و مستقر شدیم کباب بلدرچین یا کباب بال مرغ یا کباب ماهی بیا(بیا نوعی ماهی اندازه کف دست) 2-شام:مفتهه به همراه پلو با مخلفات 3- نیمه شب املت معمولن یا بیفتک سرخ شده یا نیمرو بسته به اینکه کدامیک را آورده باشیم 4- صبح کله پاچه معروف و مشهور مهران پز روز دوم با تغییراتی .....
درود برشما کیهان برار عزیز هرسه بزرگواران عزیز؛تندرست و سلامت باشید و شاد.آمین (بله بیخیال،...چون داریم راجب به کله پزی شان گفتگومیکنیم) الله اکبر!!مگر میشود هیچچچچ گونه بویی نداشته باشد؟با این اوصاف بنظرم به ایشان PHd کله پزی اهدا کنید.جداشما مطمئنین؟کله و پاچه برای گوسپند بود؟ "انگارکه هفت جدش کله پز بودن"
خدا شما را برای بانوی صبورتان و فرزندان گل تان نگاه دارد وخداوند بانوی گل تان را همراه فرزندان عزیز،برای شما نگاه دارد.آمین مراقب خودتون باشین
خوب،بله،خیلی هم لطف میکنید که می فرستید،ومن ممنون و سپاسگزارم
جسارتا ؟باتوجه به کروکی کوه پیمایی تان ...برای من سوال پیش آمد که؟لوازم و خوراکی پخت پز ؟همه را با کوله می برین؟یا الاغ و قاطرمی گیرین؟ واینکه؛ ممنون بابت توضیحات جامع کوه پیمایی تان.والاما که کوه نمی ریم،برامون جالبه.البته امکانش هم باشه،اهل سفرکوه و صحرا نیستم، کلبه و امکاناتش را دوست دارم. درچادرماندن نه وممنون،خیلی ممنون .خیلی مواظب خودتون باشید؛کیهان برارعزیز
درود بر شما واقعا هم زندگی هنوز خوشگلی هاشو داره چه فضایی درست کردن واسه خودشون اون آبگوشته فکر کنم... دلم ضعف کرد خنده هاشون از ته دله.معلومه که کاملا راضی هستن و شاکر امگار با نگاه هاشون میگم جای همتون خالیه اگه عمری باقی باشه ان شالله بعد از ماه رمضان حتما از خجالت خودمون درمیایم هوای مه الود..بوی دود..چای اتیشی و ابگوشت (( چه شود ))
درود بر شما بعلههه.... آبگوشت؟شاید،ولی به گمانم مرغ ترشِچون قابلمه پلو هم هست.ببخشد که
بله،دقیقا همینو که فرمودین میگن؛خصوصا شما.چون پسر خوبی هستین و اینجا هم پسرخوب را دوست دارن،که بعد ناهار ولختی آساییدن،درمزرعه کمک حال والدین باشدو دعای خیرشان تا ابدویک،بدرقه پسر؛پسری که بوی آدمی زادمیدهباید حسابی ازخجالتش رو دربیارناونم شما که نمادتون اسبیِ که سرآدمی زاد داره...
توی هوای مه آلود ورطوبت بوی گوشت و مرغ و ماهی،بوی سیمی سای میدهد که یکم اسپند بپاچ تو آتیش تا حالمون جابیادو مغزمون گرم بشه
و ا لبته این را هم اضافه کنم که بوی دودی می گیریم که نگو نپرس و جالبه که خودمان حس نمی کنیم همینکه می رسیم خانه تمام لباسها توی لباس شویی و خودمان هم مستقیم زیر دوش داستانیه این صحرا رفتن ما راستشو بخوای اگر نبود زندگی هیچ لذتی نداشت
دروغ چرا؟من از بوی دود خیلی خوشم میاد. برنج دودی رو هم به همین جهت دوست دارم. بوی دود ،بوی زندگیِ... والبته اضافه کنم؛ اینجا هرکسی کله پاچه بخوره ،مستقیم به حمام هدایت میشه.البته خانم ها نه،آقایان ،البته نه همه ی آقایان.مثال؟چوپان دوش لازم نیست،چون ریش و سبیل نداره. ولی باورکنین اگه داشت،من اگه سه متری ایشان باشم،که با هم گفتگو کنیم،از لای ریش و سبیل ،لب لوچه اش، بوی کله پاچه ،وتصور<--گوسپند...منم ،گلاب به روتون اوق اوقی،دوست دارم ببرمشون وسط حیاط عین ماشینِ رفته به کارواش لذا ،داستانیه کله پاچه
+آره والا.شما تشریف ببر صحرا،زندگی کن و لذت ببر،... سروش رو هم نبر بجاش مهران خان رو ببر همون سیب زمینی بپزین خوبه ها. ++بابت بوی کله پاچه و لحن بیانمم ازتون عذرمیاخم
درود بر فر هیخته خاخور جنت مکان بسیار عکس جالبیه از انگونه که اغلب دوست دارند. راستش تقریبن هر هفته همین بساط را در صحرا دارم قبلن هم خدمتتان عرض کردم که دیگچه ای و چایی دم زغال و تکیه بر صحرا... گاهی با دوستان .مهران آشپز قدریه انواع خوراکها را با آتش ملایم درست می کند. یه چیزی بگم بخند. با دوستان رفته بودیم صحرا.دو تا گله پاچه بار گذاشتیم که فردا صبحانه بخوریم. سروش مسول تست و مواظبت از .آن بود صبح که بیدار شدیم و سفره صبحانه و شکمهای گرسنه صابون زده برای گله پاچه مغز پخت بر روی آتش ...فقط دو تا جمجمه خالی و البته یکی از آنها یک چشم در کاسه سر ...همین! هان سروش پس کو ؟با شر مندگی گفت هان؟یه ریزه تست کردم.... و شلیک خنده ما آن روز اینقدر به جمجمه های لخت عور و فقط یک چشم در کاسه سر خندیدمی کاش عکس می گرفتم خوب البته صبحانه موجود بود ولی هیچ چیز کله خوری در بیابان نیم شه
درود درود ها و سلام ها نثار شما
آنگونه که اغلب دوست دارن،بله واقعا. واینکه؛شما هر هفته همین بساط را درصحرا زندگی میکنید،.... زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست...
آفرین بر آقای مهرانِ سر آشپز اتفاقا ماهم در دنیای مجازی ،آقای مهندس مهرانِ سرآشپز قابلی داریم که آشپزی شان در حد شاهکاری ست،... که مدتهاست ازایشان بیخبریم.که هرکجا هستند؛آسمانشان آبی ارام روشن....
آییییییی کله پاچه یاجمجمه ها چه پوشیده،چه لخت....منو میترسونن من همش متصور میشم که <--داره منو اینجوری نگا میکنه آقای سروش؟آقای سروش؟ به این میگن ؟یه ریزه تست ؟ بفرمایید ؛ریزه دقیقا دوتا کله پاچه با بندو بساط؟
سلام برشما آقای عسکری عزیز قلب تون گنجه ی زندگیِ ، توی یادها تون؛گنجینه ای ازجنسِ این همه سادگی دارین... شاکر باشیم؛که دهه شما و دهه ما چنین آدمهایی به خود دیده؛که قانع بودن و خوش..، وهنوز هم هستن،... والهی که باشند؛تاهمیشه،..
بوی خوش دود رو حتی از تو عکس میشه حس کرد. عجب خورشتیم درست کردن...
آخه چوبهاش جنگلیه یقینا ؛بعد خروس خون خورشتشو بارگذاشته+گاوها رو دوشیده+آب دونه ماکیان رو هم گذاشته+رفت روب هم نموده+چایی تازده دمم دست همسرش سپرده+خاطرشم جمعه جمع هست.(لبخندش اینو میگه )
چه حس خوبی داره این عکس . گاهی دلم می خواد دست زندگی رو بگیرم و با خودم ببرمش توی یه روستای شمالی .
زندگی توی روستا حس حال خوبی داره.همش حس حال خوبی داره.شما هرزمان گیلان تشریف آوردین حتما یه سری به موزه میراث روستایی بزنین؛ اون خونه ها و مسیرها رو ابزار ها و..(مسیر جلگه ایش) چیزی حدود پانزده سال در همچون فضای روستایی زندگی کردیم...نه روستای الان.اما خب.باز خداروشکر.که هنوز بعضی از روستایی ها اصالت خودشونو حفظ کردون و زندگی هنوز خوشکلیهاشو داره. ایده دل تون رو دوست داشتم
دوست دارم گهگاهی سرم را بردارم و
به جای آن چناری بکارم
تا زیر سایه اش
اندکی استراحت کنم.
درود برشما
بچه ها
تاب بازی را
زیرسایه سارِ
چنارِخوش برگ
دوست میدارند.
زندگی زیباست ای زیبا پسند
بلامیسر
تا شقایق هست زندگی باید کرد
آی خاخورجان ،بگفتی شقایق مره یاد باوردی ،گل همیشه عاشق
هر کودکی با این پیام به دنیا می آید که؛
خداوند هنوز از بشر نا امید نشده است...
خدایا شکرت
درود بر فرهیخته خاخور
اول راجع به مهرا ن و سروش که البته اینها اسم واقعی هستند
هر دو دارای PHd مدر ک هستند از دانشگاهی های معتبر خارج((البته نه اینکه خارج ....بی خیال)
دوم اینکه آقا سروش کمی تا قسمتی یعنی همان حدود هشتاد نود کیلو را راحت داره و مهران هم ده دوازده تا کمتر
و دیگر اینکه:این بشر کله پاچه را چنان می پزد که هیچ گونه بویی ندارد و چنان قشنگ سرو می کند که انگار هفت جدش کله پز بودن
در مورد حضور در طبیعت من هر فته را حد اقل نصف روز یعنی از بعد از ظهر تا بعد از نیمه شبا را مستمر هستم و ماهی هم حد اقل دو تا سه شبانه روز را به مناطق کوهستانی جهت کو هپیمایی می رم و با توجه به اینکه فاصله ما به نزدیک ترین منطقه کوهستانی حد اقل چهار ساعت رانندگی ست بنا بر این گاهی نا چار می شیم کوهای دور دست تر مثل اشترانکوه یا الوند در همدان یا البرز و یا زرد کوه ...دنا و کیبر کو و ........بریم که بدیهی ست زمان بیشتری طلب می کنه و در این ایام خانم با وجود همه نگرانی هایی که دارد هیچ به روی ما نیم آورد. البته گاهی از سر دلسوزی می گه مواظب خودتان باشید....همین
دیگر چی بود؟
اگر بخوای حاظرم عکس دستپختهای مهران را برات بفرستم از آبگوشت گرفته تا ماهی کباب شده تا "مفتهه"نوعی خوراک با تیکه های بزرگ گوشت ران گوسفند با انواع ادویه و اشربه ای که در آن می ریزد و.....
آهان بزار خوراک یک روزمان را برات بگم: 1-همینکه رسیدیم به محل و مستقر شدیم کباب بلدرچین یا کباب بال مرغ یا کباب ماهی بیا(بیا نوعی ماهی اندازه کف دست)
2-شام:مفتهه به همراه پلو با مخلفات
3- نیمه شب املت معمولن یا بیفتک سرخ شده یا نیمرو بسته به اینکه کدامیک را آورده باشیم
4- صبح کله پاچه معروف و مشهور مهران پز
روز دوم با تغییراتی .....
درود برشما کیهان برار عزیز
هرسه بزرگواران عزیز؛تندرست و سلامت باشید و شاد.آمین
(بله بیخیال،...چون داریم راجب به کله پزی شان گفتگومیکنیم)
الله اکبر!!مگر میشود هیچچچچ گونه بویی نداشته باشد؟با این اوصاف بنظرم به ایشان PHd کله پزی اهدا کنید.جداشما مطمئنین؟کله و پاچه برای گوسپند بود؟
"انگارکه هفت جدش کله پز بودن"
خدا شما را برای بانوی صبورتان و فرزندان گل تان نگاه دارد
وخداوند بانوی گل تان را همراه فرزندان عزیز،برای شما نگاه دارد.آمین
مراقب خودتون باشین
خوب،بله،خیلی هم لطف میکنید که می فرستید،ومن ممنون و سپاسگزارم
جسارتا ؟باتوجه به کروکی کوه پیمایی تان ...برای من سوال پیش آمد که؟لوازم و خوراکی پخت پز ؟همه را با کوله می برین؟یا الاغ و قاطرمی گیرین؟
واینکه؛
ممنون بابت توضیحات جامع کوه پیمایی تان.والاما که کوه نمی ریم،برامون جالبه.البته امکانش هم باشه،اهل سفرکوه و صحرا نیستم، کلبه و امکاناتش را دوست دارم. درچادرماندن نه
وممنون،خیلی ممنون .خیلی مواظب خودتون باشید؛کیهان برارعزیز
با درود...
با داستان حضور همیشگی منتظر شما هستم وممنونم ...[گل]
درودها و سپاسها نثارشما...
خواندیم؛خواندیم ،خواندیم...........
دلمان طبیعت و چای آتیشی و آبگوشت خواست
فدای دل تان و خواستنی های خوبش
درود بر شما
واقعا هم زندگی هنوز خوشگلی هاشو داره
چه فضایی درست کردن واسه خودشون
اون آبگوشته فکر کنم... دلم ضعف کرد
خنده هاشون از ته دله.معلومه که کاملا راضی هستن و شاکر
امگار با نگاه هاشون میگم جای همتون خالیه
اگه عمری باقی باشه ان شالله بعد از ماه رمضان حتما از خجالت خودمون درمیایم
هوای مه الود..بوی دود..چای اتیشی و ابگوشت (( چه شود ))
درود بر شما
بعلههه....
آبگوشت؟شاید،ولی به گمانم مرغ ترشِچون قابلمه پلو هم هست.ببخشد که
بله،دقیقا همینو که فرمودین میگن؛خصوصا شما.چون پسر خوبی هستین و اینجا هم پسرخوب را دوست دارن،که بعد ناهار ولختی آساییدن،درمزرعه کمک حال والدین باشدو دعای خیرشان تا ابدویک،بدرقه پسر؛پسری که بوی آدمی زادمیدهباید حسابی ازخجالتش رو دربیارناونم شما که نمادتون اسبیِ که سرآدمی زاد داره...
توی هوای مه آلود ورطوبت بوی گوشت و مرغ و ماهی،بوی سیمی سای میدهد که
یکم اسپند بپاچ تو آتیش تا حالمون جابیادو مغزمون گرم بشه
حس خوبی داره این عکس
خیلی عزیزین
و ا لبته این را هم اضافه کنم که بوی دودی می گیریم که نگو نپرس و جالبه که خودمان حس نمی کنیم
همینکه می رسیم خانه تمام لباسها توی لباس شویی و خودمان هم مستقیم زیر دوش
داستانیه این صحرا رفتن ما
راستشو بخوای اگر نبود زندگی هیچ لذتی نداشت
دروغ چرا؟من از بوی دود خیلی خوشم میاد.
برنج دودی رو هم به همین جهت دوست دارم.
بوی دود ،بوی زندگیِ...
والبته اضافه کنم؛
اینجا هرکسی کله پاچه بخوره ،مستقیم به حمام هدایت میشه.البته خانم ها نه،آقایان ،البته نه همه ی آقایان.مثال؟چوپان دوش لازم نیست،چون ریش و سبیل نداره.
ولی باورکنین اگه داشت،من اگه سه متری ایشان باشم،که با هم گفتگو کنیم،از لای ریش و سبیل ،لب لوچه اش، بوی کله پاچه ،وتصور<--گوسپند...منم ،گلاب به روتون اوق اوقی،دوست دارم ببرمشون وسط حیاط عین ماشینِ رفته به کارواش
لذا ،داستانیه کله پاچه
+آره والا.شما تشریف ببر صحرا،زندگی کن و لذت ببر،...
سروش رو هم نبر
بجاش مهران خان رو ببر
همون سیب زمینی بپزین خوبه ها.
++بابت بوی کله پاچه و لحن بیانمم ازتون عذرمیاخم
درود بر فر هیخته خاخور جنت مکان
بسیار عکس جالبیه از انگونه که اغلب دوست دارند.
راستش تقریبن هر هفته همین بساط را در صحرا دارم قبلن هم خدمتتان عرض کردم که دیگچه ای و چایی دم زغال و تکیه بر صحرا...
گاهی با دوستان .مهران آشپز قدریه انواع خوراکها را با آتش ملایم درست می کند.
یه چیزی بگم بخند.
با دوستان رفته بودیم صحرا.دو تا گله پاچه بار گذاشتیم که فردا صبحانه بخوریم.
سروش مسول تست و مواظبت از .آن بود
صبح که بیدار شدیم و سفره صبحانه و شکمهای گرسنه صابون زده برای گله پاچه مغز پخت بر روی آتش ...فقط دو تا جمجمه خالی و البته یکی از آنها یک چشم در کاسه سر ...همین!
هان سروش پس کو ؟با شر مندگی گفت هان؟یه ریزه تست کردم....
و شلیک خنده ما آن روز اینقدر به جمجمه های لخت عور و فقط یک چشم در کاسه سر خندیدمی کاش عکس می گرفتم
خوب البته صبحانه موجود بود ولی هیچ چیز کله خوری در بیابان نیم شه
درود
درود ها و سلام ها نثار شما
آنگونه که اغلب دوست دارن،بله واقعا.
واینکه؛شما هر هفته همین بساط را درصحرا زندگی میکنید،....
زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست...
آفرین بر آقای مهرانِ سر آشپز
اتفاقا ماهم در دنیای مجازی ،آقای مهندس مهرانِ سرآشپز قابلی داریم که آشپزی شان در حد شاهکاری ست،...
که مدتهاست ازایشان بیخبریم.که هرکجا هستند؛آسمانشان آبی ارام روشن....
آییییییی
کله پاچه یاجمجمه ها چه پوشیده،چه لخت....منو میترسونن
من همش متصور میشم که <--داره منو اینجوری نگا میکنه
آقای سروش؟آقای سروش؟ به این میگن ؟یه ریزه تست ؟
بفرمایید ؛ریزه دقیقا دوتا کله پاچه با بندو بساط؟
اخه دو تا کله باهم
به به!
چه آرامشی توی این عکس هست.
دقیقااا
ممنون از حضور شما
سلام ...
دلم زندگی خواست
از جنس این همه سادگی
سلام برشما آقای عسکری عزیز
قلب تون گنجه ی زندگیِ ، توی یادها تون؛گنجینه ای ازجنسِ این همه سادگی دارین...
شاکر باشیم؛که دهه شما و دهه ما چنین آدمهایی به خود دیده؛که قانع بودن و خوش..،
وهنوز هم هستن،...
والهی که باشند؛تاهمیشه،..
بوی خوش دود رو حتی از تو عکس میشه حس کرد.
عجب خورشتیم درست کردن...
آخه چوبهاش جنگلیه
یقینا ؛بعد خروس خون خورشتشو بارگذاشته+گاوها رو دوشیده+آب دونه ماکیان رو هم گذاشته+رفت روب هم نموده+چایی تازده دمم دست همسرش سپرده+خاطرشم جمعه جمع هست.(لبخندش اینو میگه )
چه حس خوبی داره این عکس . گاهی دلم می خواد دست زندگی رو بگیرم و با خودم ببرمش توی یه روستای شمالی .
زندگی توی روستا حس حال خوبی داره.همش حس حال خوبی داره.شما هرزمان گیلان تشریف آوردین حتما یه سری به موزه میراث روستایی بزنین؛ اون خونه ها و مسیرها رو ابزار ها و..(مسیر جلگه ایش)
چیزی حدود پانزده سال در همچون فضای روستایی زندگی کردیم...نه روستای الان.اما خب.باز خداروشکر.که هنوز بعضی از روستایی ها اصالت خودشونو حفظ کردون و زندگی هنوز خوشکلیهاشو داره.
ایده دل تون رو دوست داشتم
سلاااااااااااام عزی دلمممم
چقدر آرامش داره تصویر و چقدر زندگی توشه
علیکم سلااااام عزیز دل انگیزم
هااا.بهاربانو جان
چهره آبی عشق پیداست...آی عشق آی عشق...چهره سرخ و آبی ات پیداست
(اون مه.اون مه تنیده به درخت ها)
به به چه عکس زیبایییی خدا حفظشون کنه
الهی آمین.
(عکس رو زن داداشم برام فرستاده.گمونم از کانال تلگرامی ورداشته!)