سلام گیله بانو من تک تک پستاتون رو لایک کردم... ببخشید یه مدت نبودم و شاید بازم کم سر بزنم چون درگیر آزمون های ارشد هستم. مَثَل ما نشه ، مَثَل همون کسی که از دل برود هرآنکه از دیده برفت... ضمنا" بابت وبلاگ ابرهای ارغوانی بلاگفایی باید بگم اون وبلاگ هم لینک کردم و پاسخ پیامتون رو در همون وبلاگ گذاشتم ، وبلاگ بلاگفایی تونم بسیار عالی و با کیفیت هست در نهایت زمستانی بسیار زیبا و شاد رو در کنار خانواده محترم برای شما آرزو دارم ، کرسی دلتون گرم و لیوان چای خودتون رو در پشت پنجره بخار گرفته منزل در حین تماشای شاخه های خشکیده درختان پوشیده از برف سپید در آرامش بنوشید...خاخورَ قوربان...
سلام بر شما گیله مرد عزیزو بزرگوار خیلی لطف بوکودی برارجان،ممنون از حضورت بلامیسر....
أحرفان چیه برا...هرگز اجور مثلان نوازن و بینیش تی درس مشق سرو بسلامتی و لطف خودا و دعاهای همه ما آزمون بگذرانی....جان قربان
خیلی مرسی از حضور و پیغام و لینک و....شیمی دس درد نوکنه
سپاس بسیار بابت آرزوهای خوب و صمیمی تان....من هم برای شما و خانواده محترم تان سلامتی و خوشی های بسیار آرزومندم....برار فدا
استاد با این سوال شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند:آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟ شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد" استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟" شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا" استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست , خدا نیز شیطان است!" شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست. شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟" استاد پاسخ داد: "البته" شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟" استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ " شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند. مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟" استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد" شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد." در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا، شیطان وجود دارد؟" زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست." و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.
بی ربط نوشت و در جواب گیله مرد
لصلا زمستان نه مظلومه نه شرم و حیا داره نه خوبه
بچه دارهاش میدونن چی میگم
عزیزدلم
راستش زمستون قم و
مشهد رو چشیدیم.وحشت ناک بود.پام یخ بست و
انگشتش چاک خورد وکلی ازش خون رفت،بس که بی حس شده بود،متوجه نشده بودم
زمستان اینجا خیلی عزیزِ،خیلی .مثل حریر سفیدو
لطیفگیله مرد درست میگه و
گیلانی ها میدونن چی گفته
دلم براتون تنگ شده بود،ممنون از حضور تون عزیز دلم
چه لباس زیبا و چشمنوازی هست.
خیلی زیباست.
مرسی کاکو گیان
لباس های ولایت شما قشنگ تر و
زیباترِ
دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یکبار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان
در فصل خودش ، شهر خودش ، بود غریبه
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان …
درود !
بسیار ممنون از حضور عزیزو
سبز شما
سلام گیله بانو
من تک تک پستاتون رو لایک کردم...
ببخشید یه مدت نبودم و شاید بازم کم سر بزنم چون درگیر آزمون های ارشد هستم.
مَثَل ما نشه ، مَثَل همون کسی که از دل برود هرآنکه از دیده برفت...
ضمنا" بابت وبلاگ ابرهای ارغوانی بلاگفایی باید بگم اون وبلاگ هم لینک کردم و پاسخ پیامتون رو در همون وبلاگ گذاشتم ، وبلاگ بلاگفایی تونم بسیار عالی و با کیفیت هست
در نهایت زمستانی بسیار زیبا و شاد رو در کنار خانواده محترم برای شما آرزو دارم ، کرسی دلتون گرم و لیوان چای خودتون رو در پشت پنجره بخار گرفته منزل در حین تماشای شاخه های خشکیده درختان پوشیده از برف سپید در آرامش بنوشید...خاخورَ قوربان...
سلام بر شما گیله مرد عزیزو
بزرگوار
خیلی لطف بوکودی برارجان،ممنون از حضورت بلامیسر....
أحرفان چیه برا...هرگز اجور مثلان نوازن و
بینیش تی درس مشق سرو
بسلامتی و لطف خودا و
دعاهای همه ما آزمون بگذرانی....جان قربان
خیلی مرسی از حضور و
پیغام و
لینک و....شیمی دس درد نوکنه
سپاس بسیار بابت آرزوهای خوب و
صمیمی تان....من هم برای شما و
خانواده محترم تان سلامتی و
خوشی های بسیار آرزومندم....برار فدا
سلام
چه عکس زیبایی
سلام عزیز دلم
مرسی بانو جان
خیلی ممنون از حضور عزیزتون
زیبااااا
مچکرم
درود عالی نگری عزیزم
سپاااااس ازحضور سبزت
شادباشی وخوب
سلامت باشی دنیا بانو جان
سپاس از دعوت تون، عزیز دلم
ای جان تی قربان
مرسی برای تابلوزیبا خاخور همیشگی ام
تی فدا
مرسی از حضورعزیزتون،عزیز برارِ همیشگی ام
به هر جا نگریم.. فرهنگ پارس میدرخشد . . .
انتخابی عالی و زیبا مهربان
سلامت باشید،
خیلی ممنون از حضور عزیزو
سبزتون،عزیزِ گرامی
استاد با این سوال شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند:آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست , خدا نیز شیطان است!"
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته"
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا، شیطان وجود دارد؟"
زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."
و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.
نام مرد جوان البرت انیشتن
https://as3.cdn.asset.aparat.com/aparat-video/f759c72d2f70833162e0f86a490aa155552583__33071.mp4
بسیار ممنون و
سپاسگزارم،آران عزیز
عالی!
جشنواره پوشاک(سوئد) اقوامِ.
مرسی،
خیلی ممنون از حضور عزیز تون؛بلامیسر