سنام بدون شهر تو لوشتا لخبند کال ز گهواله تا دم در دور بابا بزرد زمت تش
بالون من همه عبول مولولای وبلادم دسمه دیده بدم بهت ندی ندفتی دیل میتنی دلم شونصد تیلومتل پیاده لوی میتنه از جون لاغل ملندنی دل من چی میتای دیل نتن لذا دلم چاخ بسه لو سل ما نمی بالی عصبانی میسم دفته باسم اینا
سلام عجیجِ دلم قربونِ گب زدنت اینا
جانُ دلِ بالون دعوا می تونی منو چشم،دیگه تلکال نمیشه حالا بیا بوس وبغل آشتی کن اینا دختر که اخم نمی کنه، البته، میگن خنده ام نباید بکنه حالا اخماتو واکن،بیاروی پاهام بشین ،کوچولوی من
چقدر با انرژی مثبت هستش
+

پیرمردی دیدم تشنه لب
که پس از خوردن یک جام شراب به خدا گفت سپاس
آری احساس من این بود خدا آنجا بود
من خدا را دیدم
من شنیدم که خدا گفت بنوش
گوارای وجود
بادیدن این تصویر من یاد آهنگ کودکی همای مستان افتادم
مرسی بانو!!
بسیار بسیار عالی و بجا بود



درودها و
بیکران سپاس ها؛آقای یوسف عزیزو گرامی
اون پست رو که گفته این ندیده ام.
مرسی،خیلی مرسی اینا









دوستتون دارم
حس خیلی خوبی داره این تصویر..؛ من رو یاد پدربزرگم انداخت.
خیلی زیباست.
من اینجا راجب سهیلا نوشته بودم،نمی دونم شما؟خاطر تون هست یانه؟ایشان بسیارها شبیه پدر مرحومِ سهیلا هستن.صداش میکردیم "عَبدُل دایی"؛روحش شاد ..،خیلی مهربون بودن؛خیلى...



خدا رحمت کنه ؛پدربزرگ شمارو،..وهمین طور زن عمو شهربانو ...
شیمی جان ساق و شیمی دیل خوش
سنام
بدون شهر
تو لوشتا
لخبند
کال ز گهواله تا دم در دور
بابا بزرد زمت تش
بالون من همه عبول مولولای وبلادم دسمه
دیده بدم بهت ندی ندفتی
دیل میتنی دلم شونصد تیلومتل پیاده لوی میتنه
از جون لاغل ملندنی دل من چی میتای
دیل نتن لذا دلم چاخ بسه
لو سل ما نمی بالی عصبانی میسم دفته باسم اینا
سلام عجیجِ دلم













قربونِ گب زدنت اینا
جانُ دلِ بالون
دعوا می تونی منو
چشم،دیگه تلکال نمیشه
حالا بیا بوس وبغل آشتی کن اینا
دختر که اخم نمی کنه،
البته،
میگن خنده ام نباید بکنه
حالا اخماتو واکن،بیاروی پاهام بشین ،کوچولوی من
چقدر من عاشق این پیرمرد های شیرینم ...
خدا حفظ شان کند و حفظ تان کند
و درود بی کران به شما
درود و سپاس بیکران؛آقای علی



خیلی خوش آمدید
درود و سپاس؛بهامین بانوى عزیز دل