چُرت خمار ظهر،عطر عجیب خواب،
گِل نَمور حاشیه،قطره ،حوصله ،شیرآب،
چه شمارش صبوری!
بو بوی خوش پیراهن پدر
چند ابر پراکنده بالای کوه
پَرپَر پشه ای بال ابروی پیر
عطر خیس حصیر،بادبزن ،بوریا...
بو بوی خوش پیراهن پدر
و کودکی غمگین که قرن ها بعد
بی دیده...،دریا را گریسته است
قرن ها بعد که هنوز هیچ آسمانی حتی
کبوتر و باران را نمی شناخت
دردت به جانم...پدر!
من دورم از پدر
دورم کرده اند از آن همه قشنگ سخت،
عطر عجیب خواب،
گِل نمور حاشیه ،قطره،حوصله ،شیرآب،
چه شمارش بی پایانی!
باز هم تابستان است،
این ساعت روز ،
حالا پدر خواب است
-خواب مى بیند
خواب عطر خیس حصیر،بادبزن ،بوریا....
# سید علی صالحی.
دقیقا
منم موافقم
ممنون تون
دلیل که زیاد داره ، مثلا : بیکاری جوونا ک باعث بی اعصابی اونا میشه و تحمل شنیدن حرف بزرگترها رو ندارن ، ی دلیل دیگه مثلا شریک زندگیِ چه زن چه مرد ، بیشتر زن ، زنها آدمارو کاری میکنن که تو روی بزرگاشون وایسن ، ی دلیل هم تغییر دنیاست دنیای اونا با دنیای بچه هاشون متفاوته و باعث میشه حرف همدیگه رو متوجه نشن و...
بیکاری جونا درست. و تحمل شنیدن حرف هم ؛صبوری میطلبه و خداوند صابرین رو دوست داره.
)




دلیل دوم تون؛
چه مرد چه زن،بجای گپ گفت ، مزخرفات قبل ازدواج؛ اگه چهار کلام حرف درست و قانونی محکم بزنن ،کارشون به اینجا ها نمی کشه.شُل میگیرن و ؛بلانصبت طرف هم یابو سواری میکنه،...زن- زنها:وطیفه ی مردِ که درانتخابش دقت کنه.زنی رو انتخاب کنه که باهاش کاری کنه ،روز به روز باعث بالندگی مرد بشه،وبلعکس.
شریک زندگی قراره کامل کننده باشه؛نه اینکه کاری کنه زوال عقلی پدیدار بشه و (به قول بنی من دیگه خنده ام گرفت سجاد
آقای سجاد پسر؟خیلی مرسی بابت کامنتت
چه عنوان قشنگی!
ترکیب کُردی و گیلکی.
تو بوش؟چه بکه م؟له ده سی ئی ئازیزه نازارِ واژه ها؟
بمبوره؛زور زور سپاس له توجه و دقت و حضور عزیز و شریف تان
.........................................................


.................
با احترام فراوان





خدا یه سفر مرامی به روسیه نصیب همگان کند
گاهاً دیدیم این خارجی ها اینقدر خودشون و شهرشون قشنگه ،
که لامصب ها انگار فتوشاپشون کردن
برای اجابت دعای شیخ بنی؛




اجماعا نفس عمیق؛
آره والا،انگار فتو شاپ هستن و با پیرینت تکثیر شدن
حیف که قدرشو نمیدونیم ما بعضیا از جوونا
قدر جفتشونو نمیدونیم
به نطرتون ؟چرا؟بعضیا اینجورا؟چه باید کرد؟کجای کار؟میلنگه،...
آقای سجاد پسر؟
من ، دورم از آن قشنگ سخت...





خب ، الان که به خاطر درس و دانشگاه از خونه دورم ، قدر بابا مامانم رو میدونم...
امیدوارم همیشه تندرست باشن ، شما هم همینطور
قطعا بابا مامان عزیز و محترم تون؛از داشتن فرزند صالح و عزیزی چون شماى دکتر میم عزیز ؛
























خداوند رو حمدوسپاس و شکرگزارند
آرزومندِ سلامتی و توام عمر باعزت شما و
والدین بزرگوارتان هستم...::نت
ممنون از دعایی که در حق ما کردین،...
حالا اشکاتونو پاک کنیدو سرتونو بالا بگیرید و نفس عمیق
شما پسرخوبی هستین و الهی شکر که؛قدر والدین تونو میدونید
الهی شکر
دلم برای بابام تنگ شد
سلام بر بانو باران خوبی عزیز جان؟؟
عزیز دلم





باهاشون تماس بگیرید؛دل تون وا میشه
سلام
سلام به روی ماهتون؛سین بانوی معطر احوالم
جان تان سلامت بلامیسر
الحمدالله.شکرخدا؛ ازخوبی شما خوبم.
ممنون ازحضور شما و احوال پرسی تون؛فدات شم.
تا برم لباس پدرمو یه بوی کنم
نوش جون شامه ی مبارک تون
زنده سلامت باشند و باشید؛آمین
خیلی قشنگ بود... نتونستم بی کامنت از این نوشته بگذرم❤❤❤❤
عزیز دل و جانم؛ ممنون از لطف تون،
مرسی از حضور تون؛
دلمم براتون تنگ شده بود؛صبیره ى گل من❤❤❤❤❤❤❤❤
چه قشنگه این عکس، و چه شعری براش انتخاب کرده این.
عکس رو خیلی دوست دارم؛پیرهن های پدرجان بینهایت خوش عطربو هستن...




استاد صالحی ؛همیشه حرف دل رو میزنن،...
وممنون،مرسی،مچکر؛از حضور عزیز و گرامی شما