<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

من هنوز هم بدترین آمدم ها را دوست میدارم....

 

  ~~~~

~~~~~ 

 خم زلف تو دام کفر دین است /زکارستان او یک شمه این است/جمالت معجز حسن است لیکن/حدیث غمزه ات سحرمبین است/زچشم شوخ تو جان کی توان برد/که دایم با کمان اندر کمین است/برآن چشم سیه صد آفرین باد/که در عاشق کشی سرآفرین است/عجب علمیست علم هیئت عشق/که چرخ هشمتش هفتم زمین است/تو پنداری که بد گو رفت و رفت و جان برد/حسابش با کرام الکاتبین است....

توضیح نوشت؛ عرض سلام و ادب...خدمت یکایک شما عزیزان..خاموش ها..روشن ها...سایه روشن ها...وآنانی که با ما قهرهستن  ها...وصدالبته باهر دین ومذهبی ...چرا که خدای ما واحد و یکتاست است .وما دوستتان میداریم.

غزل لحاظ شده با معانی خاصش را بسی بسیار دوست میداریم...امید است که شما دوستان عزیز نیز هم خشتان بیاید...و تصویر نخست ....از برای شهریور ماه دوسال پیش است....بر ما ببخشایید دوستان ...

~~~~~~

~~~~~~~

و آن تصویر ؛بوته پامچلِ  وحشی...

 تشکر وسپاس و خیلی ممنون ومچکر ها.....از همه ی دوستان و ارمغان های مجازی (خاموش ها وروشن ها....)..بجهت خوب بودن ها تون..الهی حال و احوال تون خوب و  روبراه باشه...الهی در پناه حق ؛ سلامت و تندرست باشید....الهی هرآنچه خیرومنفعت است...ازآن شما باشد...

....مرسی از دوستی که آیه ای از سوره فرقان که جان کلامش در آیه ....که  همه ی 77آیه مبارک  همین سوره را با توضیح و تفسیرش دوست میدارم....مرسی از دوستی که  از نحوه راه رفتن یک فرد...که می توان فهمید که او انسانی متواضح است یا متکبر....باشد که خداوند یارای مان باشد ..که دوری گزینیم.. از کبر و غرور و بزرگی طلبی دوری گزینیم...مرسی از دوست عزیز باکرامت مان...بینهایت ممنون و سپاسگذارم....

~~~~~

~~~~~

والا تا اونجایی که ما میدونیم...وضیفه هرآدمی ست ..که مفروضات ش را برای ره توشه ی خود....

یعنی من اگه نماز صبح بلند میشم..چرا منت شو سر شما بذارم!؟ ربطی داره خب!؟....قراره منو با چه کسی دفن کنن!؟مگر نه آنکه ؛من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش!؟مگر نه آنکته ؛هرکس آن درود عاقبت کار که کشت ؟مگر نه آنکه ؛سر تسلیم من و وحشت در میکده ها ....مدعی گر نکند فهم سخن....باقی قضایا!؟

هان؟!؟؟

بار الاها...کریما؟؟لطیفا!؟؟به وحی الهی ات ..به قرآن جاری ات.... به تورات موسی ات...به انجیل عیسی ات...مارا آنی به حال خودمان وا مگذار.....

+دور از چشم تاریکی/می آیم نزدیک شما/که دلم آرام بگیرد/خیالم آسود شود/جای بعضی از زخم ها را فراموش کنم....(اگه گذاشتن)

.....

من هنوز هم 

بدترین آدم ها را دوست میدارم.....(سید علی صالحی)

~~~~~

عرضم به حضور مبارک تان که؛؛؛سعی کنیم  اول خصائص نیک آدما رو ببینیم...چرا که ارج نهادن به یک خصلت نیک...تاکید میکنم؛یک خصلت نیک...از دیو ودد دلبر می سازد .همین.

ولی حالا که سر منبر هستیم بکذارید بگویم تان که؛ امل یعنی عمه تپل اونی که بهتون گفته. چرا!؟چون من میگم. البته ما اونی که بهمون گفته رو دوست میداریم..همین طور اونی که بهمون گفته پشت کوهی...وبراشون دعا میکنیم ..که قدری  از آن مخیله ی آکبند مبارکش استفاده بنماید....چرا که ؛بقول دوستی.بحمدالله....اوضاع مون اونقدر ها هم داغون نیست ..که هزینه رستوران وکافی ...نداشته باشیم...پس اگه نمیریم املیم!؟ شما دوست عزیز دلم...اون پرچم یا ابا صالح المهدی ....در گوشه وبلاگ تان نصب نمودی....الهی با تمام حواس پنح گانه ات به ذکر سبحان سبحان سبحان الله مشغول باشی و از غیبت و خود بزرگ بینی ...دور شوی...الهی آن بانوی متدین با اون  ثلوات شمار ه روی سر انگشت اشاره ای ..که  نصب نموده و با شصت مبارکش بر افزایش شمارش دیجیتالی...می افزاید با تمام حواس پنج گانه اش به ذکر مشغول شود و آن دیدگان مبارکش به یک وجب ... ساق برهنه ی پابند بسته خیلی پفیوژه رهگذری  گیر ندهد....آغا آنچنان خانم منقلب شد که قریشی..نه نه..سیاوش خان نه....آنچنان خانم عزیز منقلب و ....شد که ؛ سلیمان نبی  با بلقیس چون نشده بود...منتهی آن خانم از روب غضب و امر به معروف ونهی از مچ بند...(والا خدا به پیامبرش فرموده ؛فذکر انما انت مذکر....پس تذکر ده که تو نها تذکر دهنده ای ..سوره غاشیه)وایشان از شدت شعف  بود...البته به گمانم کمی هم سلیمان نبی شیطون میتون  تشریف داشتن..چرا که وقتی دستور ساختن قصر بلور را صادر نمودن  ...با نقشه ای که.. زیربلور ها آب جاری عبور می نمود....گفتند ؛برید بلقیس پدرسوخته  روبیارید ببینم؛ملکه هم با دیدن چونان منظره ای ..طفلی شگفت زده شد ...فلضا بخیال اینکه خیس میشود..چون نمود...ولاکن سلیمان نبی فرمودن؛ این حیاط قصر است که از بلور صاف ساخته شده است این آب نیست که موجب برهنگی پای تو شود ....

آغا..اصن هرچه میکشیم از اون هد هد دهن لقه ....

بله میگفتیم؛حالا سلیمان نبی با خشم و غضب فرمودن یا نیش خند و...الله اعلم.چون در اسلام راستین.. یک نظر.. موردی ندارد...فلضا بعد ها بفرمودن؛آنچه به مردم داده شده و نشده به ما داده شد...و آنچه به مردم آموخته  شده و نشده...به ما آموخته شد...اما چیزی برتر از خدا ترسی در نهان و آشکار و میانه روی در توانگری و ناداری و حق گویی در حال خشم و خشنودی و دعا و راز داری د  همه حال ..به درگاه خداوند عزوجل نیافتم....یعنی اینقدر ملت رو قضاوت نکنید...یاحدعقل حق روبگید...

ولاکن با دل مهربان تان برای عاقبت بخیری همه  دعا بفرماید.والا ما به دعای شما عزیزان خیلی محتاجیم..سر صبحی تماس گرفتن و مامان مونو اشک آلود نمودن و...اعصاب منم خیلی ناراحته...لطفابرای منم دعاکنید که زودتر برم...لطفا...

ومن الله توفیق.

نظرات 12 + ارسال نظر
مترسنج جمعه 1 دی 1396 ساعت 22:57 http://dar300metri.blogsky.com/

:)))
ای بابا ! حالا چش ما یه خبطی کرد هی میخایم ماس مالی کنیم نمیذارینا:)))
یاد شب قصه هایی می افتم که اقای مجری برا کلاقرمزی و فامیل دور و ... قصه میگفت و اونا هر از گاهی میگفتن: ایییی باااباااا! :)))

آخی.آقای مجری و فامیل دورو....اون پسرعمه زا وگوسفنده
اگه عمری باقی باشه سال دیگه همین حوالی .. پست برای مدتی میشه پست ثابت .

مترسنج جمعه 1 دی 1396 ساعت 22:08 http://dar300metri.blogsky.com/

:)))))
چرا من بادمجون خونده بودم! :))))
شما بزار ب حساب چشم ضعیف و فونت ریز و برگهای شبیه برگ بادمجون:))))
البته اینا چیزی رو عوض نمیکنه. اصل حرف این بود:
فک کنم همه مخاطبا از دیدنش لذت بردن

آقای مترسنج !؟اصن حرفشم نزنید.آخه کجای برگ بادمجون شبیه برگ گل پامچاله!؟اصن مگه گل بادمجون سفید کرمی هست!؟؟
چرا .چرا.من توذهنم گل پامچال وحشی تبدیل به همونی شد که فرمودین ....تمام.
منو مخاطبا در افق محوشدیم.پودر شدیم.نیست شدیم.:))))))

مترسنج جمعه 1 دی 1396 ساعت 21:10 http://dar300metri.blogsky.com/

+ تشکر از شعر و دست خط شما

اوه.خیلی خرچنگ غورباقه ای هست...ممنون از لطف شما

مترسنج جمعه 1 دی 1396 ساعت 21:10 http://dar300metri.blogsky.com/

ممنون بابت عکسا...
این بادمجون وحشی چیه؟ یعنی بار نمیده؟ فک کنم همه مخاطبا از دیدنش لذت بردن

مزاح میکنید!؟؟؟؟
یک دور کامنت تونو بخونین.
جدا شما بچه روستا هستین.آخه بادمجون وحشی داریم!؟
آقای مترسنج!؟

فرانک چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت 14:16 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

سلام چالشو عشقه
خط قشنگتو برم

سلام به روی ماهت
خدا نکنه عزیزم(خرچنگ غورباغه اس که) زنده سلامت بمانی و شاد....

سلام بانو

زیباست

موفق باشید

سلام بر شما جناب علیزاده لنگرودی
خیلی ممنون
سلامت باشید و شاد

مریم سه‌شنبه 21 آذر 1396 ساعت 11:46 http://l-r-y.blogsky.com

چه خوب که بیشتر خوبی های آدما رو میبینی:):)
حضرت سلیمان و غضب یا نیشخند خییلی جالب بود

ممنون از لطف تون:):)
ای کاش نظر تونو می فرمودین (؟؟)
ما وایادی مان گمان می نماییم....ایشان اول نیشخند زدن...کسری ا ز ثانیه غیرتی وغضب آلوده و....باقی ماجرا

سپیده مامان درسا سه‌شنبه 21 آذر 1396 ساعت 08:27

عزیز دلم الهی حال شما هم همیشه خوب باشه و لبت خندون باشه

مرسی...فدای تون بشم مامان سپیده جان

پگاه پرواز دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت 20:42 http://twilight1371.mihanblog.com

سلام باران جان خوبی؟ خسته نباشی ؟ شبتون بخیر؟ پستت و الان خوندم خیلی عالی بود ممنون مثل همیشه عالیییییییهههههه سپاس و درود فراوان به شما دوست عزیزو گرامی شاد باشی

سلام عزیزم
جان تان بی بلا...سلامت باشی عزیزم...
ممنون تون .پگاه پرواز عزیز

Sabi gol دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت 20:37

ما شما رو دوستتون داریم. همینطوری که هستین عزیز دلم.
هر کی دلی رو بشکنه به وقتش جوابشو میگیره.
دست خطتونم بسیار زیباست و شعری که نوشتید هم بسیار عالی

این دسته از ادما به اون دنیاشون فکر نمیکنن ولی به فکر این دنیاشون خیلی هستن همش هم بقیه رو با افکار بدشون اذیت میکنن.

دوستتون دارم باران عزیزم...
این ادما رو جدی نگیرید.

حال مادرتون چطوره؟ همینطور خودتون عزیزدلم؟

:
ممنون از لطف تون.خیلی خیلی ممنون.
هرکی دلی روبشکنه ....(دقیقا)امیدوارم خودم این کارو نکرده باشم...حقیقتش همونی که این کار کرده بود..ومن بخشیده بودمشون...گفتم خدایا هرچی خودت میدونی ..من کینه ای ازکسی ندارم..(الانم نوشتم که از ذهنم خارج بشه)... بعدها اومد گفت؛میدونی باران جان!؟چقدر برام درد کرد اون خانم این حرفو بهم زد!؟سرجنباندم و گفتم؛بله ...
ان شاء الله خدا کمک مون کنه و آنی مارو بحال خودمون وا نگذاره....
+خیلی لطف دارین...شعر با احترام تقدیم شما....:
امان از مسلمون نماهای متظاهر...امان

+فدای مهربونی هاتون...منم دوستتون دارم.ازصمیم قلبم دوستتون دارم...
چشم.نمیگیرم خانم دوست داشتنی.ولی براشون آرزوی بهترین ها رو دارم....

الحمدالله خوبن.مادرم بخاطر خاله جان ناراحت ومن نیز هم....
فدای دل مهرورز تون..ممنون از حضور عزیز تون .... همین طور احوال پرسی و نظرات خوب تون....سلامت بمانید وشاد....همراه عزیزان تون:

طیبه دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت 20:10 http://almasezendegi.mihanblog.com

بیا وبلاگ من
درست درمون تعریف کن ببینم کی چه شکری خورده
اگه خواستی خصوصی بنویس
بی خیال آدم اهایی که خیال می کنند خودشان از همه داناترند
فاصبر علی مایقولون ایه ۱۰ سوره مزمل
خودت هم ناراحت نکن
مواطب دل مامان باش

الان میام .ببخشید ما دیشب درگیر مطب بودیم...
.
+لحن تون مثله مامانم بودا
درست درمون تعریف کن...منتهی ایشون میگن؛مثل آدم حرف بزن ...
آفرین مامان طیبه جان:-*آدمهایی که خیال میکنند خودشان از همه دانا ترن و مبرا تر.همه چی دون ها...همان هایی که عیب خودشونو نمی بینن...
فاصبر علی مایقولون من حدود سیزده سال صبر کردم.سکوت کردم.واز خدا آرامش خواستم.چرا که اگه منم می گفتم شما داری اشتباه میکنی!؟ایشون ال هستن و بل....دیگه هیچ فرقی بین منو ایشون (ایشون یک خانومن) نبود که.میشدم یک سخن چین ...فلضا صبوری کردم ومیکنم...خدارو شکر که خدا رو دارم.خدای نور سماوات
چشم.
ممنون تون

طیبه دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت 20:03 http://almasezendegi.mihanblog.com

اولا پیام من راجع به چادر خصوصی نبود.حرف بدی نزدم.زدم؟؟؟

نخیر.نزدین عزیزم.اصن بلد نیستین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد