:چه عجیب بود!اگه قلب کف دست بود،نه؟
-مال تو هست دیگه!آز؟تو آرزو مارزو داری؟
:زیاد!
-گنده ترینش؟
:هوم!...اینکه قبل اونایی که دوستشون دارم بمیرم!
-چرا؟
:آخه طاقت شو ندارم!
¿
¿
¿
دستکش هامو دستم کردم .
اَبراسکاجِ مرطوب و
چندقطره مایع ظرف شویی .
گاهی ؛قبل شستشوىظرف ظروف، حُباب بازی حال میده:منتهی این دفعه صدای میلاد باعث شد،زوم کنم روی حباب ها و گوش بگیرم به دیالوگ؛
که گفت؛آز؟تو چون رفیقی بزن قدش!
صدای آز واسم آشنامینمایه؟؟چشامومیبندم و دیالوگِ بین میلادو
آز رو گوش می گیرم!تصویر پست میاد توذهنم.
:چه عجیب بود!اگه قلب کف دست بود،نه؟
وبعد؛ چهره ی آز و سریالی که توش بازی کرده بود؛...ولی اسمش خاطرم نیست؟¿؟
"چه عجیب بود!اگه قلب کف دست بود،نه؟"
چهره می چرخونم سمت تی وی و...باقی دیالوگ!....
#:دادا جان؟این چه فیلمیه؟
-فیلم نیست،سریالِ ،اسمشم "ممنوعه"اس.نیکی جونم بازی میکنه:)
:عِه؟اینجوریه؟:))
-بزارم ازاول ببینیم؟:)
:آره :)