حرف سیاسی بزنم !!!!؟ نزنم !!!!؟ ولش کن بذار با یه بیت شعر سر و ته ما جرا رو هم بیارم... وقتی گرسنگی با تکه نانی فرو نشیند !! چرا این آدمی در غم نشیند !!؟؟
- خداوندا دست هیچکس را از رزق حلالت کوتاه نکن (آمین )
چنگیزخان پس از فجایعی در نیشابور به همدان غزیمت کرد . از همه دانینان پرسید : من خودم آمده ام یا از جانب خدا آمده ام ؟ چوپانی دلیر از میان همه دان پاسخ داد : تو نه خود آمده ای نه از طرف خدا بلکه این اعمال ماست که تورا به اینجا کشیده است .وقتی عده ای نادان ارزش دانشمندان و اندیشمندان خود را زیر پا گذاشتند و احترامی برای بزرگان و هم کیشان خود قائل نشدند => در نتیجه تیمورخان ، چنگیزخان و گدا خان ...زر زر خان ،، ور ور خان ،، کرِ کر خان برهمگان مسلط خواهد شد.
خیلی ممنون از لطف تون؛بانو جان راستش اول هفته ای ،پای درد دل چند اولیا نشستم.غم شان همین نان گلو گیر بودو. . . امید که غم نان نباشد و خوشی و سلامتی باشد برای همه. . .
حرف سیاسی بزنم !!!!؟
نزنم !!!!؟ 

ولش کن بذار با یه بیت شعر سر و ته ما جرا رو هم بیارم...
وقتی گرسنگی با تکه نانی فرو نشیند !!
چرا این آدمی در غم نشیند !!؟؟
- خداوندا دست هیچکس را از رزق حلالت کوتاه نکن (آمین )
ممنون بابت شعرو


بقیه جاهان
امو طاقت تی دوری نداریم،برا


دعایی قشنگی کی بوکودی. . .
آمین،الهی آمین....
فقط خؤنه میان اوجور گب بزن
بانو جانم سالم باشین انشاالله
فدای مهرو معرفتت بلامیسر



شکر خدا همگی خوبیم عزیزم.
صبیره جونم
چنگیزخان پس از فجایعی در نیشابور به همدان غزیمت کرد . از همه دانینان پرسید : من خودم آمده ام یا از جانب خدا آمده ام ؟ چوپانی دلیر از میان همه دان پاسخ داد : تو نه خود آمده ای نه از طرف خدا بلکه این اعمال ماست که تورا به اینجا کشیده است .وقتی عده ای نادان ارزش دانشمندان و اندیشمندان خود را زیر پا گذاشتند و احترامی برای بزرگان و هم کیشان خود قائل نشدند => در نتیجه تیمورخان ، چنگیزخان و گدا خان ...زر زر خان ،، ور ور خان ،، کرِ کر خان برهمگان مسلط خواهد شد.
حکایتِ خان وُ خان باجی
خیلی ممنون از حضور تون

روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم؟
ماندهام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا؟
یا چه بودهست مراد وی از این ساختنم؟
خرّم آن روز که پرواز کنم تا برِ دوست
به امید سر کویش، پَر و بالی بزنم
کیست آن گوش، که او میشنود آوازم؟
یا کدامین که سخن مینهد اندر دهنم
من به خود نامدم اینجا، که به خود باز روم
آنکه آورد مرا، باز برد تا وطنم
مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
مولانا
درود و سپاس

چه شعر زیبا و پرمعنایی انتخاب کردید.
خیلی ممنون از لطف تون؛بانو جان


راستش اول هفته ای ،پای درد دل چند اولیا نشستم.غم شان همین نان گلو گیر بودو. . .
امید که غم نان نباشد و
خوشی و سلامتی باشد برای همه. . .
لبخند درهر صورتی زیباست