<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

 

یه شب مهتاب/ماه میاد تو خواب/ منو میبره/ته اون دره/اونجا که شباش/یکه و تنها/تک درختِ بید/شادُ پُر امید/می کنه به ناز/دستشو دراز/که یه ستاره/بچکه مثِ یه چکه. . . 


.


.

بعد پختن ناهار،خودمو به سیزده بدر_تو حیاط دعوت کردم.البته با دمپایی سارا.یه سر _به گلدون نعناع و پونه زدم.حال شون خیلی خوب  بود؛کلی ام  سلام رسوندن .یه سر_ خدمت درخت انار رسیدم ؛ایشان هم کلی سلام رساندن .به قول اجی_به حساب خودم،امسال سالِ ناورِ،یعنی محصولش اندک و کمِ.

نوبت به تک درخت بید رسید،تا برسم پیشش،خوندم؛تک درختِ بید/شادُ پُر امید/می کنه به ناز/دَستشوُ دراز. . .

رسیدم پای درخت بید.خوب،بهتون گفته بودم،دوتا دست هاش، از دوطرف کشیده میشن،یه دست اش عقله،دستی دگردلِ.جفت شون کوتاه نیومدن و

۵۰.۵۰ بودن،وبلاخره جفت دست هاشونو ،با رضایت کامل، در راه عشق شون ازدست دادن .یعنی ازبیخ و بن،قطع شدن.یعنی برف آمدو

شاخه های بید شکست.و الحمدالله رب العالمین، بهار گشت و،گردن بید سبز شد.

این از این.

بعد چرخ زدن تو حیاط،رفتم تو پارکینگ .روکش ماشینُ کنار زدم؛بی هیچ سروصدایی_رفتم توش نشستم.البته_به قول اجی،گردپاچه زدم.بله،از دمپایی سارا مشخصه که، چارزانو نشستم ام.

خواستم موسیقی پلی کنم.گفتم،الانه که پی صدا پاشن بیان .ولیکن بی هیچ سرو صدایی ،هنوز ۲۰دقیقه تمرکز نکرده بودم که.پی مان می گشتن...خب؟آدم تو حیاط ؟گُم میشه؟میگن فکر کردیم گُم شدی!!

والا ما ازاین قرنطینه ای،هیچ گله ای نداریم.الا روزی ۲ ساعت،تنهایِ مان بگذارند.که اگر چون ننمایند،دور از جان تان،ما بدجور قاطی می کنیم .

ومن الله توفیق.سیزده نوروز ؛۱۳۹۹