سلام "چشم براه "، با هر گویشی که باشه چشم انتظاری میاره و سخته هردو لهجه گیلکی و کردی زیباست تصویر زیبای مادری چشم انتظار هم به زیبایی نوشته ات افزوده شاد زی
سلام بر شما ؛خیلی خوش امدید بله،..چوم براهی خیلی سخته،خیلی،... حقیقتش تصویر این مادرمنو یادِ نامادری آقاجان می اندازه،که همراه پسرش تهران ساکن بود،ایام عید میآمدو نشاءشالی و دروی شالیزار که تمام میشد،چشم براه بود که پسرش بیایدو.... اون موقع ها من شش هفت ساله بودم،کنارش مینشستم و به زمزمه های نازایش گوش میسپردم؛اخیر توی خواب وبیداری و،..رفتم به همون سالهاو به طور باورنکردنی زمزمه اش را شنیدم... حالا درپست بعدتر راجب ایشان مینویسم،... روحش شاد روح همه ی درگذشتگان شادو قرین رحمت الهی
شش مرتبه،پیکوفایل تصویرِ دلخواه خودشو آپلود کرد.یعنی من انتخاب فایل کردم،تصویر یک چیز دیگه شد سه ازتصویرها رو گذاشتم،..فیلترینگ نترسه بیم، اون سه تصویرُ هم میذاشتم دروغ نگفتم و نمیگم و نخواهم گفت.
درود بر فرهیخته خاخور دعا می کنم زودتر خوب بشی و دیگر اینکه در لری بختیاری لغتی هست برای چشم براه بود مندیر=چشم براه عزیزی بودم اخیرن داره فراموش می شه و به جای آن دارند" چو ووه ری|"بکار می برند. حالت بهتره آبجی؟نگران نباشم؟
درود بر شما عزیز برارم ممنون از لطفت تون؛مرسی بلامیسر
مندیر
غرب گیلان،از واژه ی "فاندیر"استفاده میکنن.یعنی نگاه کن. فاندرسته=نگاه کرد مره فاندیر=منو ببین تره فاندیرم=ببینمت
چو ووه ری ؛دوسش دارم
اندکی بهترم،ولی خوب نیستم.معلوم نیس؟این دیگه چه سرمایی هست؟خوردم خود خانم دکترم متعجب شد نه بلامیسر،نگران نباشید،داروهامو دارم سروقت میخورم.به امید خدا خوب میشم،نشدمم باکی نیست.خواست خودشِ.یه حرف قشنگی بهم زده بودین راجب جوان مرگی،بارها و بارها توذهنم مرورش کردم و نفس عمیق کشیدم وشاکرشدم و لبخندم گرفت:) شمام یه نفس عمیق بکشید لطفا؛و بعدواسه آمرزشم دعا کنید.یادتونم باشه!!برار همیشه و هنوز خاخوری مره فاندیر؟ بیدِئی؟=دیدی؟ نگران نوابُستن،خئوبم بلامیسر
تو کردی هم میشه: چو و ری تم یعنی چشم به راهتم. مادران سرزمین من همیشه چشم به راه و سختی کشیده بودن. از زمان انقلاب گرفته تا دفاع مقدس و الان با این اوضاع اقتصادی...
چقدر خوش لحن خیلی مرسی آقای مهرداد عزیز درست می فرمایید.این همه مدت از دفاع مقدس گذشته مادرا منتظرجگرگوشه هاشون هستن با این اوضاع بل بشو اقتصادی و بی قانونی؛خدا خودش به همه ماها رحم کنه،...
معنی چوم = چوم . (اِ) وسیله ایست از چوب و همانند نیمکتی است و در زیر دو غلطک دارد و بر هر غلطک جای به جای دندانه های چوبی نصب شده است و به گاو و یا اسب کشیده می شود! درسته؟؟؟
در گیلان؛ چوم=چشم. چومان=چشم ها. چومان=روستایی ست ازتوابع بخش نشمیر شهرستان بانه.استان کردستان ایران.
خانم دکتر چومان هردی شاعر کُرد عراقی هستند.
چوم ب راه در گویش گیلکی؛انتطار.چشم انتطا. چوم ب راهی=چشم انتطاری.
ممنون از پژوهشی که کردین اقای مهدی
+اسم از اسب و گاو اومد؛حتما به چشم های اسب ؟و گاو؟دقت کردین؟که چشماشون درشت و مژه هاشون بلند و تاب دار؟ آقایان خانواده بخوان بچه های خودشونو و فامیل و بستگان شونو؛ اذیت توام قربون صدقه برن میگن؛ تی گاو چومان قُربان،تی اسب میجیک قُربان. میجیک =مژه ،مژگان. البته ؛ کسری از ثانیه حرف شونو پس میگیرن و میگن؛ نازدارِ چومانِ؛ بلامیسر.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ممنون از اطلاعاتتون ...
جالب بود
خواهش میکنم...




ممنون از حضور شما
آی مادر، فدای تو.
مادر همیشه منتظرم ، .....
خدانکنه،برای مادرزنده سلامت بمانی و شاد
همین طور موفق و موید ب...مه تی قوربان،مه گول وچه
درسینه
هیچ نیست
بجز آرزوی تو ...
درود و سپاس

درود عالی بود
سپاس ازحضورت گلم
درود و سپاس
ممنون و مچکر ؛از حضور شما عزیز دلم
سلام
"چشم براه "، با هر گویشی که باشه چشم انتظاری میاره و سخته
هردو لهجه گیلکی و کردی زیباست
تصویر زیبای مادری چشم انتظار هم به زیبایی نوشته ات افزوده
شاد زی
سلام بر شما ؛خیلی خوش امدید


بله،..چوم براهی خیلی سخته،خیلی،...
حقیقتش تصویر این مادرمنو یادِ نامادری آقاجان می اندازه،که همراه پسرش تهران ساکن بود،ایام عید میآمدو نشاءشالی و دروی شالیزار که تمام میشد،چشم براه بود که پسرش بیایدو....
اون موقع ها من شش هفت ساله بودم،کنارش مینشستم و به زمزمه های نازایش گوش میسپردم؛اخیر توی خواب وبیداری و،..رفتم به همون سالهاو به طور باورنکردنی زمزمه اش را شنیدم...
حالا درپست بعدتر راجب ایشان مینویسم،...
روحش شاد
روح همه ی درگذشتگان شادو قرین رحمت الهی
چه بگودی تی جوون جون همرا خاخور
اشاره به ... جهنم است بی تو زندگی...
یک لحظه یاد کتاب چرند و پرند دهخدا افتادم وقتی اون آپ رو دیدم
تا تُنِستیم سرما بوخوردم





سه ازتصویرها رو گذاشتم،..فیلترینگ نترسه بیم، اون سه تصویرُ هم میذاشتم 
خیلی ممنون از شیمی احوال پرسی
غیش باردم وقتی بوخوندم. "چه بگودی ...".،دوگتور گوت کی خنده ویروسآن زودتر بدرآ کونه ،تی دس درد نُکُنه خاخورزا تره قُربان
شش مرتبه،پیکوفایل تصویرِ دلخواه خودشو آپلود کرد.یعنی من انتخاب فایل کردم،تصویر یک چیز دیگه شد
دروغ نگفتم و نمیگم و نخواهم گفت.
هییییی روزگار بی تربیت!
سمت بی گمان تجایه؟!
تو خیابون فترشو نمیتردم؟!
سنام بالون
سنام عجیج دلم


نازنین وجدان م
دلم براتون تنگ شده بود
هی هی روزگار بی شبور!
بله،همون طرفا باید باشه:
درود بر فرهیخته خاخور
دعا می کنم زودتر خوب بشی
و دیگر اینکه
در لری بختیاری لغتی هست برای چشم براه بود
مندیر=چشم براه عزیزی بودم
اخیرن داره فراموش می شه و به جای آن دارند" چو ووه ری|"بکار می برند.
حالت بهتره آبجی؟نگران نباشم؟
درود بر شما عزیز برارم




خود خانم دکترم متعجب شد













ممنون از لطفت تون؛مرسی بلامیسر
مندیر
غرب گیلان،از واژه ی "فاندیر"استفاده میکنن.یعنی نگاه کن.
فاندرسته=نگاه کرد
مره فاندیر=منو ببین
تره فاندیرم=ببینمت
چو ووه ری ؛دوسش دارم
اندکی بهترم،ولی خوب نیستم.معلوم نیس؟این دیگه چه سرمایی هست؟خوردم
نه بلامیسر،نگران نباشید،داروهامو دارم سروقت میخورم.به امید خدا خوب میشم،نشدمم باکی نیست.خواست خودشِ.یه حرف قشنگی بهم زده بودین راجب جوان مرگی،بارها و بارها توذهنم مرورش کردم و نفس عمیق کشیدم وشاکرشدم و لبخندم گرفت:) شمام یه نفس عمیق بکشید لطفا؛و بعدواسه آمرزشم دعا کنید.یادتونم باشه!!برار همیشه و هنوز خاخوری
مره فاندیر؟
بیدِئی؟=دیدی؟
نگران نوابُستن،خئوبم بلامیسر
آخه مریض اینقده فکش کارمیکنه؟خوبم ،نگران نباشید لطفا
گمونم دوباره تبم برگشت کرده
عزیز دلی بلامیسر
هر پنجره آغوش تشنه ای ست ،

به ستاره ای که از سمت بی گمان طلوع می کند ؛
نمیدونم این شعر بود ، جمله بود ،
هرچیه فقط میدونم خیلی مزخرف بود
ولی خب تصویر عالی ،
واقعا نگاه نگران مادر حس میشه ،
آشوب و چشم انتظاری حس میشه
سپاس بیکران ؛از نظر و توجه شما

تو کردی هم میشه: چو و ری تم یعنی چشم به راهتم.
مادران سرزمین من همیشه چشم به راه و سختی کشیده بودن.
از زمان انقلاب گرفته تا دفاع مقدس و الان با این اوضاع اقتصادی...
چقدر خوش لحن





خیلی مرسی آقای مهرداد عزیز
درست می فرمایید.این همه مدت از دفاع مقدس گذشته مادرا منتظرجگرگوشه هاشون هستن
با این اوضاع بل بشو اقتصادی و بی قانونی؛خدا خودش به همه ماها رحم کنه،...
معنی چوم = چوم . (اِ) وسیله ایست از چوب و همانند نیمکتی است و در زیر دو غلطک دارد و بر هر غلطک جای به جای دندانه های چوبی نصب شده است و به گاو و یا اسب کشیده می شود!
درسته؟؟؟
در گیلان؛





چوم=چشم.
چومان=چشم ها.
چومان=روستایی ست ازتوابع بخش نشمیر شهرستان بانه.استان کردستان ایران.
خانم دکتر چومان هردی
شاعر کُرد عراقی هستند.
چوم ب راه در گویش گیلکی؛انتطار.چشم انتطا.
چوم ب راهی=چشم انتطاری.
ممنون از پژوهشی که کردین اقای مهدی
+اسم از اسب و گاو اومد؛حتما به چشم های اسب ؟و گاو؟دقت کردین؟که چشماشون درشت و مژه هاشون بلند و تاب دار؟
آقایان خانواده بخوان بچه های خودشونو و فامیل و بستگان شونو؛ اذیت توام قربون صدقه برن میگن؛
تی گاو چومان قُربان،تی اسب میجیک قُربان.
میجیک =مژه ،مژگان.
البته ؛ کسری از ثانیه حرف شونو پس میگیرن و میگن؛
نازدارِ چومانِ؛ بلامیسر.