<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

عنوان ندارد!

  وقتی دست آقاجان بند بود؛نانا واسش لقمه می گرفت....

همین طوربرای ،خان دایی و 

دایی جان و...

درغیاب نانا،خاله جان بود و

درغیاب خاله جان اجی و

درغیاب همه ؛ماجان.

 

 

دیروز( یعنی جمعه)دست مردشریف(داداشم)بندو

چای و باقلوا به اش خوراندم.خاله کوچیکه خندید،گفت؛یادته؟بابات دستت رو گاز گرفته بود؟کج و

لوچ گفتم،آره .خاله قشنگ تر خندید.

باباجی  مربای به دوست داره،منم همین طور.به ام گفت،یکی تو، یکی من.گفتم باشه.گفت،چشم ها تون ببند.اینجوری خوشمزه تر میشه.اصلنم به مامان نمی گیم و

یه انگشت خودت و

یه انگشت من و؛گفتم گاز نگیریا.گفت باشه و

چه کنیم؟مام به خودش رفتیم و

عوض گله نداره و...ازاینجور صوبتا.

بگذریم...

اصولن درحین کارو

آشپزی و

مطالعه و....تناول خشک بار ،(مثلا؛آلو،آلبالو،عناب،برگه زردالو،کشمش و....)به قول دادا طیف=کیف داره.

دلتون نخواد،دفعه پیش،از آستانه یه مشت آلبالو خریدم،خیلی خوشمزه بود،انگار وقت خشک کردنش،به اش قدری نمک زدن و

مزه دار خشکش کردن...

چی می گفتم؟

آهان.جمعه مردشریف پرسید.چی شده؟گفتم،یه چند روزیِ  نفسم تنگِ و

چشم هام می سوزه،سردرد و

حالت...

گفت؛امان از هوای آلوده ،عناب بخور.خنده ام گرفت.بامزه خندید.


*خدا رحمت کنه اموات شما رو،نانا ،نامادریِ بهتراز مادرِ آقاجان بود.