<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

زندگی و دیگر هیچ!. . .


                           




نظرات 6 + ارسال نظر
مهرداد چهارشنبه 28 آبان 1399 ساعت 23:49

چه صفایی داشت، یاد شعر سهراب افتادم.

بله.صفا و مهارت زندگانی...

دلسوختگان دوشنبه 26 آبان 1399 ساعت 11:17 https://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

چه طراوت و دلنشینی داشت.
ممنون و سپاس بیکران از شما
شاد باشید

قربان لطف شما
سلامت و سرافراز باشید همیشه
سپاس از حضور همیشه خوب تان

باشماق دوشنبه 26 آبان 1399 ساعت 08:11

سلام خسته نباشید
امروز رازهای دانش بی بی سی را گوش دادید؟
تیپ واکسن با فناوری جدید تولید می شود
قبلا یا ژنوم ویروس را با مهندسی ژنتیک تغییر می دادند که پاتوژن نباشند این واکسن اشکال مختلف موتاسیونی را کاور نمی کرد
واکسنی هم که از پروتئین کپسید ویروس ساخته می شد هم تولیدش آسان نبود هم گران تمام می شد
فایزر از mRNA ویروس برای ساخت واکسن استفاده می کند
این mRNA وظیفه ساخت پروتئین کپسید را به عهده می گیرد بدون آنکه ژنوم پاتوژن داشته باشد اصطلاحا ویروس پوک تولید می شود آنتی بادی ها به وجود می اید که ویروس پاتوژن را هم نابود می سازد
چون هر موتاسیون تغییر در ژنوم است نه در کپسید پس انتظار دارند همه گونه های جهش یافته را هم پوشش دهند
پ ن
برداشت من از متن ارسالی شما
درست مثل این متن کپی شده است

سلام بر شما
نه والا .من با این برنامه ای که فرمودین آشنایی ندارم.
خیلی وقته رادیو گوش نکردم.
البته تو ماشین چند دقیقه روشن بود.که گفتم؛لطفا رادیو رو ببند.
اون صدای نویز و ...اعصابمو خورد می کنه.خصوصا زمانهایی که دارم به قضیه ای فکر می کنم.

در رابطه با فرمایش تون؛شما مختارید .
شما راجب راست حسینی فرمودین.من زدم کوچه علی چپ.
چرا؟چون نمی خواستم راجب قضیه ای که برای آن آقا پیش آمده.حرف بزنم.به نظرم آن آقا خیلی انسانیت و صداقت داشته.که همچین قضیه ای رو که در درون خودش اتفاق افتاده.به تصویر بکشه. ولیکن یهو یاد مصاحبه ای که از استاد شهریار فرموده بودین،خاطرم آمد.خیلی بی ربط .مثال بعضی از منبرهایی که تو تی وی دیدم.هرچه به ذهنم مانده بود.نوشتم.
در واقع.در دنیای حقیقی ام همین ام.حرف های کپی شده زیاد می زنم.
خیلی ممنون از دقت و توجه شما

moradesvand57 یکشنبه 25 آبان 1399 ساعت 17:42 http://دیار بختیاری

سلام به به عجب پست زیبائیه .واقعا دس مریزاد به شما و مامان بزرگا چه راحت و بی دردسر داشتن نوشیدنی یالم زغال اخته درست میکردند واقعا زندگی روستائی لذت بخشه خصوص شمال کشور

سلام بر شما
مرسی از نظر لطف تون.زنده سلامت باشید

باشماق یکشنبه 25 آبان 1399 ساعت 08:34

با درود
خوبی اش این بود
که خدا راسته حسینی حقیقت را از زبان آن بانو گفت !
حاج آقا معرفت از شاگردان علامه است
که با مهمان لهجه ی شیرین آذری تفسیر قرآن دارد
ولی صحبت هایش در حد آدم های کم سوادی مثل من نیست
پای منبر ش مخصوصا در ایام ماه مبارک رمضان زیاد بوده ام

درود بر شما
اختیار دارید
والا ازهمه کم سواد تر من ام.
من از طریق دایی کوچیکه و شبکه چهار با علامه آشنا شدم و
به حرف هاش گوش می کردم.
خب.طبعا هیچ چیزی نمی فهمیدم.ولی برام خوش آیند تر از تماشای کارتن بود.استرس پیدا کردن مادر هاج،یادردسرهای پسر شجاع و
بچه های آلپ رو نمی کشیدم

بهرحال آدمی زاد تا انسان شه.بسیار باید افتان و خیزان و بلند و پستی ها رابگذرانه ،تا گوهر معرفت وجودش سیقل ببینه.
خودتون بهتر می دونید که "معرفت"عشق زا،وعشق"معرفت افزا است.پس انعقاد عشق،درجان آدمی،در هر مرتبه ای از ظهور،عاشق را به مراحل معرفت و مدارج کمال پیش می بره.درنتیجه ادراک آدمی قوی تر میشه.ادراک وقتی قوی تر و نافذتر شد،عشق به چشم دقیقه یاب و بصیرتی دیده میشه.یعنی آنچه نادیدنی است.ولیکن عشق عقلی،عشقیه که از عقل سرچشمه می گیره.و بر اساس یافته های عقل،معشوق راه وصال رو به اش می شناسانه.
والبته.وصدالبته که با شدت گرفتن عشق آدمی عقل خودش رو پشت سر می زاره.که خوب راه چاره ای نیست.چرا که برای رفتن به آن مرحله،باید از مدخل عقل عبور کنی.
ابن سینا ام فرموده،عشق عقلی به مراتب قوی تر و
کامل تر از عشق حسی و خیالی.
ومن الله التوفیق فاتحه الصولت

باشماق یکشنبه 25 آبان 1399 ساعت 08:18

سلام
یک شده نیاز دارد که آن دانه های سرخ چه بودند و حاج خانم ها چی می ساختند ؟
اما زندگی دور همی با مرغ و خروس و گاو هم زیباست
چرا گوسفندی در مناطق شمال من نمی بینم ؟

سلام بر شما
به گمانم زغال اخته باشه.حاج خانم ها نوشیدنی سالم ساختن.
بله.زندگی روستایی خیلی زیبا و خوش آینده.
رفتار این خانم دقیقا مثال خاله جان ام هست.
دقت کردین؟پیرهن مردنه پوشیده.دهات مون ام می پوشن.وقت آشپزی.وقت باغ داری.سرشالی...پیرهن مردونه می پوشن.همین جور با آرامش به یکایک کارهاشون می رسن.
گوسفند ها ییلاقات گیلان زندگی میکنن.پایین دستی ها.جلگه ها فقط گاو نگه می دارن.
گوسفند رحم به برنجزار و باغ و درخت و..نمی کنه.همه اش رو می چره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد