......
.......
زندگی همچون بادکنکی است ؛
در دستان کودکان.....
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتن آن را از بین میبرد.
*محمود خان دولت آبادی *
......
تب اگر چه تن را نزار می کند...اما گرمایی دیگر گونه می بخشد...عشق اگر چه می سوزاند؛اما جلای جان نیز هست..لحظه ها را رنگین می کند...سرخ، خون را داغ می کند.آفتاب است. فراز و فرود جان.کوهستانی افسانه ایست.کشف تازه ای از خود در خود.در انبوه غبار باطن موجی نو پدید می آید.چیزی ناشناخته است. چگونه اما عشق می آید؟نسیم را مگر که دیده است؟ازکجا می روید؟در کجا جان می گیرد؟رو به کدام سوی؟دیوانه را مگر مقصدی هست؟بگذار جهان برآشوبد....
......قبل ظهر رفتیم روی پله....که رخت های خشک شده رو برچینیم ؛که چهره چرخاندیم سمت آسمون...اون ابرها میون آبی آسمون ؛بعد خنده ناک شدیم...جهت پست بندرخت دار و...دلمون خاست یه باردیگه لایک بشودB-)
...بعد ؛بوته بادمجون....که چون یافتیمشB-)
....... دلمون خاست....از میون شاخه های انار آسمان نماشا بنماییم....که میوه اش چونان ببوده یافتیمB-)
.......دیگه دیگه؛سروقت آنان.... که ز یخچال کشاندیمشان برون... B-)
......که مشغول پوست گرفتن انجیر بودیم؛درمخیله مان ؛لقمه نون وپنیر سیامزگی و نعناع وجعفری به انضمام تربچه ی نیم شده و خیارمحلی ؛که دم غروبی درستیده بودیم و....ثبت شد.
که لقمه نون جعفری ؛همراه مخلفات درش..به انضمام پیش دستی لحاظ شده ..رفته بودیم روی پله ها...ماه تماشا نماییم...بعد تو ذهنم اومد؛ سه طبقه قفسه؛که بلایی دسته های جعفری تره شملیله ؛قفسه میانی ؛مرزه تلخون ریحون (سیا و سفید) قفسه زیرین..چند کتاب قطور و نیمه قطور...چه میکنن!؟
(مرسی بغل دستی جان )
بارها شده یه سوالی بخوام بپرسم؛بغل دستیم پرسید. حالا فکر کنید یه سوال یه سال ونیم.... تو ذهن شلنگ تخته گون ببوده...همه اش تقصیر ادراکه... که مانع پرسشه..(...لیک ادراک دلیل آمد دقیق؛) فلضا چند روزی هست...که از صبیره بانو میخواستم بپرسم؛چرا پرشین چون شده!?ز چه لا ممکن کامنتیه آخه ؟ فلضا خدامی دانه...که جوابه نپرسیده سوال...چقدرفاز دارهB-)(خدایا شکرت).....
.....
اوووه...گویا بادکنک منهدم شد...اوشان هم ؛جهت باز سازی صحنه و...چونن:-*
تولد آقای دولت آبادی با تاخیر مبارکتون
درخت ماهم دقیقا از همینا تولید مینماید

و اینکه اون انجیرا
اگر خواستی بگو برات بیارم
نوش تی روح و جان ببه این حال و هوا
مرسی.من از طرف ایشون تشکرو سپاس



:-*






از طرف خومم..بوس و بغل وماچ
بوس با ماچ چه فرقی کنه؟!
واینکه...بیزحمت مربای انجیر چاکون..مو ایته نقل دان شین شیمی جا فیگیریمه:بعدشم انجیر دار جیر خوردن مزه دانه...ناز دار باران جان
تی جان ره بمیرم....قوربون تی مرام معرفت...بلامیسر
راستی خوشحالم که قبل از سوال پرسیدن جواب گرفتی...
خیلی جواب سوال نپرسیده فاز داره... منم خیلی دوست دارم اینجور زمانها رو... 

عزیزمید صبیره بانو









که وقتی سر سفره برای مابقی توضیح گفتیم و شنیدن...گفتن؛زودتر میگفتی ما خودمون میرفتیم می پرسیدیم...



بله واقعا. خیلی کیف ناک و فاز گون هست...یعنی از شعفش ما دوست داریم روی دسه های کاناپه و مبل فرفروژه ای و...راه بریم و برسیم وسط میز شیشه ای....یک..دو.سه..بپریم وسط سالن
باور کنین
البته وقتی بغل دستی مون سوالی که تو ذهنمون بود رو پرسید....نمی دونستیم چطور بیاییم خونه...
به قول اون آگهی بازرگانیه؛ وانورسه سوال جوابش خوشمزه تره
وانورسه=نپرسیده
خدایا شکرت
اخ اخ بازم انجیر...






چقد این پسربچه بانمکه..
این نوشته ت حس خوبی بهم داد...
اَنجیل=انجیر
شمام پسربچه دوست ببوده اید











اوووه..صبیره بانو
شیمی فدا مدا بلامیسر
صبیره ،صبیره ،صبیره بانوووو
دلمان خالی نگشت مادر باران
تمام احساستم بر این گل پسر ابراز نگشت 

الهی که من تو را در اغوش خود بفشارم 
من به قربان این لبهای غنچه شده تو گل پسر نازنین روی بگردم 




تا این گل پسر را به آغوش نفشارم خالی نمیگردم
الهی که من چشمان شهلای تو را بگردم جان مادر
الهی که خدا حفظت کنه عزیزدل
آخیییییییش اندکی خالی گشتم ، اما فقط اندکی
به به....فدای مهر مادری تان














من ساکت می مونم شما هرجور راحتین دلتان را خالی نمایید....
خداوکیلی اینجور پسر دوست....عاشق تونم که
سلام و صد سلام بر روی ماه کامل مادر باران دوست داشتنی ام


چه گل پسری
دلمان به شدت خواست 
از همیناش
از همین خوشگلهاش
ماشالله خداوند حافظ و پشتیبانش باد
و ایضا تمام کودکان معصوم دنیا 



و از میان ترافیک خسته کننده و کوفتی تهران ، با دیدن این چهره گوگولی خوردنی بس کیفور و مسرور گشتیم ، بس عمیق 

وای وای وای چه پستی
وای که خستگیم در رفت بااین پست
سلام و صد عیلکم سلام به روی بهتراز ماهه کامل نیلگون دخت عزیز تراز جانم




دامان تان سبز نیلگون دخت عزیزم







ان شاء الله..الهی آمین...
قربون دلتون و خواسته دلخواهش...
الهی به اذن خودش دو گل پسر و یه گل دختر...ازبرای آغوش نیلگون دخت مان باشد
√تصویر گل پسر ار نت ببوده
√ترافیک تهران....یادش بخیر