علی_؛
تو دانشکده یه بار پرسیدی فلانى چه تیپیه،یادت هست؟
مرتضی_؛
گفتی بلند پروازِ.
علی_؛
خوب؟کَر بودی؟
مرتضی_؛
ورداشته فُرم فرستاده به دانشگاهِ تورنتو،اون اُلاغام قبولش کردن!
پذیرشش و برده سفارت داره ویزا می گیره!
علی_؛
(باخنده)...شاگرد خر خون خودته دیگه...
مرتضی_؛
نخند علی...
#دیالوگ_کنعان_ محصول 1386_نویسندگان؛اصغر فرهادی_مانی حقیقی.
پ.ن؛این فیلم یه دیالوگ دیگه داره،که من خیلی دوسش دارم و
قبلا پست گذاشتم.
(_قرار ما این بود؟تو قول دادی.
*قرار چیه؟وضع عوض شده.
_قرار اون چیزیه که اگه وضع عوض شد؛پاش وایسی!)
دیگه اینکه؛
وقتی گفت؛نخند علی. داره از دستم میره.منم خنده ام گرفت/:
بله،قرار اون چیزیه که ....؛همین.