دریچه و نسیم سرخوش اش ....

.....

......ولش گول=گل تمشک

......ولش=تمشک

..... تورش انار=انارترش

.....

......مش حسن گاو، خومام رود کنار چرسن دره=گاو مش حسن در کنارخمام رود چرا می کند.

......خان عموبجار =برنجزار خان عمو(درهر زاویه خونه ی نوه مش رمضون قابل مشاهده اس؛)

....باغ مکابج=بلال توی باغ.

.....ماکابج بیجی والور سر=پختن بلال روی چراغ نفتی

(والور=کلمه فرانسوی ست ؛ارزش،اهمیت،و نام تجاری نوعی چراغ خوراک پزی ؛نفت سوزدارای فتیله  ؛که انصافا غذا پزی روی چونان چراغی علاوه بر کیف ناک.بودنش...کیفیت وطعم ومزه غذا...بینظیر وشاهکار ببوده است.ولاکن گمان می نماییم منظور خانم فروغ ؛از چراغ و دریچه آن ست که؛می خواستن روی چراغ غذا تهیه کنن و ازدریچه بیرون رو نماشا نمایند(نسیم تناول نمایند)...چرا؟ازبرای آن که خیلی طول میکشه تا غذا روی چراغ جا بیفته و...اونجوری ها،هم نیست که؛غذا روی چراغ بمونه و بری پی کارهای دیگه برسین....اول کارهای دیگه(مثل مرتب مردن و اتوکشی و...)...بعد غذا روی چراغ ودر یک متری دریچه...

 که در یک متری دریچه؛ یک چارپایه لازمید که منظره نماشا بنمایید.واوووو... گله کوسپندان و دیرینگ دیرینگ زنگوله به گردن آویخته شان...وآن اسب رها شده در مرتع؛ چهار کشکرت روی کاج؛خرس قهوه ای مشغول ماهی گیری.(خرسه رفته بودولش بخوره...پاش تمش رفت؛ای بابا!!!تمش همون تیغ تمشک هست دیگه؛آدم دوس داره کف پاشو قلقلک ناک نمایه)..که وقتی دستشو فرو میکنه تو آب رود خونه...قطره های پخش پلا توی هوا....وه چه تماشایی

 ؛...اوه..حواستون کجاست!؟غذا رو هم بزنید (یک ساعت و نیم دیگه..مونده تا سبزی قاتق جابیفته؛)ولی ولی ولی(واویشکای طباخی مش ولی حرف نداره) عدسی و آبگوشت و کته پلو ایضا فسنجان و پختن مرغ و...سرخ کردن پیاز و...هرآنچه که فکر کنید...روی والورپزیدن... طعم ومزه اش بینظیر بوتویی ست.