ماجان؟ آخییییییییی چند وقته نگفته بودم ماجان!چرا نگفتم؟!!ندانم!دلم برای این نوع نامیدن تنگ شده بود. اما بنظرم ماجان زیبا ترین و خوش آهنگ ترین اسمیه که بشود کسی را با آن نامید! نظر شما چیه ماجان
جانِ مان جان!
ممنون از همه لطف هاو محبت بیکران و جاری شماالهی شکر برای وجود عزیز امیرکیهان برارم.خدایا مرسی که امیرکیهان رو آفریدی بله،باشما موافقم.اسموخوش آهنگیه و دل آدم،مثال شب پرستاره یِ مهتابی میشه
دیشب خواب دیدم،دارین اینجا زمین شالیزار می خرین.اونم بغل دست زمین سوسن جون خیر باشه ان شاءاله...
سلام آبجی حالتون چطوه؟خوب هستید؟خاخور زاکان همه خوبند.بقیه اهل منزل را هم سلام برسانید. دلمان برایتان و یک گپ و گفتگوی حسابی تنگ شده. خواستی بخندی هم بخند خوشحال خواهم شده از خنده هات. و دیگر اینکه:باشی تا همیشه شاد و مسرور و خندان در کنار عزیزان عزیز ترین ات.آمین هیچ استیکری هم نمی زارم دیگه!!!
سلام برار جان الحمدالله همه خوبیم شکر خدا.سلامت باشید برار جان.شیمی بزرگواری رسانم دل ب دل راه داره امیر کیهان برارم.ومن هم همین طور. خیلی مرسی از لطف برادرانه شما ممنون که هستی بلامیسر،باشی تا همیشه...
اون وقت چرا کامنت دونی پست بالا را بستی؟شاید من دلم خواست دوباره برای این پست کامنت بنویسم! خوب دلم می خواد بنویسم دیگه گفته بودم؟ این نوع وارش یا شبنم را من در گردنه حیران دیدم
صبح که بلند شدم،یهو یاد اون پست افتادم.یه چند ساعت گذاشتم که بمونه.ممنون که لطف کردین وهمین جا نوشتین نخیر نفرموده بودین.ولی یادمه از یکی پرسیده بودین، یادتان هست؟ازت پرسیده بودن وارش چیه؟ وبعد یادمه یک روزی برایم از وارش نوشتین. این نوع وارش،که توام مه هست،به وقت و زمانش خیلی دلچسبِ.خصوصا همین حوالی های فصل از سال.میدونید؟وقتی وارش بگیره میشه ماهی سفید توی سپید رود گرفت
بسم السلام خیلی خیلی حس خوبی میده این عکس و این فضا. امیدوارم همه سلامت و شاد باشند. اللهم عجل لولیک الفرج.
سلام علیکم خیلی خوش آمدین و صفا آوردین. ممنون از لطف تون.وخوشحالم که برای شما هم همین حسِ خوب رو داشته...الهی شکر ان شاءالله...همه در سایه سار حق سلامت و شاد باشند. الهم عجل لولیک الفرج
پاسخی که به کامنت اقا رضا دادید محکوم و قابل قبول بود در واقع خودش می تونست ی پست باشه
من نمیدونم چرا نمیتونم تصورذکنم که به همچین ارامشی برسم و قبل از این ارامش به این سن و سال به هر حال ممنون بابت این تصاویر به نظر من این عکسها همینطور که خودتون عنوان کردید نشون دهنده اصل زندگی ما ایرانی هست من واقعا اینطور فضایی رو دوست دارم و جز علایق من هست
خیلی ممنون از لطف تون آقا مسعودِ عزیز
"من نمیدونم چرا نمیتونم تصور کنم به همچین آرامشی برسم و قبل ازاین آرامش به این سن سال"<--این پاراگراف تون جالی فکر داره و سوال؟چراچنین تصوری از خودتون دارین؟ آیا آرامش رسیدنیِ؟(فرمودین،برسم) یا ساختنی؟ وقتی اینطور فضایی رو دوست دارین و جز علایق تون هست! پس می تونین واسه خودتون آرامش بسازین...وبه این سن و سال برسین و زندگانی رو زندگی کنید..
منم این طور فضارو خیلی دوست دارم.وچون روستازاده و کشاورز زاده هستم،از اجی و آقاجان وخاله جان و دایی جان،مهارت زندگی در روستا رو یاد گرفتم.وهمین طور قناعت رو.البته واسه یادگیری همچین مهارت هایی هیچ وقت دیر نیست.مثلا خودِ پدرجانم،توی ۴۵ سالگی(پدرم توی شهربزرگ شدن ودرس خوندن.) کشت و زرع و باغ و ماکیان داری رو شروع کردن ،والان خیلی واردن البته ناگفته نماند که، معلم سخت گیری مثال مامانم داشتن.والبته که یکی یک دونه پدر، که توی ۱۲سالگی یه خونه روستایی اداره می کردم، بهشون تقلب رسوندم و یه سری از خراب کاری های پدر جان رو لاپوشونی آی دوتایی ریز ریز می خندیدم. مثلا بوته فلفل رو بجای علف هرز کندن مثلا سیر رو برعکس کاشتن مثلا بوته بادمجونارو لگدمال کردن،یعنی فکر کرده بودن علفِ. مثلا بوته خربزه رو از ریشه درآوردن اوه اوه.مامان داره میاد .ما بریم علفای هرز رو ببریم گاو همسایه بخوره،تا مامان مون ندیده
واینکه؛ جسارت منو ببخشید. لطفا بعضی از تصوراتتون رو نثبت به آقای حقدادی تغییر بدین.باهاش مهربون ترباشین.بیشتر درکش کنید،و دوستش داشته باشین.من مطمئنم خواسته قلبی عاطفه بانو هم همینِ .
این شمالی ها باید اصولاً وضعشون خوب باشه! (چون شمالند دیگه) پس اصولاً خونه هاشون حتما شیک تر و جدیدتر از این تصویرهایی هست که شما پست میکنید به نظرم شما هنوزم میخواهید شمال اونجوری رو به ما القاء کنید (حاج رضا به چالش میکشد)
این تصویر ،متعلق به روستایی دراستان مازندران هست فارغ از کی چی عوض کرده؟که منم باقرض قوله ،..همون کارو بکنم.ایشان ورای نور....دارن رفت روب میکنن و زندگانی رو زندگی
بله،من هنوم که هنوزِ ،میخوام که روستاها رو همونجوری که موزه میراث روستایی به تصویر کشیده،ببینم.سازه ها کاه گِلی باشن،عطربوی سبوس برنج وساقه های برنج...داشته باشن.ماکیان توی حیاط ول باشن،گاوا مشغول چرا و باغ پراز سبزی جات ارگانیک ،... موسیقی روستا،آواز خروس باشه و "کت کتاسِ مرغ.گوره گاو باشه و زوزه گرگ! غارقار کلاغ و کشکرت...وشب هایی که کور قوقو=جغد دلش تنگ بود و.... روستا نیازی به تقویم نداره حاجی! مثلا ،پامچالها و بنفشه ها نوید عید و نوروزن.... پرستو ها بهاران ... گل انار نوید وجین شالی گل شاقوزنوید خوشه دار شدن برنجزار... غوره پزان هم دروی برنجزار...
آخ...افسوس و هزاران افسوس...حاج رضا خان
خونه های شیک ،سازه های ناهنجاری هستن حاجی.سازه های قدیم طبق شرایط اقلیمی ساخته شده بودن.مثلا زمستون ها با یه چراغ خوراک پزی،منزل گرم می شدو تابستان هم نیازی به پنکه نداشت.
الان با این سبک از سازه ها،...آدم توی ولایت خودش گم میشه.../:
چه حس و حال عالیی اییی بانووو❤❤❤❤❤ خیلی دوستتووووون دارممممم عزیزین❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام یادم رفت بازز ... بس که دوس دارم نوشته ها و خودتون رو
سلام به روی بهتراز ماهتون تی جانِ قُربان عزیزِ جان و دلی بلامیسر فدای اون مهرو محبتت،صبیربانوی محجوبم❤❤❤❤❤❤ منم خیلییییییییی دوووووووووستتون دااااارم؛خیلی بیشتر از خیلی...❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
آره والا،حس حالشون عالی❤❤❤
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام مامان باران مهربان
احوال خواهر گلم؟
دلم براتون خیلی تنگ شده بود اومدم حالتون را بپرسم.
سلام به روی بهتراز ماهتون







الحمدالله خوبم.ممنون از احوالپرسی تون
فدای دلِ مهرورز و باصفای شما بشم من
خیلییییی لطف کردین و
بسی مشعوف شدیم بانوجان
ارادتمند مادر باران
خیلی مخلصیم
سلام مجدد خدمت حضرت باران

چه تغییری کردم باران جان!!؟؟
علیکم سلام آقای دکتر میم

خیلیییی تغییر کردین دکتر جان


شیمی جان سلامت دکترمیم جان
ماجان؟
آخییییییییی چند وقته نگفته بودم ماجان!چرا نگفتم؟!!ندانم!دلم برای این نوع نامیدن تنگ شده بود.
اما بنظرم ماجان زیبا ترین و خوش آهنگ ترین اسمیه که بشود کسی را با آن نامید!
نظر شما چیه ماجان
جانِ مان جان!



الهی شکر برای وجود عزیز امیرکیهان برارم.خدایا مرسی که امیرکیهان رو آفریدی







ممنون از همه لطف هاو محبت بیکران و جاری شما
بله،باشما موافقم.اسموخوش آهنگیه و
دل آدم،مثال شب پرستاره یِ مهتابی میشه
دیشب خواب دیدم،دارین اینجا زمین شالیزار می خرین.اونم بغل دست زمین سوسن جون
خیر باشه ان شاءاله...
سلام آبجی
حالتون چطوه؟خوب هستید؟خاخور زاکان همه خوبند.بقیه اهل منزل را هم سلام برسانید.
دلمان برایتان و یک گپ و گفتگوی حسابی تنگ شده.
خواستی بخندی هم بخند خوشحال خواهم شده از خنده هات.
و دیگر اینکه:باشی تا همیشه شاد و مسرور و خندان در کنار عزیزان عزیز ترین ات.آمین
هیچ استیکری هم نمی زارم دیگه!!!
سلام برار جان






الحمدالله همه خوبیم شکر خدا.سلامت باشید برار جان.شیمی بزرگواری رسانم
دل ب دل راه داره امیر کیهان برارم.ومن هم همین طور.
خیلی مرسی از لطف برادرانه شما
ممنون که هستی بلامیسر،باشی تا همیشه...
بهشت بر اینها واجبه
اون وقت چرا کامنت دونی پست بالا را بستی؟شاید من دلم خواست دوباره برای این پست کامنت بنویسم!
خوب دلم می خواد بنویسم دیگه
گفته بودم؟ این نوع وارش یا شبنم را من در گردنه حیران دیدم
صبح که بلند شدم،یهو یاد اون پست افتادم.یه چند ساعت گذاشتم که بمونه.ممنون که لطف کردین وهمین جا نوشتین


نخیر نفرموده بودین.ولی یادمه از یکی پرسیده بودین،
یادتان هست؟ازت پرسیده بودن وارش چیه؟
وبعد یادمه یک روزی برایم از وارش نوشتین.
این نوع وارش،که توام مه هست،به وقت و زمانش خیلی دلچسبِ.خصوصا همین حوالی های فصل از سال.میدونید؟وقتی وارش بگیره میشه ماهی سفید توی سپید رود گرفت
صبح آبجی عزیزمان سر شار از نور و شور و سرور باشه.آمین

با بهترین آرزو ها برای شما و عزیزان عزیز ات
سلام و عرض اردت
صبح شما بخیر وخوشی
ممنون از همه مهرو لطف و صفای جاری شما؛امیرکیهان برارم
بسم السلام
خیلی خیلی حس خوبی میده این عکس و این فضا.
امیدوارم همه سلامت و شاد باشند.
اللهم عجل لولیک الفرج.
سلام علیکم


الهی شکر



خیلی خوش آمدین و
صفا آوردین.
ممنون از لطف تون.وخوشحالم که برای شما هم همین حسِ خوب رو داشته...
ان شاءالله...همه در سایه سار حق سلامت و شاد باشند.
الهم عجل لولیک الفرج
تمام عکس های بااین سرفصل عنوان
حس ارامش داره واسه من
الهی شکر.الهی که همه ایام تون درآرامش و سکون باشه و

از لحظه لحظه های زندگانی تون لذت ببرین ...
سلام آبجی


وظیفه خودم می دونم که هر روز سلام و احوال پرسی کنم
شادی هایتان همیشگی و روز گار به کامتان شیرین .آمین
سلام برار جان








شما خیلی لطف دارن و
من مخلص مرام معرفت تونم
سلام
احوال خوب و قت شما بخیر باشه و
همه ایام به کام تان خوش...
ممنون از احوالپرسی تون.خوبم شکر خدا
پاسخی که به کامنت اقا رضا دادید محکوم و قابل قبول بود در واقع خودش می تونست ی پست باشه
من نمیدونم چرا نمیتونم تصورذکنم که به همچین ارامشی برسم و قبل از این ارامش به این سن و سال
به هر حال ممنون بابت این تصاویر به نظر من این عکسها همینطور که خودتون عنوان کردید نشون دهنده اصل زندگی ما ایرانی هست
من واقعا اینطور فضایی رو دوست دارم و جز علایق من هست
خیلی ممنون از لطف تون آقا مسعودِ عزیز


والبته که یکی یک دونه پدر، که توی ۱۲سالگی یه خونه روستایی اداره می کردم، بهشون تقلب رسوندم و










"من نمیدونم چرا نمیتونم تصور کنم به همچین آرامشی برسم و
قبل ازاین آرامش به این سن سال"<--این پاراگراف تون جالی فکر داره و
سوال؟چراچنین تصوری از خودتون دارین؟
آیا آرامش رسیدنیِ؟(فرمودین،برسم)
یا ساختنی؟
وقتی اینطور فضایی رو دوست دارین و جز علایق تون هست!
پس می تونین واسه خودتون آرامش بسازین...وبه این سن و سال برسین و زندگانی رو زندگی کنید..
منم این طور فضارو خیلی دوست دارم.وچون روستازاده و
کشاورز زاده هستم،از اجی و آقاجان وخاله جان و دایی جان،مهارت زندگی در روستا رو یاد گرفتم.وهمین طور قناعت رو.البته واسه یادگیری همچین مهارت هایی هیچ وقت دیر نیست.مثلا خودِ پدرجانم،توی ۴۵ سالگی(پدرم توی شهربزرگ شدن ودرس خوندن.) کشت و زرع و
باغ و ماکیان داری رو شروع کردن ،والان خیلی واردن
البته ناگفته نماند که، معلم سخت گیری مثال مامانم داشتن.
یه سری از خراب کاری های پدر جان رو لاپوشونی
آی دوتایی ریز ریز می خندیدم.
مثلا بوته فلفل رو بجای علف هرز کندن
مثلا سیر رو برعکس کاشتن
مثلا بوته بادمجونارو لگدمال کردن،یعنی فکر کرده بودن علفِ.
مثلا بوته خربزه رو از ریشه درآوردن
اوه اوه.مامان داره میاد .ما بریم علفای هرز رو ببریم گاو همسایه بخوره،تا مامان مون ندیده
واینکه؛
جسارت منو ببخشید.
لطفا بعضی از تصوراتتون رو نثبت به آقای حقدادی تغییر بدین.باهاش مهربون ترباشین.بیشتر درکش کنید،و دوستش داشته باشین.من مطمئنم خواسته قلبی عاطفه بانو هم همینِ .
این شمالی ها باید اصولاً وضعشون خوب باشه! (چون شمالند دیگه)
پس اصولاً خونه هاشون حتما شیک تر و جدیدتر از این تصویرهایی هست که شما پست میکنید
به نظرم شما هنوزم میخواهید شمال اونجوری رو به ما القاء کنید
(حاج رضا به چالش میکشد)
این تصویر ،متعلق به روستایی دراستان مازندران هست

فارغ از کی چی عوض کرده؟که منم باقرض قوله ،..همون کارو بکنم.ایشان ورای نور....دارن رفت روب میکنن و
زندگانی رو زندگی
بله،من هنوم که هنوزِ ،میخوام که روستاها رو همونجوری که موزه میراث روستایی به تصویر کشیده،ببینم.سازه ها کاه گِلی باشن،عطربوی سبوس برنج وساقه های برنج...داشته باشن.ماکیان توی حیاط ول باشن،گاوا مشغول چرا و
باغ پراز سبزی جات ارگانیک ،...
موسیقی روستا،آواز خروس باشه و "کت کتاسِ مرغ.گوره گاو باشه و
زوزه گرگ! غارقار کلاغ و
کشکرت...وشب هایی که کور قوقو=جغد دلش تنگ بود و....
روستا نیازی به تقویم نداره حاجی!
مثلا ،پامچالها و بنفشه ها نوید عید و نوروزن....
پرستو ها بهاران ...
گل انار نوید وجین شالی
گل شاقوزنوید خوشه دار شدن برنجزار...
غوره پزان هم دروی برنجزار...
آخ...افسوس و
هزاران افسوس...حاج رضا خان
خونه های شیک ،سازه های ناهنجاری هستن حاجی.سازه های قدیم طبق شرایط اقلیمی ساخته شده بودن.مثلا زمستون ها با یه چراغ خوراک پزی،منزل گرم می شدو
تابستان هم نیازی به پنکه نداشت.
الان با این سبک از سازه ها،...آدم توی ولایت خودش گم میشه.../:
خونه تکونی مبارک باشه.
رنگ آبی سوسنی گل های پست قبلی بی نظیرن.
زور سپاس کاکو


اون گلهای آبی سوسنی ، بنفشه های وحشیِ دهات مونه.باهاش دم نوش درست می کنیم.خیلی معطر احوالند...
فره سپاس
چه حس و حال عالیی اییی بانووو❤❤❤❤❤




خیلی دوستتووووون دارممممم عزیزین❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام
یادم رفت بازز ... بس که دوس دارم نوشته ها و خودتون رو
سلام به روی بهتراز ماهتون تی جانِ قُربان



❤❤❤
عزیزِ جان و دلی بلامیسر
فدای اون مهرو محبتت،صبیربانوی محجوبم❤❤❤❤❤❤
منم خیلییییییییی دوووووووووستتون دااااارم؛خیلی بیشتر از خیلی...❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
آره والا،حس حالشون عالی