---
----
وچه سخت و طولانی گذربر" وادی حیرت"!
مرگی که یک عمرطول کشید!
غربت وطنم بود و آفتاب پدرم،
کویر آتش خیز،مادرم
با سرانگشتان نوازش گر باران اشک روییدم
و با گریه ابرهای اندوه بار،سیراب نوشیدم
ودر خاک پر برکت وحاصل خیز درد،
ریشه بستم
و با رنج پروریدم و درانتظار قد کشیدم،.....
.
.
.
خداوندا...
مرا از کسانی قرار دِه،
که دنیاشان را برای دینشان می فروشتد نه دینشان را برای دنیاشان......!
دکتر علی شریعتی.
خلاصه اینکه؛آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم بال وپر پرواز،.....
تبریک می گم
عکسای قشنگی و جمله های پرمغز
انشاءالله همیشه دلتون شاد باشه و خوش باشید
ممنون،ازلطف ومرحمت شما ،بسیارها ممنون



سلامت بمانید وشاد،آمین
خیلی درد توی این نوشته حس کردم... دردایی که گفتنشون سخته... و زیادن ...
...دردهایی که گفتنش سخته،....




مرا از کسانی قرار دِه،
که دنیاشان را برای دینشان می فروشتد نه دینشان را برای دنیاشان
ان شاءالله، ، الهی آمین...
الان چی به چیه؟؟
نگرفتم
غمگینی؟؟
تنهایی؟؟
افتاده به خاکی؟؟
شفاف سازی بفرمایید جان من
هیچی،

شما رو که میبینم،
مست شیدایم
+جان تان سلامت عزیزم
گفتی پیرهن زرد ...
گفتم ای خدا شانس ما رو ببین ،
نکنه حتی با نگاهم براش اتفاقی افتاده :/
بعد که گفتی سرما خورده و هوا سرده ،
خیالم راحت شد ، خدا رو شکر
فرمودین ،ای خدا



یادم اومد،
(ای خدا چیکارم کنم
آهومو پیدا کنم)برای یسنا بخون شیخ
خاطرتون جمع ،
نگاه شما شورنیست
لذا ،
حتمی ویروس سرماخوردگی مرغی گرفته!
خواهرا؟
یه آب قند برای شیخ ببرین،
گویا فشارشون به مچ پا شون رسیده
خیال تونم راحت،
ازامام جمعه شهر گرفته ،
تااااا الی ماشاءالله ،
همه وهمه حواسشون بهتون هست،
که خیال تون راحت باشه وفقط وفقط شاکرباشین،
خدایا شکرت
سپاسگزارم از اینکه جواب دادی.راستش من هیچ وقت متوجه منظور نمی شدم ا اگر برام توضیح نممی دادی و واقعیت این است که من هیچ وقت کنایه و ایما و اشاره را نمی فهمم.دوست عزیزی داشتم که یه روز گفت:کیهان تو بد جوری ادم را عصبانی می کنی!!
من با تعجب گفتم مگه چه کار کردم من تمام سعی ام را می کنم که چیزی از گل نازکتر نگم که خدای نا کرده از دستم ناراحت نشی.
گفت :تو گاهی خودت را به نفهمی می زنی!
گفتم :مطمین باش من هیچ وقت خودمو به نفهمی نمی زنم .گفت آخه من با گوشه و کنایه بار ها و بار ها چیزی گفتم و با وجود اینکه آن کنایه را هر کسی متوجه می شه تو خودتو به نفهمی زدی.
گفتم آخه عزیز من چرا با کنایه بگی خوب مستقیم بگو باور کن من متوجه کنایه نمی شم آخه تقصیر من چیه که زبان پارسی آنقدر وسعت دارد که من همه آن را یاد نگرفتم؟
اما بنظرم هیچ وقت قانع نشد ...... و این سویه تفاهم همیشه بود تا اینکه یه روز بی خبر رفت و من هیچ وقت نفهمیدم چرا؟و هنوز هم این علامت سوال بزرگ روح و جسمم را آزار می ده.هر کجا هست خدا نگهدارش.
و اما سیگار سومر چونکه سیگار بد طعم و بی کیفیتی بود آن فامیل شما متاسفانه نمی دانم چرا شما را به سیگار سومر تشبیه کرده است.
البته من از سال حدود 65 به ایران آمدم و تا پایان جنگ بودم داستانهاش را در همین وبلاگ نوشتم.در آن سالها سیگار وینستون در ایران کم یاب و گرانقیمت بود.
واقعا چرا؟چرا رفت؟چرا بیخبر؟؟؟

ممنون بابت توضیحات جامع مو مفید تان،امیر کیهان برار عزیز
مرگی که یک عمر طول کشید...
چقدر زیبا
زیبا و هزین....



آن شبنم افتاده به خاکم که ندارم بال و پر پرواز ..
چرا ؟؟؟ جمله اینقدر سنگین بود لذا باید فقط سکوت کرد +_+
بله همین طور است که می فرمایید ،
جناب شیخ
فلضا سالهاست سکوت وبغض عادت مان شده. • - •