.....
......
خوابیدی بدون لالایی وقصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمی بینی
توی خواب گلای حسرت نمی چینی
دیگه خورشید چهرتو نمی سوزونه
جای سیلی های باد روش نمی مونه
دیگه بیدار نمی شی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی و آدمکارو جا گذاشتی
قانون جنگل و زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها بامهربونی
تو،تو جنگل نمی تونستی بمونی
دلت رو بردی با خودبه جای دیگه
اونجا که خدا برات لالایی میگه
می دونم میبینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره..
..
..
خوب پس خدا رو شکر....
ممنون عزیز دخترجان




بله...خدارو شکر
شما صاحب اجازه هستین مادر باران عزیز و دوست داشتنی مان
اجازه ما نیز با شماست بانو 

پس اجازه بی اجازه...






فدای استادنیلگون دخت مان شویم...
مرسی به خاطر کامنتت :)
به آرامش رسوند منو!
یکی منو درک میکنه!
خواهش میکنم...مریم بانو




سلام و صد سلام به روی ماه کامل مادر باران مان

به به بسیار عالی مخصوصا اون عکس نوشته ی انگلیسی
سلام و صد علیکم سلام به سلامهای دلگشای نیلگون دخت عزیز جان مان








اجازه ؟استاد نیلگون!
سلام عزیزم چطوری؟؟؟؟؟؟


دوست خوب باران عزیزم
سلام به روی بهتراز ماهتون

.ممنون از احوال پرسی تون...سین بانوی معطر احوالم




الحمدالله.بدنیستم.خدایاشکرت
خوب و دوست داشتنی شما هستین..سین بانوی دل انگیزم
حس کردم اتفاقی افتاده؟؟؟

چیزی شده؟
نه عزیزدل م...صبیره بانوی مهرورزم


...


عزیز دل م


این آهنگ سیاوش قمبشی از آلبوم نقاب هست....که ما دوسش داریم
سرتونو بگیرین بالا ..
خیلی مخلصیم دوست عزیز
خیلی قشنگ بود بانوی شمالی......
فداتون بشم مامان فرانک بانو جان....

