ومن الله توفیق....

 .....

......

 ......گمج خوروش ؛گمج خورشت که میگن همون ظرف سفالی هاست (میدونم خودتون بهترمیدونید)..که بسی کمک کننده ی طعم و مزه ی خورشتهاست...ولیکن ندانیم زچه(؟؟)میگن؛ فلانی گمج مانه"(آیکن عرضی نیست)کنایه دقیق ودرستش زچیست(آیکن ارواح ملایعقوب) درضمن تصویر گمج ها و ظروف سفالی از آقای امید خبرنگارتسنیم شرق گیلان ببوده هست(هرچی فکرمیکنم فامیلی شون خاطرم نیست)اما یادمان هست؛ مامان جان مان گمج اجی (مادربزرگ)جان را ناخواسته شکستن...فلضا همین که اجی با نوه اش چشم تو چشم شد ؛ شنید؛اجى جان!؟ مامانی تی گمجِ بشکنه؛کسری از ثانیه اجی دید  با پشت دست کوبوند .... 

وفرمودن؛گب خبری موقوف.تا زنده ای موقوف.بفامستی؟؟بله مارجان .بله.ولیکن همان شد.تا به اکنون از سنگ حرف درمیاد ازماجان سمیعه نه.

..فلضا جهانی که عاری ازهر شر و بدی ببوده باشد ..عین آن می ماند شما یک مشت لوبیا توی گمج بریزی و بگذاری روی اجاق ...تا ابدویک (چقدر من حرص خوردم ازاون فیلم!) روی اجاق خاموش بماند؛آیا باقلی پخته می شود!؟(نه که نمی شود عزیزجان م)آیا لوبیا پخته میشود !؟(نه که نمی شود بلامیسر)لوبیای سحرآمیز می شود که همرا 

دوسیخ کباب دوش تناول کنید!؟ها!؟(نه که نمی شود تی گوش پوشته خال ره بمیرم)پس اگر افسار شر همراه خیر در یک دست باشد و(یعنی دهنه اسب دریک دست و اونی که می کوبند به باسی اسب در دست دیگر) ادقام شوند =خیر شر باهم .یعنی یک نفس دورگه درست درمون همون "میزان" و "ترازو"...حالا بیزحمت فندک دارید!؟که اجاق وسیساری بگریانیم!(معمولا بعد حرفهای فلسفی به قول پدرجان سیگارمیچسبه)پس اونی که میگه فلانی ورجا سر ببر...لب از لب باز نمی کنه..یقینا مامانی جونش بهش پشت دهنی لازم رو در زمان مناسب زده. باتشکر فراوان زصمیم قلب و ازاینجور صوبتا اثلا...عرض دیگه ای نیست بیزحمت ولوم  موسیقی رو بلندترکنیدکه مام بشنویم .......

........

+این تصویر بخاطر پست 538 آقای خان دایی اضافه شد.که بگیم ما اهل بهتان ناروا به کسی زدن نیستیم. فلضا  اهل کوفه هم نبوده ایم...ولاکن ذره ای د ر دل تان از چپاول و چپاول های پست مذکور و تصویرمرتبط به جناب  مهندس شک و تردیدی نداشته باشد...یعنی خاطر تان جمع .

درضمن ؛ایشان گیلک نیستن ..یعنی از طوایف مهاجرها ی مقیم گیلان هستند. 

باتشکر از ام ا م ج م عه زحمت کش پول زور وگیر Rasht.ومن الله توفیق فاتح ثلوات