آهای درختای انار!
دیکته ی بی غلط کجاست؟
چرا تو آسمونمون پرنده گوشه گیر شده؟
"یغما گلرویی"
پ.ن؛عصر جمعه.بین راه توقف کردیم ،که برای آقاجان ماست چکیده بگیریم.سرم رو از پنجره ی ماشین فرستادم بیرون،به قول مامان /بازمثل غاز به آسمون نگاه میکنی؟!/به آسمون نگاه کردم و
همین تصویر رو دیدم .
عنوان از رسول زاده است؛/چرا درخت نباشم؟!/وقتی تو ،در من،این همه پرنده ای؟!)
بعد که حرکت کردیم و از کنار پارک جنگلی و جنگل سراوان گذشتیم/ تو دلم زمزمه کردم:حالا که آمده ای/همین پرنده بی طاقت/که تو را گم کرده بود/با خیال راحت/دلش را برمی دارد و
به جنگل های دور می رود...."#محمدرضا عبدلملکیان)
جنگل ؟مگه چیزی ام ازش گذاشتن بمونه؟
وقتی رسیدیم؛خاله کوچیکه کنار استخر بود و
برای ماهی ها غذا می پاچید.
ماهی ها بند انگشتی اند.
بهش گفتم/مامانه ماهیا شدیآ خاله!
یهو خنده اش گرفت/تعادلش بهم خورد،داشت با سر می رفت تو استخر/چنگ زدم پیرهنشُ از پشت سرش گرفتم /کشیدم سمت خودم.
مامان گفت/میشه یک دقیقه بیکاربمونی؟!!
خاله ازخندو شُک شیرجه ی خنثی شده اش/سرخ بور شده بود.
خدایا!بارالها! از تقصیرات ماجان بگذر و
مفتکی ببخش و بیامرزتش.
با درود
تهران هم هوای شمال را گرفته
دیروز عصر بارونی زد و خود رو ها را کثیف کرد
ابر هم آسمان را پوشانده بود
یادش به خیر داداش و دختر عمه ام که به او عزیزی می گوییم
عمه ام را داخل حوض هول دادند
بنده ی خدا سرش به لبه ی پاشویه خورد و غش کرد
فوری مادر بزرگم حلوا درست کرد و سرش را بست
آن زمان ضربه مغزی مد نبود
درود بر شما



خدا خیلی رحم کرد..
به به/چه خوبه که دل شمال به تهران راه داره و
ابرها از تونل دل گذشتن و تهران رو شرجی و گیلانی کردن
روح مادربزرگ حاذق تان شاد و قرین رحمت الهی
تصور هول دادن هم خطرناکه
هل ضحک المومن تبسم؟
سلام،بلاخره دوباره فعالیت خودمو شروع کردم و مطالب زیر را در وبلاگم گذاشتم:
تبلیغات تلویزیون،طولانی و رو مخ است
مهندس بازرگان کیست؟(منظورم مهدی بازرگان است)
اگه شد سربزنین خوشحال می شم
سلام بر شما

خیلی خوش برگشتین.
لیلی /بازرگان عروس گیلان است
به روی چشم.حتما خدمت می رسم
چقدر شعرا قشنگ بود
مامان ماهیا ...هوم ...باحال بود
عزیز دلین


،مامان هزارتا بچه ماهی
اهوم
مادر درست گفته
ده س خوش کاکو!