<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

خُرم دلی که دلبر او؛ غمگسار اوست. . .

.




عشق را روز قیامت آتش و

دودی بود

نور آن آتش تو باشی 

دود آتش منم !


"مولانا"


عنوان از عبید زاکانی



نظرات 11 + ارسال نظر
گیله مرد پنج‌شنبه 28 فروردین 1399 ساعت 15:55 http://guilemard.blogfa.com

با سلام و درودهای نوروزی و فروردین ماهی به نویسنده حاذق وبلاگ مادر باران گرامی
حقیری قلم ما در برابر قدرت نگارش سرکارعالی همچون پیراهنی نخ نماست لذا به بزرگی خود ببخشید...
اشعار ، عکس ها ، دل نوشته ها و همه عالی اندر عالی بود ، ان شالله متعالی باشد

سلام و عرض ارادت خدمت شما عزیزگرامی،گیله مردبرار،می گول مهیارجان
قربان لطف و محبتت بلامیسر.شما بزرگواریدو
من شرمنده ی شیمی لطف و محبت
تی بلامیسر!
خیلی ممنون از حضور همیشه خوب و
عزیزشما

مادر خونه شنبه 23 فروردین 1399 ساعت 03:00 http://n1393.blogsky.com

غرق لذت شدم

عزیزم

باشماق جمعه 22 فروردین 1399 ساعت 11:50

ببخشید
همین دخترم وقتی نوزاد بود در اصفهان توی ماشین جا موند
ساعت یازده شب همسرم برای تعویض پوشک سراغش را از من گرفت !
خوب بود از خواب بیدار نشده بود
رفتم از داخل ماشین آوردمش
از این سوتی ها ما کم نداده ایم

الهی
خدارو شکر که خواب بود.با بچه ها مسافرت رفتن خیلی سخته.الحمدالله که سوتی ها تون بخیرگذشتن

باشماق جمعه 22 فروردین 1399 ساعت 07:47

با سلام مجدد
هنگام مسافرت هر کس وسایل خودش را جمع می کند
من معمولا حواسم جمع تر است
مخصوصا آن چفیه ی ای که باید در موقع خواب روی چشمانم بندازم باید همراهم باشد اگه نباشد خوابم نمی برد
البته بعضی وقتا چیز های بزرگ را فراموش می کنیم مثلا در سفر شمال پسر را کنار رودخانه گذاشتیم و یادمان رفت ببریم
وسط راه دخترم گفت بابا مثل اینکه یکی مون کمه !
برگشتیم برش داشتیم او گفت قاشق چنگال ها بردید بچه تون را فراموش کردید !

سلام از بنده اس.سلام و عرض ارادت خدمت شما عزیز گرامی

الهی،قربان دختر حواس جمع

والا در طایفه ما ،وقت مسافرت،حتی نیم روزه اش،زن وسایل مورد نیاز را جم جورمیکند.مثلا زن دایی هام،از رشت به منزل پدرشوهر شان بخواهند بروند،چیزی حدود ۱۹ کیلومتر مسافت را ببایستی طی کنند.دراین سفر،بلوز شلوار راحتی دایی ها،درکنار چادر جانماز خودشان حمل میکنند .
البته حرف شما متین است.که هرکسی وسایل خودش را جمع میکند.ولی بدور از انصاف است،دو چمدان دست شوهر باشدو
بارکش لباسهای بی مورد خانم باشد.دریغ از یک دست لباس درست حسابی.مامانمم گفت،عمو؟کوهین رسیدی،نگه میداری.دوتا چمدونا رو پرت می کنی تهه دره.اگه اعتراض کرد،خودشم پرت کن.زن عمو ازخنده غش رفت
ولیکن سوسن جون،دخترعموی مامانم.نوزاد دوماهه اش را منزل ما جاگذاشت.دهه هفتاد بودو
هنوز موبایل اختراع نشده بود،که تماس بگیریم،بچه تون هنوز خوابه،برگردین بیایین ببرینش.منتهی مراتب خداوند حواسش خیلی جمعِمادر رو جوری طراحی کرده که،اگه حواسش کهکشان راه شیری باشه،وقت شیردهی دردش میگیره و
دورمیزنه تا هرچه سریع تر به بچه برسه.قدرتی خداروشکر.

آران پنج‌شنبه 21 فروردین 1399 ساعت 15:12 https://scottahamisha-2000.blogsky.com/

باغ که بی‌تو سبز شد دی بدهد سزای او
جان که جز از تو زنده شد نیست وی از شمار جان
دانه نمود دام تو در نظر شکار دل
خانه گرفت عشق تو ناگه در جوار جان

مولانا

خیلی ممنون از حضور همیشه سبز شما،آران عزیز

باشماق پنج‌شنبه 21 فروردین 1399 ساعت 08:18

عکس شکوفه ها بسیار زیبا بود
راستی چرا بعضی ها به بعضی میگن
برو گلابی !

خیلی ممنون از لطف شما.
بُوشو خوُج!=بروگلابی! <- برگردان گیلکیِ کردم.
بعضی ها دانسته های کتابی شون خوبِ.مثلا نمرات درس مشق شون عالیِ.ولی بعضی چیزا رو،مثلا یه حرف رمزی رو نمی گیرین.یا مهارت زندگی بلد نیستن.میگن خوج،یا همون گلابی.یا مثلا برای بعضی نفرات توضیحی راجب قضیه ای واگویه می کنید،طرف نگیره،میگن،انگار روی کَدو میخ بکوبی.منظور کدو حلوایی همون کدوی هالووینِ
مثلا خانم یکی از بستان،بعد سی و
چند سال ازدواج،هنور اندرخمِ یک کوچه اس و
امکان نداره،ایشان مسافرت تشریف بیارن،خاطرشون باشه که، زیر شلواری شوهرشو بیاره.بعد ازش می پرسی،تو این دوتا چمدون؟چی آوردی ؟میگه،همه اش لباسهای علیِ.فقط زیر شلواری نیاوردم. عمو علی قد بلندِ.وقتی شلوار کردی پدرمُ می پوشه،نمی تونم خودمو کنترل کنم و
نخندم.وقتی ام زن عمو مرضی(زن عمو مرضی هوش کتابیش خیلی خوبِ) میگه،
واای !
چه مسخره شدى علی!
باهم غش می ریم و
عموعلی با عصبانیت ،به خانومش میگه بروگلابی!
مامان برای عموعلی ش،شلوار کردی دوخته و
کنارگذاشت،منتهی وقت رفتن،خانومش باخودش میبره و
مجدد شلوار کردی پدرو
باقی ماجرا
ببخشید که خیلی حرف زدم.

باشماق پنج‌شنبه 21 فروردین 1399 ساعت 08:11

با درود
سلام باشند و سلامت
فاصله ی هجرت پدر و مادر من سی و چهار سال یک روز است ۱۷ اردیبهشت ۶۴ پدر و ۱۶ اردیبهشت ۹۸ مادر

سلام و درود بر شما
خیلی ممنون،سلامت بمانید.
آخی❤سرتون سلامت.خدا عزیزان تونو رحمت کنه،روحشان شاد
پدربزرگ (بابا مامانِ بابام)بهمن ماه ۷۸ فوت کردن،مادربزرگ۱۷ فروردین ۷۹

خداوند به شما و عزیزان تون سلامتی و
طول عمرباعزت عنایت کنه

کیهان پنج‌شنبه 21 فروردین 1399 ساعت 07:29 http://Mkihan.blogfa.com

صبح خاخورمان خوش
برایتان سلامتی و شادکامی ارزو می کنم امین

درود بر شما امیر کیهان برارم
سپاس بلامیسر
صبح شما هم بخیرو
خوشی های بسیار....
سلامت و شاد زی همیشه...آمین

سید محسن چهارشنبه 20 فروردین 1399 ساعت 21:49

درود بر شما---عذر میخواهم که پیام من ربطی به مقاله جنابعالی نداره امیدوارم در فرصت مناسب مقاله شما را مطالعه کنم---جمله زیر یک هدیه است
هم انتخاب با شماست.هم مسئولیت انتخاب با شماست. شما یا تاثیر پذیری را انتخاب
میفرمائید.یا تاثیر گذاری را--- با قصد خود بر جهان تاثیر بگذار و زنده بمان

درود بر شما،
خیلی ممنون و سپاسگزارم _بابت ارمغان ثمین و
حضور عزیزتان.سلامت و
سرافراز باشید همیشه

مهرداد چهارشنبه 20 فروردین 1399 ساعت 21:18

تصاویر پست قبلی خیلی زیبا بودن.

درود و سپاس کاکو گیان

مهرداد چهارشنبه 20 فروردین 1399 ساعت 21:16

خدا نگه دار همه والدین باشه.

الهی آمین.خدا نگهدار همه بچه های والدین باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد