.....
......
............
......
......
......
......ذوذه در حال تفکرB-)
کولشکن=مرغ مادر
کیشکا=جوجه.کیشکازاکان=بچه جوجه ها
کولشکن مادر؛ بسیار ددگون ببوده.یعنی کسی جرأت نزدیک شدن به بچه هاش رو نداره.اصولا اصوات قد قدش خیلی ترسناکه.قدیمی های ولایت وقتی می خواستن از مادرانگی های یه مادرتعریف بکنن؛میگفتن؛فلانی مثل کولشکنه.یعنی بچه هاشو زیر پربال نگه داشته؛یعنی باچنگ دندون مراقب شون بوده و چشم ازشون برنداشته. دم دمای غروب وقت زیر پروبال گیری بچه هاش_یا روزای سرد بارونی... تماشایی هست. ولیکن ما هیچ وقت مورد حملات کولشکن قرارنگرفتیم. ازهمان زمان طفولیت تا به اکنون طفل مانده ؛داایم با فاصله ی مناسب.دورادور. نظاره گر مهرورزی مرغ مادر و مسترخروس ببودیم.البته مرحوم موسیوبارفتار ماکیان ستیزی اش و بی محل خوانی اش ذبح بشد.وگرنه کلی مسئولیت پذیر ببوده بود ،طفلی.
که ما عاشق مسئولیت پذیری مرغ مادرو...مابقی جانوران هستیم.ولاکن ما ازجانورانی که والدین بی علاقه،بی احتیاط،بی توجه ی بی مسئولیت بشدت بدمان می آید.البته بیاد نداریم چونانی که لحاظ شد.
.....
.....
ای فریان خونین زن
برابری ازچه می خواهی
که برسی به من؟
من که هنوز خود مردی ام
نگهبان گورستان خرافات و
طوق برگردن از مهملات و
اسیر عقل خرابات...
.
.
.
√ نازکردن جوجه خوبه ها؛ولی من اهلش نیستم.(البته همه ی حیوانات؛)یعنی همش دورا دور.(حساب گل و گیاه جداست.خیلی.)اما مردشریف و چوپان چرا.البته مرد شریف بیشتر.که آقای برادرزاده بیشتر بیشتر.عاشق جوجه ها و مرغ وخروس و اردک و غاز و...به محض رسیدنش خونه ی آقاجان؛یک راست توی لونه.که فلان کارتن رفته بودن ازلونه تخم برداشته بودن.منم رفتم!(؛)القصه ؛وقتی مردشریف ازدواج کرد؛یک روزی سر صحبت رفت سمت ماکیان و جوجه و...به خانومش گفتم؛میدونی ؟همسرتون چهارساعت روی تخم مرغ نشست!؟که گویا چهارساعت تموم مسیرو معبر و رودخونه...گشتن؟که پیداش نکردن.که همه ی صداهارو میشنید!اما دریغ از پاسخ؟که یهو چشم مادربزرگ می افته به درلونه و مرغ منتظر!میره میبینه مردشریفه سه ساله ی نشسته روی تخم مرغ؛که همون جا دم در لونه ولو میشه ازشدت خنده(آیکن عروس هاج واج متعجب!) که مامان جان میرن به آرامی بلندش میکنه ؛که وقتی ازش میپرسن؛چرا رفتی؟میگه؛دیدم مرغه سرجاش نیست!رفتم نشستم که زودتر جوجه ها بدنیا بیان(؛) که مامان جان ؛پس از کتک مفصل؛استعمامش می نمایدو تمام لباسهایش را ب آتش می کشاند و(آیکن مشت گره شده مردشریف و غش غش عروس و جاخالی ما وبازوی خاله جان کوچیکه و:-Pباقی قضایا)
وایییییییییی چه نازن من جای تو بودم بغلشون میکردم
ولی مامانشون نمیزاره بهشون چپ نگاه کنی خخخخ
عاشق جوجه ام
اصلا حالم خوب شد اومدم وبت
وااااای.بغل

ببخشید
بغلللل




چپ چپ نگاه کنه ؛باباشونم نمی ره جلو...چه برسه دیگران

خدارو شکر.
ما از تشریف فرمایی تان بسی خرسند ببودیم

از دور دوستشان دارم
بی هیچ لمس و آغوشی
ازدور
تنها دوستشان دارم
مامانش مامانه هاااا
الهی.فاطیما جانم
خیلی خوش اومدی
منم جوجه ها رو خیلی دوس دارم، تا وقتی به اون سن نوجوونی نرسیدن که یه دفعه زشت و بی ریخت میشن
دوتا مرغ حنایی داشتیم عین عکس، رنگ پراشون زیر آفتاب خیلی قشنگ بود.
یه سری هم خواهرم مرغی داشت که وسط باغچه تخم گذاری کرد، نمیشد سمتش رفت، وحششییییی شده بود. بیچاره مرغا... چقد فداکارانه مادر میشن
عاشقققق تشبیحات تونم که
کلی هم طرفدار داره؛اگه محلی باشه یه کوابی رو سی چهل تومن میخرن.البته باب میل آقایونه 


(لایککککککک
)
یاد خونه ی مادربزرگه بخیر

اینجا همون سن نوجوونی که لحاظ نمودین با همون زشت بودن و بی ریختگی ون کلی خریدار داره؛یعنی سرشو میبرن (بهش میگن ؛کوابی.)باهاش مسما و ترش کباب درست میکنن
که یک دفعه زشت میشن
آخی.مرغ حنایی.
وسط باغچه که خیلی خوبه.مرغ اجی اینا میره تو بهارخواب خونه شون.(همونجایی که من میرم غروب تماشا کنم) ایشون میرن جهت مرغانه کردن
یعنی دلیل وحشیییی شدنش چی بود
خیلی مادرای طفلی ای هستن...
سلام باران عزیزم
ببخشید من نمیدونستم که اون رمزدارا مربوط به کس دیگه ای .. شما عشقین 



راستی چه عکسای دلبرانه ای حسابی سر صبحی سرحال اومدم خانوم مرغه با جوجه هاش یاد بچگیای خودم افتادم ما هم داشتیم از این مرغ و جوجه ها یه گربه لعنتی نصفه شبی جوجه هاشو میود میبرد
سلامممم به روی ماهتون عزیز جانم














چه گربه ی پفیوزی
روستا گربه نداره.سنجاب داره. که اگه حواس مرغ مادرنباشه
تازه سال قبل :یکی از مرغ های مادر رو آقا شغاله گرفته و...



قربان شما خاله جان ریزه عزیزم
الهی.قربونه اشک های ریزه میزه تون
خاله؟چشم توسی جون رو ببوسیه نمایید
میبینم که اینجا هر روز آپه
به بج؛خانم معلم عروس خانم

خیلی خوش امدین قربانت شوم
اجازه خانم!؟