<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

وباد حواسش هست؛که نسیمی شود....

 

 

 

 

از این منظومه روزی خواهم رفت 

میهمان خسته ی راه شیری خواهم شد

.

.

.

#بیژن نجدی


.

.

.

*_مامان اینا رفتن طالقان و

برگشتن.الحمدالله،خیلی بهشون خوش گذشت.


مام رفتیم سرزمین پدری و

کلی خوش گذراندیم.آسمان آبی آرام روشن بود.

پیچ وتاب شالیزارهای سرسبز؛ درباد.

عطر ساقه های برنج و

بوی علف جویده؛ ز دهان گاوُ،

چرخ زدن وصدای پرستوها و

گنجشک ها و

مرغ ماهی خوارها...توآسمون و....

البته گنجشک ها،شیطنت  میکردن و

آلوچه های پخته رو نوک می  زدن.بوی آلوچه ی پخته پخش هوا بود...خلاصه یه وضعی*_*


*_با آرزوی خوشی های بسیار...؛برای همه عزیزان❤.منجمله آن دو نوگلای شگفته❤ .مامان اینا عقدکنون هم رفتن و

 خیلی هم بهشون خوش گذشت....

الهی شکر.

مام دیروز رفتیم سرزمین پدری و

هوا آفتابی و

آسمان آبی آرام ....

جای شما سبز.عطربوی ،شالیزارای های پا به ماه  و

 شیره ی های برنج...آدمُ  لولی و

مست میکرد...

یه سر به درخت های  سیب و

هلوو

آلوعو

گلابیو 

انجیرو

لیمو زدیم و

رفتم بالای تَلار=بالکن .

به قول اجی،بعد دس نماز گیری و...

یِ دستمو زیر سرم گذاشتم و

یه دست رو پیشونیم.خیره به آبی آرام روشن ....

باد عطرو بویِ برنجزارو می ریخت تو دماغمون و

انگار دکتر بیهوشی گفت:لطفا دو تانفس عمیق بکشین و

تا ده بشمورین...یک به دو نرسیده،

پلک هام سنگ شدن و

تمام.(به قول خان دایی ،دوساعت تخت گاز" واخباشوم=ژرف خوابیدم:))


پ،ن؛

تصویر اول و

سوم؛گلِ هویجِ.می بینید؟هویج به اون نارنجی ؟گلای سفید و

 ریزه ریز داره:)

_آخ آخ

تصویر دوم؛

حیف که چمدون قدیمی ها و

صندوق چوبی ها و

کمد قدیمی ها و

دولاب ها،از خونه ها برچیده شدن:/


_تصویر لیوان سرامیکی:بجهت مراقبت از زانو هاو

بالاپایین نرفتن از پله ها؛یه ماگ پُر آب،بجهت وضو سازیِ.که قبل وضو،یه چشمی ،کلی شالیزارو، از میون دسه ماگِ دید زدیم*_*

خب..بله.وبعد مامان پرسیدو....گفتیم چه میکنیم.وبعد  شنفتیم که، مامان رو کردن به باباگیان و

 گفتن،اینو باید دیوونه خونه بستری کرد:))


*عنوان از ،مه آ محقق.