<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

ازمیان هاتویی های اویتامن...

 

باهم بیتی از فردوسی  علیه رحمه می خونیم؛


" فروزنده چون مشتری بر 

سپهر

همه جای شادی و

آرام و

مهر..."<---باتشکر از کاکتوس جان،که باعث یادآوری این بیت شدن. 

البته یاد آور بیتی دگری هم شدن.که مناسب اینجا نبود ،واقعا*_•


****

****

انصافا گلهای شبدر هیچ کم از هیچ گلی ندارن.

اینجا ایستادن و

نشستن و

خیره به آسمان شدن و

دوست دارم.

زمانی اینجا،کلی درخت داشت.کلی گنجشک داشت‌.چندین و

چندتا شانه بسر داشت.مامولک داشت.پروانه داشت.ملخ و

عنکبوت و

آب دزدک داشت.ازاون مورچه قرمزهای بزرگ داشت.انارهای سرخ و

گردوهای سفید مغزو

نارون رنگ رنگ داشت...

بگذریم....

غروب ها که هوا خنک ترِ،عطربوی شبدرها بلند میشه و

انگاری ،یه نصف قاشق چای خوری `گریپ میکسچر` به نوزاد خوراندی و

آروم و

بی صدا؛بخواب رفته!

البته ما بهش می گیم،گیری میچر!که واسه دلدرد و

شکم پیچ نوزادا کاربرد داره.

که عموما نوزادا وقتی ناصحیح تغضیه میشن‌دلدرد می گیرن.یعنی همراه شیر،هوا می بلعن و

دلدرد می گیرن.یه قاشق چای خوری ،این دلدرد و

ملقا میکنه .

داشتم عرض می کردم.

بوی برنجزارو

شبدرها با هم ادقام شدن و

پخش هواست....

گفتم ؛تو هوای مرطوب دم غروبی ،آدم پشتی شو ورداره بیاد همین جا بگیره بخوابه.آخه اینجا ، نه تنها اون پرنده ها..،بلکم هیچ کسی پر نمی زنه .همه اش زمین های خودیِ .ساکنین اون خونه ام،طیرانن.باشنم  به این ور مرتبط نمی شن.

بعد یادم اومد ،درسته پرنده و

آدمی رد نمیشه.فقط حواست به اون قو باغهه باشه‌.که مث یه تیکه یخ از رو پات  رد شدو

جیغ زدی و

سگ مش رمضون لاب =پارس کرد.

آخ!

"سگ پاسبان است زندگی

پارس می کند

بی انکه تو را بشناسد!"

خونه ی مش رمضون روبروی اون خونه اس.خدا رحمت کنه،خانومش رو،دختر عموی مادربزرگ بود.بادمجون ترشیِ شکم پُر درست می کرد ،شاهکار.با نعنای و

کوت کوتی و

سیرو 

فلفل سبزو

نمک؛شکم بادمجونِ نیمه تفت خورده رو

 پُرمیکردو

می چید تو شیشه و؛سرکه میریخت و

درش و 

کیپ میکرد.

ماه که تو آسمونه،بینی آدمُ کیپ میکنه.مث وقتایی که کولرگازی روشنه و

ماجان پتومسافرتی لازم میشه!

که مثِ اسکیموها خودش و

بپیچه و

به هوای معتدل اسفندماه فکر کنه و

جوی هزار زمزمه و

بنفشه های میهن سیار...

****

*****

****

پ،ن:

میگن جیک جیک مستونت بود،

فکر زمستونت:بله که هستیم.آلوچه ها رو رب آلوچه اش کردیم .که زمستون پشت پنجره ب ایستیم و

ببار ای برف و

بخونیم و

رب آلوچه مزه مزه کنیم*_*