تصاویر زیبایی بود. باشد که همیشه باشد این طراوت و تازگی. آسمان آبی رو همیشه دوست داشتم. مخصوصا آسمون آبی پشت قله کوه های برفی.یه حس پرواز و بی وزنی به آدم میده.
درود و سپاس الهی آمین.... گاهی وقتا هواآفتابی و آسمون آبیِ بینهایتِ؛چه خونه ی آقا جان باشیم،چه خونه ی خاله جان بزرگ، قله دُرفک برفی هویدا ست و همین حسی که توصیف کردین رو تجربه می کنیم... آسمون آبی ای که شب قبلش تا سپیده دم بارش داشته و صبح صادقش آبیِ و دشت وصحرا طربناکِ رو که دیگه<-
سلام و درود حضرت باران ببخشید که این چند روز نبودم...رفتن به خونه و اسباب کشی خوابگاه و...اجازه نمیداد زیاد بیام وبلاگ بازم مثل همیشه عکسای قشنگ و فوق العاده ، و البته دهلوی عزیز برام دعا کنین ، اخر هفته امتحان رادیولوژی دارم!
سلام و عرض ارادت آقای دکتر میمِ عزیزو گرامی الهی شکر که سلامت هستین .الهی شکر ممنون که با همه ی مشغله ها... ازخودتون برامون خبرآوردین چشم.براتون آیة الکرسی و قرآن خواهم خواند به اذن الله سلامت و موفق و موید باشید دکتر میم جان
حالمان خوش نیست خواهر... خوش نیست.... اوقاتمان تلخ است!از این روز گار تلخ تر از زهر.... از هر طرف که کشته شود به سود دشمن است. ایران و ایرانی سالهاست که مورد بی مهری بیگانگان است!اما از بیگانه گله ای نیست. .......................... چی بگم!جبه را نشانم بده تا پوتینهایم را بپوشم و تفنگم را بر دارم.... حالم خوش نیست...همین را می تونم بگم
میخوام سر به تنِ منِ خواهر نباشه .که راه جبه به عزیزهرعزیزی ؛که عزیزهرعزیزی ،عزیزمنِ خواهر هست ...نشان بدم. بله.میخوام سر به تنم نباشه....منم همین رو می تونم بگم .خیلی هم قاطعانه گفتم و میگم.
دلمان گرفته خاخور عزا داریم ما نه عزای مردن عزیزان ..که همیشه عزیزان می میرند! عزای مردن به دست هموطن.به دست کسانی که از گوشت و خون ما هستند. این نوع مردن بد مردنی ست.به دست خودی کشته شدن!!؟ آری عزاداریم ما....
خاخور تی بیگیته دیل ره بمیره امیرِ عزیز؟ امیرِ بی گزند عزیز؟ امیر کیهانِ امیرحسین خانِ عزیز؟ عزیز دل و جان خاخور؟ کجایِ کار ما اشتباه بود؟که از ازل تا به ابد عزا داریم؟ ما از نتاجِ هابیل و قابیل هستیم. ... بله؛ما از ازل عزاداریم... عزای مردن عزیزی به دست عزیزی که از یک گوشت و خون ... بله،این نوع مردن بد مردنی ست...به دست خودی کشته شدن.. آری ما عزاداریم،... واین نوع مردن بدمردنی ست و همان طوری که پشیمانی قابیل هم هیچ سودی نداشت ،هابیل رو زنده نکرد؛گوش مالی اینان نیزهم... آن کودک چهار ساله رو به آغوش والدینش بر نمی گردونه وآن مادری که زیک میزد ،تا ابد آن نه ماه و نه روز و نه ساعتى که ؛عزیزشرا پنهان در وجود داشت فراموش نخواهد کرد...که با هرچرخشش چه قندها که دردلش آب...وآن مادران چشم انتظار نیز هم
ولعنت به جنگ و کشتار...لعنت ! ما خسته ایم ،،....خسته شدیم... کجای کارما اشتباه بود؟ که سی و اندی از جنگ میگذره..هنوزمادران منتظر جگرگوشه هاشونن؟ امیر ؟ و امیرها ؟چه گناهی داشتن؟ و دارن؟که بهترین روزای عمرشونو توی خاک وخون گذروندن؟،...که پس لرزه های آن روزها و جراحت ها هنوز که هنوز بر لب جامِ.... چرا ما ؟عزادارِ ۳۶۵ روز سال هستیم؟چرا ما دایم الهراس هستیم؟چرا هرروز تن همه ی ما از هول و هراس میلرزه...
امیرورید پاک؟ چه حکمتیست دراین مردن و کشته شدن؟... امیر؟و نخ به نخ دهن همه ما دودِ و غمت غلیظ ترین کام است بلامیسر
سنام خشنگم امروز هوا خیلی خوفه ولی من یه سرمایی خوردم دور از جون نمدونی که کلی قرص از تو کشو گیر آوردم نوش جان کردم بارون خشنگم میم چی شده؟ گم شده؟ تا حالا پیش اومده بود تشیف فرما نشه انقد؟
سنام عزیز دلم بله بله،امروز هوا خیلی خوبِ البته سر ظهر چندتا رعدِ هولناکی زد و یه نم بارون لذیذِ توام خنکایی پدیدار شد... الان هوا آفتابیِ و آسمون آبی.....
عزیزم ایشلا زودی خوب شین خشنگم
میگن یه ویروس جدید اومده،خدا ختم بخیرکنه من دیگه جون سرماو آنتی بیوتیک رو ندالم
شمام سرخود قرص نخورین لطفا
نمی دونم والا؟منم ازایشان بیخبر بله،اگه آرشیو شو نگاه کنید یه مدت سایه شون سنگین شده بود و در حد ستاره سهیل شده بودن، که بعد تشریف اوردن و .... ایشلا که سلامت و مشغول گذراندن درس ومشق، اصن شما وقتی میگین میم،من یادِ نزار و به قول شما معشوقه ی دماقوش میافتم
آی خاله وجدان طلا
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
تصاویر زیبایی بود.
باشد که همیشه باشد این طراوت و تازگی.
آسمان آبی رو همیشه دوست داشتم.
مخصوصا آسمون آبی پشت قله کوه های برفی.یه حس پرواز و بی وزنی به آدم میده.
درود و سپاس



<-



الهی آمین....
گاهی وقتا هواآفتابی و آسمون آبیِ بینهایتِ؛چه خونه ی آقا جان باشیم،چه خونه ی خاله جان بزرگ، قله دُرفک برفی هویدا ست و
همین حسی که توصیف کردین رو تجربه می کنیم...
آسمون آبی ای که شب قبلش تا سپیده دم بارش داشته و صبح صادقش آبیِ و دشت وصحرا طربناکِ رو که دیگه
ممنون از حضورتون آقای مهرداد برار
سلام و درود حضرت باران

ببخشید که این چند روز نبودم...رفتن به خونه و اسباب کشی خوابگاه و...اجازه نمیداد زیاد بیام وبلاگ
بازم مثل همیشه عکسای قشنگ و فوق العاده ، و البته دهلوی عزیز
برام دعا کنین ، اخر هفته امتحان رادیولوژی دارم!
سلام و عرض ارادت آقای دکتر میمِ عزیزو گرامی









الهی شکر که سلامت هستین .الهی شکر
ممنون که با همه ی مشغله ها... ازخودتون برامون خبرآوردین
چشم.براتون آیة الکرسی و قرآن خواهم خواند
به اذن الله سلامت و موفق و موید باشید دکتر میم جان
+راستی ؟دوتا از هم ولایتی هامون رادیولوژی خوندن.
از تصاویر بسیار دلنواز وزیبا لذت بردم
عاشق طبیعت شمالم وبس
عزیز همیشه و هنوزی؛رویا بانو جان


مرسی ؛خیلى ممنون از نظرلطف تون
سلام
پیرو کامنت کیهان
از جریانات اخیر در اهواز من نیز متاسفم
سلام بر شما عزیز دل
حالمان خوش نیست خواهر...
خوش نیست....
اوقاتمان تلخ است!از این روز گار تلخ تر از زهر....
از هر طرف که کشته شود به سود دشمن است.
ایران و ایرانی سالهاست که مورد بی مهری بیگانگان است!اما از بیگانه گله ای نیست.
..........................
چی بگم!جبه را نشانم بده تا پوتینهایم را بپوشم و تفنگم را بر دارم....
حالم خوش نیست...همین را می تونم بگم
میخوام سر به تنِ منِ خواهر نباشه .که راه جبه به عزیزهرعزیزی ؛که عزیزهرعزیزی ،عزیزمنِ خواهر هست ...نشان بدم.
بله.میخوام سر به تنم نباشه....منم همین رو می تونم بگم .خیلی هم قاطعانه گفتم و میگم.
دلمان گرفته خاخور
عزا داریم ما
نه عزای مردن عزیزان ..که همیشه عزیزان می میرند!
عزای مردن به دست هموطن.به دست کسانی که از گوشت و خون ما هستند.
این نوع مردن بد مردنی ست.به دست خودی کشته شدن!!؟
آری عزاداریم ما....
خاخور تی بیگیته دیل ره بمیره

وآن مادری که زیک میزد ،تا ابد آن نه ماه و نه روز و نه ساعتى که ؛عزیزشرا پنهان در وجود داشت فراموش نخواهد کرد...که با هرچرخشش چه قندها که دردلش آب...وآن مادران چشم انتظار نیز هم

امیرِ عزیز؟
امیرِ بی گزند عزیز؟
امیر کیهانِ امیرحسین خانِ عزیز؟
عزیز دل و جان خاخور؟
کجایِ کار ما اشتباه بود؟که از ازل تا به ابد عزا داریم؟
ما از نتاجِ هابیل و قابیل هستیم. ...
بله؛ما از ازل عزاداریم...
عزای مردن عزیزی به دست عزیزی که از یک گوشت و خون ...
بله،این نوع مردن بد مردنی ست...به دست خودی کشته شدن..
آری ما عزاداریم،...
واین نوع مردن بدمردنی ست و
همان طوری که پشیمانی قابیل هم هیچ سودی نداشت ،هابیل رو زنده نکرد؛گوش مالی اینان نیزهم... آن کودک چهار ساله رو به آغوش والدینش بر نمی گردونه
ولعنت به جنگ و کشتار...لعنت !
ما خسته ایم ،،....خسته شدیم...
کجای کارما اشتباه بود؟ که سی و اندی از جنگ میگذره..هنوزمادران منتظر جگرگوشه هاشونن؟
امیر ؟ و امیرها ؟چه گناهی داشتن؟ و دارن؟که بهترین روزای عمرشونو توی خاک وخون گذروندن؟،...که پس لرزه های آن روزها و جراحت ها هنوز که هنوز بر لب جامِ....
چرا ما ؟عزادارِ ۳۶۵ روز سال هستیم؟چرا ما دایم الهراس هستیم؟چرا هرروز تن همه ی ما از هول و هراس میلرزه...
امیرورید پاک؟ چه حکمتیست دراین مردن و کشته شدن؟...
امیر؟و نخ به نخ دهن همه ما دودِ و
غمت غلیظ ترین کام است بلامیسر
دوس دارم اگه الان سرش گرم یه دماغوعه



دماغو خانوم شخله پخلش کنه
فرزند بیلیخت الفبا روزه ی سکوت گرفته واسه ما
بارون خشنگ نالاحت نباس
میم!
میم!!با توام
قابل نداست میم
وااای من غش آوردم وجدان جون:):):):):):):):):):):):):)



آقای دکتر میم خیلی ببخشید واقعا
سنام خشنگم
امروز هوا خیلی خوفه
ولی من یه سرمایی خوردم دور از جون
نمدونی که
کلی قرص از تو کشو گیر آوردم
نوش جان کردم
بارون خشنگم میم چی شده؟ گم شده؟
تا حالا پیش اومده بود تشیف فرما نشه انقد؟
سنام عزیز دلم

















بله بله،امروز هوا خیلی خوبِ
البته سر ظهر چندتا رعدِ هولناکی زد و
یه نم بارون لذیذِ توام خنکایی پدیدار شد...
الان هوا آفتابیِ و
آسمون آبی.....
عزیزم
ایشلا زودی خوب شین خشنگم
میگن یه ویروس جدید اومده،خدا ختم بخیرکنه
من دیگه جون سرماو آنتی بیوتیک رو ندالم
شمام سرخود قرص نخورین لطفا
نمی دونم والا؟منم ازایشان بیخبر
بله،اگه آرشیو شو نگاه کنید یه مدت سایه شون سنگین شده بود و در حد ستاره سهیل شده بودن،
که بعد تشریف اوردن و ....
ایشلا که سلامت و مشغول گذراندن درس ومشق،
اصن شما وقتی میگین میم،من یادِ نزار و به قول شما معشوقه ی دماقوش میافتم
آی خاله وجدان طلا