~~~~~
~~~~~
تصویر متعلق به عصر جمعه اس.که مقصد مون یک راست ولایت:B-)
بحمدالله المنه... برادران پلیس توی اتوبان نبودن...آخه دفعه قبل با اون ملاقه ی مزخرف توی دست ؛بای بای کنان شدن و ...باقی قضایا:-P
هوم.توذهنم گفتم؛ چندان که آسمان سقفی از پنبه ی خاکستری ابر می شود ...وباران زمزمه می کند...
من چون گوزنی به دشت می زنم...دنبال عطر علف(نزارقبانی)... وهوا از عیش علف لبریز...
دوبار گفتم؛ عطر علف ،عطر علف...بعدیادم اومد؛از دایی جان کوچیکه پرسیده بودم؛کی گاوان ره آدامس هینه!!؟؟؟
(کی برای گاوا آدامس میخره )دایی قهقه اش گرفته بود!! گفت آدامس چیسه پلاسوخته!!اوشن نوشخار کُنیدى؛بعد دوباره خندید.(آیکن گاو مشغول نشخوارو ز غوغای جهان فارغ)بعد خودبخودی؛سقوط داریوش تو ذهنم پلی شد...اوه پسر ! من دلم می خواد موسیقی تایر ها... جاده خیس و اصوات موتور یشمی بشنوم!!خاهش میکنم کشوهای ذهنی ببسته شین!!!التماس می کنم!!
بعد صدای اونی که میگفت (التماس نکن )تو ذهنم اومد ؛که می گفت؛ التماس نکن!!
شیشه یشمی رو فرستادیم پایین.هوم چه هوای پاییزه خوشمزه طوری..خوندیم ؛ترانه ای بکر و وحشی ست. .رپ رپه ی طبل آفریقایی ست...زلزله وار می لرزاندم(آخ الان بچه های کورد ..توی سرما...)دیگه سکوت بین منو اویتامن حایل شد!!خفقان گرفتیم.ذهنم پرت شد سمت قیژ تایرها....سمت عصرجمعه...سمت غروب بی خورشید...سمت غروب بارون زده خودمون..سمت غروب با خورشیدشما..سمت ترانه بارونی مازیارفلاحی ..سمت شبی که مابین ولیعصر و پارک ملت گم شدم...سمت عموفرید ی که سرم داد کشید...سمت ترانه بارونی سیامک عباسی...و نگاه دوخته شده ام به تصویر لحاظ شده...
کی برای گاوا آدامس میخره !!!؟؟
با تشکر از اشتراک همه حواس(حتا اون شکر زیارت نکردن پلیسهای عقده ای)
آره...جدا فکر میکردم اونا دارن آدمس می خورن...هی فک شونو می چرخونن...
ازآیکن لبخند من
خواهش میکنم..شما لطف دارین.آقای دادامترسنج
خیلی خیلی ازتون ممنونم... منم دوستتون دارم و امیدوارم سالم و سلامت باشین



خیلی ممنونم
فدای مهرو محبت تون...فدای محجوبی تون...عزیز دختر نازنینم














وای بارانم خدا نکنه... نمی دونستم ارشیوم روی پست های بروز نشون داده میشه... این یکی از پستای قدیمیمه... شرمنده م... از همه دوستام شرمنده م...







ممنونم. انشاالله که همینطوره و سلامتیش داره برمیگرده ...الهی امین
خیلی ممنونم ازت... و معذرت میخوام...
+ الحمدالله که خوبید. خدا رو شکر و خدا رو شکر که اتفاقی واسه کسی نیوفتاده
عزیزدلمید





:

و برای سلامتی توت فرنگی عزیز دعا و نذر میکنم



این چه حرفیه گل زیبای من
خواست خدا بود ..که من بطور اتفاقی اون پست رو ..تو قسمت بروز شده ها دیدم!!کاملااااا اتفاقی.پس یقینا یک حکمتی درش هست...
الهی بحق همین ایام مبارک ...به اذن خدا سلامتی جایگزین کسالت شون بشه...هزار هزار بارآمین
فدای صبیره بانوی گلم بشم
دوستتون دارم
+:-*:-*:-*
“هست”را اگر قدر ندانى میشود”بود” وچه تلخ است “هستى” که “بود” شود و ” دارمى” که “داشتم
.....




ممنون و سپاسگزارم..
سلام
باران جان خوبین؟
شنیدم گیلان زلزله امده !!!
نگرانم... امیدوارم حالتون خوب باشه. هنوز هیچ خبری از تی وی یا شبکه های دیگه نشنیدم فقط بهم ابجیم الان گفت گیلان زلزله شده:(
خوبین؟
سلام به روی ماهتون


الحمدالله .بله عزیز دلم. من از روی کاناپه پریدم...
گویا شدتش توی روستا بیشتر بود...چون خاله جان ها .پریدن توی حیاط..
نگران نباشید عزیزم خوبیم. خووووب.
خدایا شکرت.
خیلی خیلی ممنونم؛بابت احوال پرسی و معرفت تون؛صبیره بانوی گلمممم
سلام مامان باران مهربون و عزیزم


می گل خاخور جان، جانان...
یاد جاده شمال بهبه...
خواهر چهار ساله که نیومدم شمال، هییییی...
سلام بر شما مامان مهشید نازنین











می جان خاخور..می ناز دار خاخور..تی جانه جانان بی بلا عزیز جان
ایلاهی تی او جولان ره بمیرم
ترانه شمال معین
البته اینجا گیلانه می جان زای
جان دل خواهر
چرا نرفتین شمال!؟بابت وجود نازنین پسر تون
خدایا شکرت..الهی شکر
سرتونو بگیرین بالاااا..دلمون وا شه
به به من عاشق باران و هوای بارانیم
چه همه عااالی....مامان سپیده عزیز

پخخخخخخخخ من اوووووومدمممممم
عاقا منم بارون میخوااااااام
عزیزممم
(شما از کجا میدونستین!؟که منو اینجوری می ترسونن !؟بعد به واکنش ترس من ؛هار هار می خندن..
)

بفرما عزیزم..بفرما ،اینجا ولایت خودتونه....بارون قابل شما رو نداره که
سلام گل بانو
ممنونم از حضور زیباتون
بسیار عالی
موفق باشید
سلام و درود بر شما؛جناب علیزاده لنگرودی





خواهش میکنم ....وظیفه اس
ممنون تون...شما نیز هم؛سلامت بمانید و شاد..؛عزیز شرق گیلانی
سلاام سلام صد تا سلام

خوبین خوشین سلامتین همگی؟
یعنی نمیدونی چقد دلم هوای بارونی شمال خواست .
سلام سلام صد تا سلام ...سلام علیکم خاله جان ریزه عزیزمممم









الحمدالله.جز سرماخوردگی ملالی نیست.شکرخدا .ممنون از احوال پرسی شما
عزیزم...فدای دل مهرورزتون بشم
بنظرم آذرماه یکی از اون فصلهایی هست که؛هوای گیلان عجیج مجیدیه ...جنگل هاش عجیج مجیدیه..
سلام
و بعدش باران خودش را خوب سرما داد و نمی دانی مزب ها چه خبرند.اووووفففف
آخ شمالم آرزوست حیف نیکانم ایضا پدرشون ایضا خودم همیشه مستعدیم اگه تو مشهد یه نمه باد و بارون بیاد ما اینجا تو قم حتما سرما می خوریم
سلام بر شما؛طیبه بانوی عزیز دل




وبعد....
خداوکیلی من از در خونه بیرون نرفتم...خونه آقاجان هم سه تا بخاری گازی روشن بود...من از دادا سرما گرفتم...
مطب قیامتی بود...یعنی تمام صندلی ها و تخت ها سرم...کیپ تا کیپ بیمار بود
از دکتر پرسیدم؛این شلوغی موج کربلایى هست؟از بالای عینکش بامکث نگام کرد(گمونم داشت سوال مو تجزیه تحلیل می کرد)با لبخند و کج وکوله کردن ابروهاو همراه کج کردن گردنش به شونه چپ گفت؛کربلاییِ کربلایى
وبعد توضیح مفصل راجب این ویروس لامذهب
منم مثل شما هستم؛ایمن نیستم که ..هی اومدم وب شما...سرما خوردم
سلام و درود خدمت باران عزیز خسته نباشی؟؟ بهترشدی دوست مهربان؟؟؟؟؟ پستتو الان خوندم بسیار عالی مثل همیشه... راستی سپاس فراوان بابت حضور گرم و پرمهرت... لطف کردی عزیز جااااان.... موفق و شاد باشی


!
سلام به روی ماهتون؛دوست عزیزم


:


الحمدالله.بهترم.فقط سردمه ..یعنی دارم یخ می زنم
ممنون از احوال پرسی شما...عزیز دل
فدای شما..زنده سلامت بمانی و شاد
سلام باران من...
خوبم الان ، منو زود جو میگیره و ول میکنه....
عکسایی که خودت میگیری رو بیشتر بزار
سلام عزیز دلم...فرانک گلم:-*
خداروشکر...الهی شکر که خوبین
مراقب خودت و گل پسرت باش
سلام می گل خاخور جان
خواهر پست قبلیتون نمیشد نظر گذاشت،
یا لااقل من بلد نبودم کجا نظر بگذارم توی پست قبلی ولی عکسی بسیار زیبا بود،
طفل معصوم بچه را کسی نبود بخوابوند خودش ایستاده خوابیده بود
سلام می جان خاخور..می ناز دار مهشیدی



من چک کردم...قسمت نظرها دایره عزیزم...
فداتون بشم...
نامنظمی خواب خیلی بدهههههه