پسر گلم:*

 

 -تو  چه  غذایی  را  بیش  از همه  دوست  داری  پدربزرگ؟

+همه ی  غذاها  را  پسرم ، همه  را ؛ 

این  گناه  بزرگی  است  که  آدم   بگوید  این  غذا  خوب است و

آن  یک بد !

-چرا ؟

 مگر  آدم  حق  ندارد  انتخاب 

کند؟

+ البته  که  نه،

 حق  ندارد!

- آخر چرا؟

+برای  اینکه  کسانی   هستند  که 

گرسنه اند!

"کازانتراکیس"

*بزرگترین اتفاقی که ،سپس های خدمت، برای برادرهام رخ داد.این بود که؛ذاعقه جفت  شون ،مثال همین پدربزرگ،پخته و قانع شد .

منتهی مراتب،ذاعقه پدرجان مان ،در حد "پسر گلم" مانده است.چرا؟خب معلوم است دیگر،پدرجان مان سربازی نرفته*_*